مادران پارک لاله: ما، جمعی دادخواه، یازده سال پیش متولد شدیم، تولدمان خجسته باد!

سه شنبه, 10ام تیر, 1399
اندازه قلم متن

ما جمعی به نام «مادران پارک لاله ایران» در یازده سال پیش در ششم تیرماه ۱۳۸۸، با فراخوانی  در اعتراض به  کشتن، مجروح، بازداشت و شکنجه کردن مردم معترض توسط نیروهای سرکوب گر حکومت اسلامی ایران، در پارک لاله تهران متولد شدیم. ما زنان دادخواه، به تمام جنایت های حکومت در طول دوران حکومت اش معترضیم و در کنار و همراه تمام خانواده‌های دادخواه ایرانی این راه را طی کرده و خواهیم کرد. ما نیز برای فعالیت‌های مان در طی این سال‌ها به طور مستقیم و غیر مستقیم آسیب دیده ایم؛ از بازداشت، تهدید، احضارهای پیاپی، ممنوع الخروجی، اخراج از کار، پرونده سازی های جدید، و هم چنین تهدید، آزار، محرومیت و بازداشت اعضای خانواده. دو نفر نیز حبس های طولانی مدت کشیده‌ اند و دو نفر با احکام سنگین تن به تبعید داده‌اند. با این وجود از تلاش و مبارزه دست نکشیده ایم و به عنوان «صدایی» همراه با جنبش دادخواهی مردم ایران هم چنان زنده و فعال هستیم تا فریاد اعتراض و دادخواهی خانواده‌ها را به دیگر ایرانیان در سراسر دنیا برسانیم. ما برای پایان دادن به آزادی کشی، تبعیض و بی‌عدالتی در ایران مبارزه می‌کنیم و تا زمانی که توان داریم، این راه را ادامه خواهیم داد. ما مسیری را دنبال می‌کنیم تا ما انسان‌ها فارغ از هرعقیده، جنس، مذهب، قوم و طبقه بتوانیم بدون سرکوب و حبس و زندان و اعدام برای عقاید خود مبارزه کنیم و دنیایی عاری از بی عدالتی، تبعیض و نابرابری بسازیم.

از ابتدای به قدرت رسیدن حکومت اسلامی ایران تا به اکنون، جنایت های بیشماری توسط حکومت صورت گرفته است. از اعدام های بدون محاکمه سلطنت طلبان بر پشت‌بام مدرسه رفاه، قتل عام فعالان سیاسی در کردستان، ترکمن صحرا و خوزستان، قتل عام زندانیان سیاسی در دهه ی شصت، قتل های سیاسی نویسندگان، روزنامه نگاران و فعالان سیاسی که از سال‌ ۱۳۷۳ کلید خورد و در پاییز ۱۳۷۷ به اوج خود رسید که به قتل های زنجیره ای معروف است، قتل و ناپدید کردن دانشجویان معترض در تیر ۱۳۷۸، کشتار مردم معترض به حقوق اجتماعی در سال ۱۳۸۸، کشتار مردم معترض به بی‌عدالتی‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در دی ماه ۱۳۹۶ و هم چنین قتل معترضان در آبان ۱۳۹۸، و کشتار مسافران پرواز۷۵۲ اوکراین در ۱۸ دی ۱۳۹۸ و بسیاری از اعدام ها و قتل های خیابانی و ترورهای فعالان سیاسی و اجتماعی در ایران یا خارج از کشور که از ابتدای به قدرت رسیدن این حکومت ستم کار تا به اکنون ادامه دارد و هر کدام از این جنایت ها نیز مبارزات افشاگرانه و دادخواهانه ای را از سوی فعالان سیاسی و اجتماعی و خانواده‌ها به دنبال داشته است. هم‌اکنون نیز به شدت نگرانیم که احکام اعدام سه جوان به نام های؛ امیرحسین مرادی، سعید تمجیدی و محمد رجبی که گفته شده حکم اعدام آن‌ها در دیوان عالی کشور تأیید شده است، اجرا شود. هم چنین از محکومیت های سنگین یا اعدام ۸ نفر از شرکت کنندگان در اعتراضات آبان ۱۳۹۸ به شدت نگران و معترضیم. رییس دادگستری اصفهان در نماز جمعه اصفهان گفته که حکم «مفسد فی الارض» برای ۸ نفر از شرکت کنندگان در تظاهرات آبان ۱۳۹۸ محرز است. گفته می‌شود که آن‌ها به حبس های طولانی مدت و شلاق و اعدام محکوم شده‌اند و اطلاع دقیقی از وضعیت این احکام ناعادلانه در دست نیست. حکومت از ترس خیزش های گسترده‌تر مردم علیه کل نظام این احکام سنگین را صادر می‌کند تا با ایجاد رعب و وحشت، فریاد اعتراض مردم جان به لب رسیده را در گلو خفه کند. ولی مردمی که از این همه دروغ گویی، فساد، تبعیض، سرکوب و بی عدالتی به شدت خشمگین اند و هیچ نقطه ی روشنی نیز در وضعیت موجود نمی بینند، با این احکام سنگین نه تنها خاموش نمی شوند، بلکه شعله خشم شان شعله‌ور تر خواهد شد.

