بخش سوم سلسله مقالات زندانی سیاسی ارژنگ داودی در باره رژیم ولی فقیه

چهارشنبه, 15ام خرداد, 1392
اندازه قلم متن

arjangdavoudi
زندانی سیاسی ارژنگ داودی طی سلسله مقالاتی دیدگاه های خود را نسبت به رژیم ولی فقیه بیان نموده است که جهت انتشار در اختیار «فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران» قرار داده است. متن سومین بخش این مقاله ها به قرار زیر می باشد:

بخش سوم :

رهایی از شر تیره روزی و فلاکت امری نیست که هیچ نظامی استبدادی قادر به انجام آن باشد. برای نیل به آزادی راهی جز مبارزه نیست. آنچه که بدون پیکار بدست می آید ارزش چندان عمیق و پایداری بر آن مترصد نیست و باشد که دیر هم نپاید، توجه داشته باشیم که مبارزه برای کسب قدرت سیاسی و نیل به منزلت های اجتماعی مبارزه ای مشروع و معنی دار تلقی می شود. مشروط بر اینکه اسباب لازم را فراهم آورده و سهمی بیشتر از آنچه برای دیگران قائل هستیم برای خود قائل نشده و ضوابط اخلاق، عرف و قانون را با دقت تام و وسواس تمام مدنظر و عمل قرار دهیم.

ما برای حقوق مدنی، حق سیاسی ایرانیان و دفاع از حیثیت همگان مردم که خود، خانواده و سایر عزیزان را جزئی لاینفک از آنان می دانیم مبارزه می کنیم نه برای شکوه و جلال فرد یا افرادی که در طول تاریخ میهن تحت عناوینی چون سمبل ملی یا اسطوره مذهبی ما را به صلابه کشیده اند. ما به این حقیقت روشن نیز کامل پایبندیم که در شرایط امروز کشور تحقق آرمانهای مشروطه، نهضت ملی، انقلاب ۵۷ و سایر خیزشهای صد و چند ساله اخیر ایرانیان منوط به در هم شکستن استبداد مذهبی در کلیت آن بوده و چیزی کمتر از یک انقلاب تمام عیار دموکراتیک را نمی طلبد.

توسعه نیافتگی یا رشد ناموزون از نتایج طبیعی و ازعوارض حتمی منگولیسم سیاسی در جوامع بسته و استبدادی است. در کشور ما نیز انحطاط فراگیر جاری، بدون تردید نتیجه محتوم استبداد مرتجعانه شخصی خودکامه و شرکای ناباب داخلی و خارجی آن می باشد. برای رسیدن به آینده ای شایسته، ما ایرانیان بایستی دنیای جدید را چنان که هست بشناسیم و تجارب بشری را در کلیت نوین آن پذیرا باشیم تا بتوانیم آرمانهای جامعه ایرانی را در مسیر جهانی شدن با عنایت به سوابق ملی ـ فرهنگی خود نیز با توجه به امکانات بالقوه میهن و احترام به عرف بین الملل به بهترین وجه ممکن تحقق ببخشیم.

شهامت و شجاعت مقابله با استبداد در واقع از کارکردهای آگاهی های فردی در تقابل با خرد همگانی جامعه ای تحت ستم است. انداختن همه تقصیرات بر گردن حاکمیت بسیار ساده اندیشانه و گمراه کننده خواهد بود زیرا در تاریخ کمتر اتفاق افتاده که متفکران، اندیشمندان و سایر راویان علم وآگاهی در برابر استبداد بهتر از مردم عادی از خود ایستادگی، پایداری نشان داده باشند.

جوانان ما نیز علیرغم برخورداری از تحصیلات دانشگاهی و بهره مندی از آگاهی های اولیه سیاسی، عموما فاقد تهور اجتماعی هستند و مادامی که بتوانند گلیم ناقابل خود را از تلاطم امواج به در ببرند در مواجه با مسائل سیاسی قائل به ریسک و پرداخت هزینه برای دفاع از آزادیهای فردی و حقوق خود نیستند چه رسد به آزادیهای اجتماعی و حقوق مدنی کلیت هم میهنان. در هیچ جامعه ای نمی توان علاوه بر جهل گسترده، عوارض سر بر لاک خود فروبردن ها و خطر خود به خواب زدن های سیاسی را دست کم گرفت.

هر چند هنگامی که قهر و خشونت بیداد می کند شاید در برابر تهاجم تفنگداران از اندیشه سالاران کار چندانی برنیاید ولی بایستی بپذیریم هم آنها که گلوله ها را به کار می گیرند و هم آنها که می توانند ولی در برابر خطر نمی ایستند و رنج شکنجه، زندان، تهدید و حتی مرگ شرافتمندانه را بر خود هموار نمی دارند، نه تنها موجوداتی به یکسان بی اعتبارند و به یکسان جامعه را در معرض تهدیدات جدی تر قرار می دهند که حتی به بشریت نیز خیانت می ورزند.

این حقیقت تأسف بار که ما پس از گذشت متجاوز از یک قرن از انقلاب مشروطه، هنوز گرفتار بلای جانسوز و خانمان برانداز ارتجاعی ترین شکل استبداد هستیم و هنوز به دنبال همان آرمانهایی هستیم که فکر می کردیم با پیروزی انقلاب مشروطه بدست آورده ایم، نشان از وجود همان کاستی های غیر قابل انکار در تلاش آزاداندیشان و آزادیخواهان ایرانی دارد که پس از انقلاب ۵۷ نیز همچنان موجبات تداوم فرایندی استبدادپرور را در سطوح محلی تا ملی فراهم آورده و ظهور انواع دیکتاتورهای خوناشام و دیگر نوچه های ریز و درشت مجموعه استبداد مذهبی در کشور را یکی پس از دیگری رقم زده است

سریال سقوط رژیم استبدادی پس از یک دوره آشوب سراسری و از هم گسیختگی ملی و سپس ظهور یک قدرت استبدادی جدید از نتایج محتوم نابالغی های سیاسی در جوامع غیر آزاد و غیردموکراتیک است. غفلت از کارکرد آگاهی های مردمی و ارزشهای مورد وفاق اجتماعی در کشور بموازات بی اعتنایی به نهادهای غیر دولتی، شبکه های اجتماعی، اتحادیه های صنفی و سایر بنیادهایی که پیش ضرورتهای اجتناب ناپذیر برای نیل به جامعه باز هستند، در بازتولید تاریخی استبداد تأثیری تعیین کننده داشته و برای جنبش آزادیخواهی ایرانیان بسیار گمراه کننده خواهد بود زیرا دشمنان آزادی همواره با وقاحت تمام به نام آزادی پا به میدان می گذارند و مردم فریبی می کنند.

هم میهنان

معجزه امید نومیدان است. تصادفی نیست که در کشور ما بازار رمالان و کف بینان داغ شده و انواع طالع بینی و اقسام دعا نویسی رایج شده است. به هوش باشیم که در فرصت تاریخی پیشارو دیگر به ظهور معجزه گران نیاندیشیم و به پیداشدن منجی دل نبندیم. توجه داشته باشیم که نیک گفته اند :«از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی»

قصه نیستم که بگویی
نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم که بشنوی
من درد مشترکم
مرا فریاد کن

از صمیم قلب در بند خود
شاد زیوی و دیرزیوی همگان را آرزومندم

ارژنگ داوودی
معلم،نویسنده،شاعر و زندانی سیاسی
اردیبهشت ۱۳۹۲


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.