اعتراضهای دو سال گذشته در ایران محرکهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی متعددی داشتند اما شهرهایی که اعتراضها در آنها شدیدتر بودند در یک موضوع دیگر هم با هم اشتراک دارند. نگاهی به نقشه این اعتراضها نشان میدهد اغلب شهرها و مناطق درگیر اعتراض مناطقیاند که بیشترین آسیبهای زیستمحیطی را در نیم قرن گذشته متحمل شدهاند.
آمارهای رسمی ایران نشان میدهد که وضعیت اجتماعی و اقتصادی مردم پس از بحرانهای زیستمحیطی چندسال اخیر تغییرات گستردهای کرده است. یکی از مهمترین آنها افزایش حاشیهنشینی و فقر است. در حال حاضر یکچهارم مردم ایران در حاشیه شهرها زندگی میکنند. در پنجاه سال گذشته ۳۴ هزار روستا و آبادی در کشور تخلیه شده است.
در اینجا نگاهی شده است به وضعیت زیستمحیطی استانهایی که بیشترین اعتراضها در آنها دیده شده و اینکه چرا مردم آنها تا این اندازه از وضع خود ناراضیاند.
خراسان، روستاهایی که خالی شدهاند
اعتراضهای سال ۹۶ از خراسان آغاز شد و در اعتراضهای آبانماه امسال هم این منطقه نقش بسیار پررنگی داشت. وضعیت معیشتی و زیستمحیطی این منطقه یک از بدترینها در ایران است. در کل خراسان بزرگ، وضعیت خراسان جنوبی و شمالی وخیمتر است.
فقط در خراسان جنوبی هزار و ۸۵۰ روستا به دلیل کمبود آب متروکه شدهاند. تاکنون بیش از ۶۰۰ قنات خراسان جنوبی خشک شده و سطح آبدهی قناتهای دیگر هم کاهش ۴۰ تا ۵۰ درصدی داشته است. آب مصرفی بسیاری از روستاهای این استان با تانکر حمل آب تامین میشود.
رئیس کانون شوراهای اسلامی کار خراسان جنوبی میگوید در حالی که کمبود آب، روستاییان کشاورز را مجبور به کوچ کرده در شهرهای این استان هم خبری از کار نیست.
در خراسان شمالی وضع بهتر نیست. به گفته استاندار این استان فقر در روستاهای خراسان شمالی “بهوضوح” دیده میشود. تابستان پارسال ۹۷درصد این استان با کمآبی مواجه بود. در همین حال نرخ بیکاری در این استان هم نزدیک به ۱۱درصد است و همین بیکاری یکی از دلایل اصلی برای مهاجرت از خراسان شمالی است.
در خراسان رضوی هم بحران کمآبی دامن شهرها و روستاها را گرفته است. در سالهای گذشته حداقل ۶۳۰ روستا در این استان به کمبود آب مواجه بودند که باعث شده مشهد حالا حدود یک میلیون نفر حاشیهنشین داشته باشد، یعنی حدود یک چهارم از جمعیت این شهر در حاشیه زندگی میکنند. این استان بیشترین تعداد حاشیهنشین در کشور را دارا است.
خوزستان، شهرهایی که خفه شده اند
خوزستان در آبان ماه اخیر شاهد یکی از شدیدترین درگیریهای اعتراضی بود. شدت این اعتراضها و سرکوب آن با وضعیت زندگی مردم در این استان نسبت مستقیمی دارد.
خوزستان با اینکه به عنوان یکی از ثروتمندترین استانهای ایران از نظر منابع شناخته میشود اغلب مردمش در فقر زندگی میکنند. این استان گلچینی از مشکلات و معضلات زیستمحیطی هم دارد که زندگی را برای مردم آنجا دشوارتر از پیش کرده است.
خوزستان که زمانی یکی از پرآبترین مناطق ایران بود حالا با مشکل کمآبی مواجه است. پروژههای عظیم انتقال آب از این استان به استانهای دیگر برای مصارف صنعتی باعث از بینرفتن تالابها و خشکشدن رودخانهها شده است. نماینده اهواز پیشتر گفته بود به جز فاضلاب آبی در کارون باقی نمانده است. بسیاری دیگر از رودهای این استان هم همین وضعیت را دارند.
