حمله به عربستان کار ایران باشد یا نباشد

جمعه, 5ام مهر, 1398
اندازه قلم متن

مجتبی واحدی – دیدگاه نو

با گذشت یک‌هفته از حمله به تاسیسات نفتی عربستان، هنوز بازار گمانه زنی‌ها و اتهام افکنی‌ها داغ است؛ اگرچه رجزخوانی‌ها در حال فروکش کردن است. به نقل از حوثی‌ها اعلام شده که آماده توقف کامل حملات به عربستان هستند و حسن روحانی در رژه نیروهای مسلح که با حضور تمامی فرماندهان ارشد سپاه و ارتش برگزار شد از آمادگی توافق جمهوری اسلامی با همه همسایگان سخن گفت. همین هم زمانی صلح‌خواهی حوثی‌ها و جمهوری اسلامی، می‌تواند تقویت کننده اتهاماتی باشد که نظام حاکم بر ایران را عامل – یا مشوق – حملات اخیر می‌داند. در این یادداشت مایلم به چرایی توجه اتهامات به جمهوری اسلامی، پیامد حملات و حواشی آن و هدف احتمالی جمهوری اسلامی از اقدامات اینچنینی بپردازم.

یک  بر خلاف سال‌های نه چندان دور، در بسیاری از تحولات اخیر منطقه‌ای، نه تنها جمهوری اسلامی نقش آفرینی خود را تکذیب نمی‌کند بلکه با صراحت، تامین مالی و لجستیک متحدان منطقه‌ای همچون حزب اله لبنان و حوثی‌ها را از افتخارات خود بر می‌شمارد. علی خامنه‌ای حوزه‌های درگیری را ” عمق استراتژیک جمهوری اسلامی ” می‌نامد و حسن نصراله، با وقاحتی آزار دهنده، اعلام می‌کند که جیب او به خزانه جمهوری اسلامی وصل است.

دو – دروغگویی‌های ناشیانه و همراه با وقاحت سران جمهوری اسلامی، روز به روز بی‌اعتمادی به آنها در داخل و خارج از کشور را افزایش داده و لذا معمولا در هر حادثه‌ای، ادعاهایی که‌ علیه جمهوری اسلامی مطرح می‌شود بیش از دفاعیات نظام، مورد توجه قرار می‌گیرد.‌هنوز شش ماه از سخنان رهبر جمهوری اسلامی نگذشته که ادعا کرد ” در ایران هیچکس به خاطر اختلاف عقیده با مواضع رسمی نظام، تحت تعقیب قرار نمی گیرد.” اما در همین مدت دهها نفر تنها به خاطر انتقاد از رهبر دستگیر و به زندان‌های طویل المدت محکوم شده اند . در عرصه خارجی به ویژه در موضوع فعالیت های هسته ای نیز دروغگویی های نظام، موجب سلب اعتماد از جمهوری اسلامی شده است.

سه – تهدیدهای مکرر سخنگویان رسمی و غیر رسمی نظام علیه همسایگان ، اقدامات زیاده خواهانه در عراق و لبنان ، مداخله مستقیم در سوریه و یمن ، تحریک مخالفان حکومت در بحرین و عربستان و تلاش برای تاثیرگذاری در برخی کشورهای دیگر، از سایر عواملی است که موجب توجه اتهامات فراوان به جمهوری اسلامی شده است.

با توجه به موارد فوق، بلافاصله پس از حمله به تاسیسات نفتی عربستان، انگشت اتهام به سوی جمهوری اسلامی نشانه رفت. اگرچه با افزایش واکنش‌های منفی در مورد این‌حمله، برخی مقامات جمهوری اسلامی تلاش کردند هر گونه نقش آفرینی در آن را تکذیب کنند اما رسانه های پرخرج و پرشماری که در وابستگی آنها به جمهوری اسلامی تردید نیست رجزخوانی پیشه کرده اند تا هم رقبا و دشمنان خارجی را تهدید کنند هم در داخل با فریب بسیاری از ساده لوحان ، فسادها و ضعف های داخلی را تحت الشعاع غرور کاذب ناشی از قدرت نمایی نظامی قرار دهند.