سال ۱۳۸۸، کشتار مردم معترض در خیابان‌ها به وقوع پیوست، مردمی که برای ساده‌ترین حقوق خود پا به عرصه ی سیاسی جامعه گذاشته بودند و حقوق مدنی خود را طلب می‌کردند و با خشونتی افسار گسیخته از سوی حکومت پاسخ گرفتند. این کشتارها اعتراض های گسترده ای را برای حدود دو سال به دنبال داشت و برخی از خانواده‌های کشته شدگان هم چنان فعال و دادخواه به دنبال گمشده ی خود می‌گردند و می‌خواهند بدانند که عزیزان شان چرا و به دستور و توسط چه کسانی کشته شده‌اند و چرا جنایت کاران به پای میز محاکمه کشانده نمی‌شوند. برخی از این خانواده‌ها که بر حق خود برای دانستن حقیقت و دادخواهی پای می فشارند، هم چنان زیر فشار شدید حکومت هستند و خودشان و خانواده‌های شان تهدید یا بازداشت می‌شوند و حکم زندان می گیرند.

فعالیت ما نیز از همان سال در اعتراض به کشتار وحشیانه، سرکوب و بازداشت مردم معترض آغاز شد. همراه با ما گروه‌های بسیاری از فعالان ایرانی در خارج از کشور با خانواده‌های دادخواه و ما همراه و هم صدا شدند و این حرکت‌ها و اعتراض ها هر هفته تا مدتها در تهران و شهرستان‌ها و کشورهای مختلف در خارج از کشور ادامه داشت. تجمع های هفتگی ما در روزهای شنبه در پارک لاله تهران با وجود تهدید و سرکوب پلیس و چندین بار بازداشت های جمعی، تا نزدیک به هشت ماه ادامه داشت و پس از آن تصمیم گرفتیم که شکل فعالیت‌ مان را کمی تغییر دهیم تا میزان آسیب به اعضا را به حداقل برسانیم. به جای تجمع در خیابان، به خانه‌ها می‌رفتیم و کنار خانواده‌های کشته شدگان با آن‌ها همراهی و همدردی می‌کردیم و گزارش فعالیت‌های مان را با تصاویری از خانواده‌ها و برخی از فعالان که اجازه انتشار تصاویرشان را داشتیم، منتشر می کردیم.

پس از چند سال به دلیل برخی بحث‌ها و اختلاف نظرها بر سر ادامه کار و حمایت های ما از جنبش دادخواهانه دهه ی شصت و اینکه ما معتقدیم که دادخواهی را نمی‌توان تنها به حمایت از خانواده‌های کشته شدگان سال ۱۳۸۸ محدود کرد، تصمیم گرفتیم که کتابی درباره دادخواهی بنویسیم تا بیشتر درباره این مفاهیم بدانیم. این کار نزدیک به یک سال طول کشید و بخشی را نیز به معرفی فعالیت‌های دادخواهانه خانواده‌ها اختصاص دادیم. از فعالیت مادران و خانواده‌هایی که عزیزشان در سال‌های اولیه استقرار حکومت اسلامی، در تهران و شهرستان‌ها کشته یا زندانی شدند. و حتی خانواده‌هایی که از زمان شاه جلوی زندان ها بودند تا به این وسیله فعالیت‌های دادخواهانه خانواده‌های قدیمی از جمله «مادران و خانواده‌های خاوران» و تلاش‌های شان برای دادخواهی را نیز معرفی کنیم. در انتها نیز به معرفی تلاش‌های حامیان مادران پارک لاله در سایر کشورها و معرفی برخی فعالیت‌های دادخواهانه مادران و خانواده‌ها در سایر کشورها پرداختیم. در مقدمه این کتاب نوشتیم: «ما در پیوند با خانواده‌ها به این نتیجه رسیدیم که: ما فعالان اجتماعی و خانواده‌های آسیب‌دیده، همه از دادخواهی صحبت‌ می‌کنیم، ولی برداشت‌های گاه متفاوت از هم و حتی متضاد داریم. این برداشت‌های متفاوت، گاهی ممکن است ناشی از اختلاف در دیدگاه‌ها و روش‌ها باشد، ولی گمان می‌کنیم بیشتر به خاطر نبود درک درست و دقیق از مفاهیم دادخواهی است و همین نیاز ما را به این سو هدایت کرد که کتابی درباره مفاهیم دادخواهی به زبان ساده بنویسیم.». این کتاب در ایران با استقبال زیادی روبرو شد، بخصوص در میان خانواده‌ها و فعالانی که به موضوع دادخواهی علاقمند بودند، هرچند پخش آن با سختی‌ها و محدودیت‌های بسیار همراه بود. متأسفانه به دلیل بیماری و درگذشت زنده یاد بهمن امینی، مدیر پر تلاش انتشارات خاوران در پاریس، این کتاب هم مدتی به محاق رفت و حال قرار است به یاد زنده یاد بهمن امینی و انتشارات خاوران، سایتی طراحی شود و کتاب ما نیز در آن سایت به صورت آنلاین در اختیار همگان قرار گیرد.