همین موضوع باعث هجوم ریزگردها به شهرها و روستا و افزایش شدید آلودگی هوا شده است. سدسازی روی رودخانه های این استان یکی از اصلیترین دلایل به وجود آمدن ریزگردها است. حداقل ۴۰هزار هکتار کانون فوق بحرانی ریزگرد در این استان وجود دارد که میزان آن در حال افزایش است. از بینرفتن پوشش گیاهی در این منطقه به جاریشدن سیلهای ویرانگر هم منجر میشود که آخرین آنها بهار امسال خسارتهای فراوانی به زندگی مردم زد.
آب شرب هم در بخشهایی از این منطقه قابل نوشیدن نیست و ۹۶درصد شهرهای این استان با مشکل کمبود آب یا پایین بودن کیفیت آن یا هر دوی این موارد مواجهاند.
آلودگی شدید ناشی از چاههای نفت و پالایشگاهها در این استان هم باعث بروز بیماریهای بسیاری شده است. تالاب هورالعظیم برای استخراج نفت خشک شده و حالا تبدیل به یکی از کانونهای گردوغبار در این استان شده است. دولت همچنین در اغلب مواقع بودجه مبارزه با عوارض آلایندگی نفت را به این استان پرداخت نمیکند.
بر همه این مشکلات باید از بینرفتن منابع درآمدی مردم را هم اضافه کرد. کارخانههایی که به دلیل واگذاری به بخش خصوصی یا تعطیل شدهاند یا با یک چندم ظرفیت خود کار میکنند. اعتصاب و اعتراضهای مکرر کارگران کارخانه نیشکر هفتتپه و فولاد اهواز در خوزستان یکی از شواهد وضعیت معیشتی کارگران در این استان است.
فقر و بیکاری دست در دست نابودی محیط زیست زندگی مردم خوزستان را آنقدر دشوار کرده اند که مردم این استان رتبه اول مهاجرت به مناطق دیگر را از آن خود کردهاند.
کردستان و کرمانشاه و لرستان، نابودی جنگلهای زاگرس
آمار بازداشتیهای دو استان کردستان و کرمانشاه که روی هم رفته به نزدیک دو هزار ۸۰۰ نفر میرسد نشان میدهد اعتراضها در غرب ایران هم با شدت ادامه داشته است. در اعتراضهای سال ۹۶ هم استانهایی مانند لرستان نقش پررنگی داشتند.
نگاهی به وضعیت زیستمحیطی در غرب ایران نشان میدهد این منطقه با مشکلات فراوانی روبرو است که در نتیجه آن مهاجرت، حاشیهنشینی و فقر بین مردم آن افزایش چشمگیری داشته است.
کردستان هم مانند بسیاری از استانهای دیگر ایران با کمآبی مواجه است. آتشسوزیهای پی در پی در جنگلهای زاگرس قسمتی از طبیعت این منطقه را نابود کرده است. تابستان امسال فقط در استان کردستان هزار و ۸۳۵ هکتار از جنگلها سوختند که این میزان نسبت سال قبل از آن ۲.۵ برابر شده است.
تغییر کاربری جنگلها و قطع درختان برای استفاده زمینها در کشاورزی هم باعث تغییر چهره طبیعی این منطقه شده است. در همین حال فقر و بیکاری به شدت به شرایطی رسیده که کولبری به یکی از شغلهای رایج در این منطقه تبدیل شده است.
استانهای کرمانشاه و لرستان هم با همین نوع مشکلات مواجهاند. بر اساس میزان سپردههای بانکی مردم، اهالی کردستان و لرستان و کهکیلویه و بویراحمد و سیستان و بلوچستان فقیرترین مردمان ایرانند.
یکی از دلایل این نابرابریهای اقتصادی علاوه بر دلایل سیاسی و اقتصادی و سیاست دولتها به شرایط زیست محیطی این مناطق بازمیگردد. علاوه بر این قسمتهای بزرگی از مناطق غربی ایران همواره با سیاستهای جداسازی قومی دچار محرومیت مضاعف بودهاند.
