کرونا، میزان شیوع و راههای پیشگیری از آن به اصلیترین موضوع در ایران تبدیل شده است. اما پرسش اساسی این است که نظام بهداشت و درمان، بهویژه وضعیت توزیع امکانات و تجهیزات در سراسر ایران، چه حالوروزی دارد؟ و چقدر برای مواجهه با شرایط ویژه و اضطراری همچون امروز از آمادگی لازم برخوردار است؟
امروزه، بهسختی میتوان تشخیص داد که کدام بخش از جامعه ایران بیش از دیگر بخشها گرفتار مشکل مدیریتی، کمبود منابع و تجهیزات و همچنین فسادهای اقتصادی کلان است. با وجود این، بخشهای درمانی و پزشکی قطعا یکی از عرصههایی است که سالهاست با چنین مشکلاتی دستوپنجه نرم میکنند. جامعه درمانیـپزشکی ایران بهطور گستردهای با هر سه معضل «کمبود اعتبار»، «فرسودگی و فقدان تجهیزات لازم» و «کمبود نیروی انسانی» روبهرو است. اینها مشکلات دیروز و امروز نیستند بلکه در حال حاضر، شیوع بیماری کرونا باعث شده است به این کمبودها و مشکلات بیش از گذشته توجه شود و البته، بهطور ویژهای در کانون توجه قرار گیرد.
بهطور مثال، در دیماه سال جاری، یکی از مسئولان استانی در کرمانشاه گفت پروژه احداث بیمارستانی ۵۴۰ تختخوابی در این شهر، بعد از گذشت «چهار سال»، بهدلیل کمبود اعتبار، همچنان نیمهکاره باقی مانده است. یک مقام مسئول در دانشگاه علوم پزشکی البرز نیز، در بهمنماه سال جاری، گفت که بیمارستانهای فردیس و سیدالشهدا با مشکل تامین منابع مالی مواجهاند. رییس دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان هم بهتازگی اعلام کرده که وعدههای میلیاردی استاندار و وزیر محقق نشده است و پروژه بیمارستان شریعتی در بندرعباس «همچنان خاک میخورد». پیش از همه اینها اما وزیر پیشین بهداشت در دولت حسن روحانی رسما با بیان اینکه «دولت برای ساختن بیمارستان پول ندارد» از «سرمایهگذاران خارجی» خواسته بود که در حوزه سلامت در ایران سرمایهگذاری کنند.
بهدلیل کمبود اعتبار، وضعیت تجهیزات و امکانات نیز تقریبا در تمامی استانها، حتی در پایتخت کشور، نابسامان است. در مهرماه سال جاری، نایبرییس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی از کمبود ۲۵ هزار تخت بیمارستانی در کشور خبر داد. اما رقم واقعی را میتوان چند برابر این عدد دانست، چرا که سال گذشته اعلام شد فقط تهران «با کمبود ۳۴ هزار تخت بستری روبهرو است». بخشهای درمانی، بهویژه بیمارستانها از مشهد و کرمانشاه گرفته تا اردبیل و آذربایجان غربی، با انواع کمبودها حتی در ابتداییترین امکانات همچون تخت بیمارستانی و آمبولانس مواجهاند.
رییس اورژانس تهران در اسفندماه سال گذشته گفته بود که تهران به بیش از ۲۰۰ دستگاه آمبولانس نیاز دارد. از زنجان هم خبر میرسد که این استان به حداقل ۱۲ آمبولانس و ۴ خودروی نجات دیگر نیاز دارد، اما کسی پاسخگو نیست.
وضعیت در بسیاری از شهرهای کوچک در حاشیه شهرهای بزرگ بسیار بغرنجتر است. بهعنوان مثال، شهرستان پیشوا در جنوب شرقی تهران، با جمعیت نزدیک به ۱۰۰ هزار نفر، حتی یک بیمارستان ندارد و به گفته اهالی این شهر، در صورت نیاز باید به ورامین، پاکدشت یا در نهایت، تهران مراجعه کنند. استانهای محروم نیز چنان از کمبود امکانات درمانی در رنجاند که مردم برخی استانها مانند هرمزگان، کرمان و سیستانوبلوچستان بهدلیل «کمبود تخت بیمارستانی»، بهناچار به استانهای دیگر مهاجرت کردهاند.