این‌حمله، کار هر کس باشد به نظر می‌رسد جمهوری اسلامی به انتظار بهره برداری از آن از طریق وحشت‌آفرینی در منطقه و جهان است. سران نظام، نه کفایت مدیریت بهینه در داخل نه انگیزه همزیستی مسالمت‌آمیز در خارج را دارند.لذا بهترین راه – و شاید تنها راه باقیمانده برای خود – را وحشت آفرینی در داخل و خارج یافته‌اند. افزایش دستگیری‌ها و صدور احکام بی‌سابقه برای فعالان سیاسی و اجتماعی، هم زمان با ایجاد تلقی عمومی در نقش آفرینی جمهوری اسلامی در حمله به عربستان، در واقع با هدف قدرتمند نشان دادن نظام و ناامید سازی مردم نسبت به امکان خلاصی از نظام فاسد صورت می‌گیرد.

اما این سکه، روی دیگری نیز دارد. جنگ‌های نیابتی که مواجب بگیران جمهوری اسلامی در سایر کشورها انجام می‌دهند و حمایت‌های چین و روسیه از نظام ولایت فقیه، عمدتا مبتنی بر طمع ورزی و چشم داشتن به ریخت و پاش‌هایی است که در تمام سال‌های گذشته و به قیمت گرسنه نگهداشتن ملت ایران صورت گرفته است. روند تحریم و فشارها برای به صفر رساندن درآمدهای نفتی که با حوادث اخیر، حامیان بیشتری در سطح جهان پیدا کرده، جمهوری اسلامی را از مهم ترین ابزار در تعامل با حامیان و همراهان نظام ، محروم خواهد کرد . عدم تامین مالی شبکه‌های فراوان وابسته به جمهوری اسلامی، قطعا بر میزان همراهی‌های آنان با سیاست‌ها و شهوات سیاسی علی خامنه‌ای تاثیرگذار خواهد بود.‌ از سوی دیگر، نهادهای پرخرج و جریان‌های سیاسی داخلی نیز که سال‌ها به رانت‌خواری و ثروت اندوزی عادت کرده‌اند بسیاری از انگیزه های خود را از دست خواهند داد و این امر نیزموجب تضعیف هر جه بیشتر نظام و شکنندگی آن‌خواهد شد.

این‌ یادداشت، مخاطب دیگری نیز دارد: کسانی که گمان می‌کنند اقتدار جمهوری اسلامی، نهایتا به نفع ایران و ایرانیان خواهد بود.تجربه سال‌های اخیر، خلاف این تلقی را ثابت می‌کند. افزایش حوزه‌های بلندپروازی خامنه‌ای و طمع او به گسترش حوزه نفوذ ، نشان‌ می‌دهد رهبر جمهوری اسلامی برای طمع ورزی‌های خود و افزایش دست بوسان، هیچ‌حد و مرزی قائل نیست. از سوی دیگر، فراگیر شدن‌ فساد و رخنه آن به همه نهادهای حکومتی،سهم قابل توجهی از ثروت عمومی را برای مردم‌ایران باقی نمی‌گذارد. حامیان‌ فاسد داخلی و جنگجویان‌نیابتی در خارج، شریان‌های حیاتی برای رهبر هستند که حیات آنها به دلارهای نفتی وابسته است. به عبارت دیگر، به فرض عبور جمهوری اسلامی از بحران اخیر، رهبر جمهوری اسلامی برای حفظ شبکه های پشتیبان خود، با گردن‌کشی بیشتر و البته با طمع‌ورزی افزون تر، بر حجم‌اقدامات ایران ستیزانه و ضدمردمی خواهد افزود. حمله به مراکز نفتی عربستان ، کار جمهوری اسلامی باشد یا نباشد کسانی که ماجرای اخیر را با غرور ملی پیوند می‌زنند خواسته یا ناخواسته برای انحراف افکار عمومی از پشت پرده پُرفسادِ نظام تلاش می‌کنند و این کار، شراکت در جنایت ها و خیانت‌هایی هستند که تا کنون صورت گرفته و با عبور بعیدالوقوع جمهوری اسلامی از بحران‌فعلی، بر شدت آنها افزوده خواهد شد.

از: گویا


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.