مرکز ایران، زمین هایی که فرونشست می کنند
در استانهای مرکزی و شرقی ایران مانند فارس و اصفهان و کرمان و همچنین سیستان و بلوچستان که حضور آنها در اعتراضهای آبان ماه پررنگ بود هم وضع معیشتی در کنار اوضاع زیستمحیطی خراب است.
در این منطقه که به صورت طبیعی کمآب است صنایع بزرگی مانند تولید فولاد ساخته شدهاند که آببری بالایی دارند. این استانها اغلب مقصد پروژههای انتقال آب از استانهای دیگرند اما حالا همین استانها هم با مشکل کمآبی مواجهاند.
در استان فارس به گفته مدیر مرکز زمینشناسی و اکتشافات معدنی جنوب کشور با افزایش عمق چاهها از ۱۰۰متر به ۴۰۰متر دربرخی جاها از آبهای فسیلی برداشت میشود. در همین استان میانگین سالانه فرونشست زمین بین ۶ تا هشت سانتیمتر است.
در اصفهان هم برداشت از آبهای زیرزمینی باعث فرونشستهایی تا ۱۵ سانتیمتر هم شده است. همین فرونشستها باعث تخریب روستاها و مهاجرت به حاشیه شهرها شده است.
سیستان و بلوچستان هم با مجموعهای از تمام مشکلات زیستمحیطی در کنار بیتوجهی دولت به این استان مواجه است. از ریزگردها و کمبود آب و خالیشدن روستاها از سکنه تا فقر و محرومیت از ابتداییترین امکانات زندگی این استان را هم به صف معترضان اضافه کرده است.
مردم مناطق مرکزی ایران که بیشترین سطح از کویرهای ایران آنها را پوشانده هزاران سال برای انطباق با این شرایط تلاش کرده بودند اما سیاستهای غلط زیستمحیطی توانستند بخش بزرگی از این میراث را در کمتر از نیم قرن از بین ببرند.
تهران و البرز، کمر خمشده طبیعت زیربار مهاجرت
شرایط پیچیده زیستمحیطی و اقتصادی ایران در نهایت استانهای تهران و البرز را به مقصد نهایی بسیاری از مهاجرتهای داخل ایران تبدیل کرده است. شهرهای حاشیه تهران و البرز پذیرای میلیونها نفر است که همچنان با امکانات محدود و هزینه بالا زندگی میکنند.
اما این استانها هم از نظر زیستمحیطی تحمل بار چنین جمعیتی را ندارند. بهرهبرداری بیرویه از آبهای زیرزمینی برای تامین نیازهای جمعیت بزرگی که در این منطقه تجمع کردهاند باعث بروز مشکلات زیادی شده است.
در تهران و در دشت شهریار در حال حاضر زمین سالانه ۳۶ سانتیمتر نشست میکند و بر اساس گفته مدیران شرکت آب منطقهای استان البرز میزان برداشت آب از منابع استراتژیک این استان نزدیک به ۱۰۰ درصد است. آنها هشدار دادهاند اگر روند برداشت آب از ۱۷ هزار چاهی که در این استان وجود دارد به همین شکل پیش برود، تا پنج سال آینده شاهد کوچ جمعیت از استان البرز خواهیم بود.
این میزان مصرف آب به این دلیل است که استان البرز نسبت به میانگین کشوری با رشد دو برابری جمعیت روبرو است و همین موضوع تنش آبی در این منطقه را افزایش داده است.
آلودگی هوای تهران هم سالانه باعث مرگ چهار هزار نفر میشود. در همین حال نه صنایع بزرگ از اطراف تهران به جای دیگری منتقل شدهاند و نه برنامه جامعی برای رفع آلودگی هوا در این شهر وجود دارد.
تدوام وضعیت محیط زیستی فعلی به کوچهای گستردهتر و جمعیتهای حاشیننشین بزرگتری ختم خواهد شد. این در شرایطی است که ایران عملا درآمد چندانی ندارد و دولت هم با اجرای طرحهایی مانند افزایش قیمت بنزین برای تامین منابع درآمدیاش دست در جیب مردم کرده است.
از: بی بی سی