این روزها، گیلان یکی از بحرانیترین مراکز شیوع بیماری کروناست، استانی که برخلاف تصور افکار عمومی، سالهاست با کوهی از انواع مشکلات و کمبودها در حوزه بهداشت و سلامت روزگار میگذراند. در شهریورماه سال جاری، نماینده مردم آستارا در مجلس شورای اسلامی گفت که ۱۱ پزشک متخصص در بیمارستان شهید بهشتی این شهر «با کمترین امکانات و تجهیزات درمانی به مردم خدمت میکنند»، این بیمارستان هنوز «دستگاه سیتیاسکن ندارد»، با «کمبود ۱۴ پزشک متخصص مواجه است» و کمبود تجهیزات به حدی است که کارکنان این بیمارستان را «بیانگیزه» کرده است. دو ماه بعد نیز معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی گیلان از کمبود ۹۰۰ پرستار در این استان خبر داد و افزود که کل بیمارستانهای گیلان با کمبود شدید پرستار، کمکپرستار، پزشک متخصص و فرسودگی تجهیزات درمانی مواجهاند. به گفته او، عمر بیمارستان پورسینا در رشت به بیش از ۷۰ سال میرسد و شمار زیادی از دستگاههای درمانی در گیلان «بسیار فرسوده، مستهلک و قدیمیاند». رییس دانشگاه علوم پزشکی گیلان هم از پروژههای نیمهتمام ۱۲۸ مرکز شهری و روستایی خانه بهداشت این استان خبر داد و افزود تامین تجهیزات پزشکی در گیلان لنگ «۸۶ میلیارد تومان» است.
این در حالی است که بخش بزرگی از تجهیزات و دستگاهها و حتی هزینه احداث بیمارستانها را اغلب نه دولت، بلکه «خیران» تامین میکنند، بهطوری که معاون وزارت بهداشت رسما گفته است که کارها بدون کمک افراد خیر پیش نمیرود.
این فقط تصویری کوچک از نظام سلامت، بهداشت و درمان در کشوری است که روی میلیاردها دلار منابع طبیعی زیرزمینی نشسته است، ساختاری غرق در سوءمدیریت، فساد و ناکارآمدی دارد که در پسِ هر بلایی در این مملکت، از سیل و زلزله گرفته تا ریزگردها و کرونا، گوشهای دیگر از عمق ناتوانی، ویرانی و البته، جهالت آن نمایان میشود.
«کرونای اصلی» اما حکومت حاکم بر وطن ماست که بهجای ساخت و تجهیز بیمارستان در ایران، چه برای شرایط عادی و چه برای روزهای پرالتهابی همچون امروز، سالانه ۱۶ میلیارد دلار از ثروت مملکت را برای بشار اسد، سیدحسن نصرالله، حماس و سایر گروههای شبهنظامی در منطقه میفرستد، ثروتی که میتوانست خرج بهداشت و درمان همین مملکت شود تا امروز، اینچنین با فهرست رنگارنگی از کمبودها و نداریها به جنگ کرونا نرود. «کرونای اصلی» ساختار بیمنطقی است که به دلایل واهی از قرنطینه شهر قم خودداری کرد تا این بیماری به شهرهای دیگر سرایت کند و جان میلیونها نفر را به خطر اندازد. «کرونای اصلی» نظامی است که بهاصطلاح رییسجمهوریاش، علیرغم این همه مشکل و کمبود، چشم در چشم ما میدوزد و ادعا میکند که «یک پزشک متخصص آلمانی به من گفت مراکز درمانی شما از نظر کیفیت و بهداشت از اروپا بهتر است» یا این روزها، در اوج بحران، میگوید که «توطئه دشمنان ماست که با هراس از کرونا کشور را به تعطیلی بکشند».
از: ایران اینترنشنال