این حرکت دادخواهانه، در مسیر خود سه خواست زیر را تعریف کرد: ۱) آزادی بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی، ۲) لغو قانون شکنجه و مجازات اعدام از جمله؛ اعدام، ترور، کشتار خیابانی، شکنجه، سنگسار و قصاص، ۳) محاکمه و مجازات آمران و عاملان تمامی جنایت های صورت گرفته در طول حکومت جمهوری اسلامی ایران در دادگاه هایی عادلانه و علنی و مردمی. در ادامه به این نتیجه رسیدیم که برای پیگیری این سه خواست، نیازمند آنیم که خواست های دیگری را نیز دنبال کنیم. از جمله: ۴) حق داشتن آزادی بیان و اندیشه، ۵) حق داشتن تجمع، اعتصاب، تشکل و سازمان ها و احزاب مستقل، ۶) رفع هر گونه تبعیض، ۷) جدایی دین از حکومت و غیره. زیرا علت اصلی آزادی کشی، جنایت، تبعیض و بی‌عدالتی‌ در جمهوری اسلامی ایران را در ساختار و فرهنگ به شدت تبعیض آمیز و قوانین آزادی ستیز آن می‌دانیم و اطمینان داریم تا زمانی که این فرهنگ و ساختار تبعیض آمیز با قوانین ناعادلانه آن تغییر نکند و حداقل های دموکراسی با ساختاری دموکراتیک در ایران پیاده نشود، ما دگراندیشان در ایران هم چنان با حبس، شکنجه، اعدام و انواع و اقسام محرومیت‌ها و حتی قتل های ناشی از ستم‌ های عقیدتی، دینی، قومی، جنسیتی و طبقاتی نهادینه شده در جامعه روبرو خواهیم بود، زیرا این حکومت استبدادی- دینی، نه تنها فعالیت‌های ما را با تعابیری چون شرعی و عرفی زیر ضرب برده و این تبعیض ها را در فرهنگ ما اشاعه داده است، بلکه آن را با قانون مجازات اسلامی اش، مجاز و قانونی نیز کرده است.

این حکومت ستمگر و فاسد، آن‌چنان بر تمام شریان های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و حتی زندگی خصوصی مردم چنگ انداخته که یک روز را بدون خبرهایی تلخ از ظلم های بی حد و حساب آن و زندگی فاجعه بار مردم سر نمی کنیم. از جمله: توهین، تبعیض، سانسور، سرکوب،‌ بازداشت، شکنجه، اعترافات اجباری، پرونده سازی های جدید، وثیقه های سنگین، تبعیض و تحقیرهای جنسیتی در زندان ها و در زیر پوست شهر و روستا، احکام سنگین زندان و اعدام و شلاق، محرومیت زندانیان سیاسی و حتی زندانیان عادی از حقوق انسانی و مدنی خود، شیوع بیماری و قتل های خاموش در زندان ها و بیرون از زندان ها، به حراج گذاشتن کارخانه ها به مشتی فاسد، بیکار کردن کارگران و زحمتکشان، نپرداختن حقوق، بی خانمانی، اخراج، تعدیل نیروی انسانی بدون پشتوانه‌های اجتماعی، تورم، آلودگی محیط زیست، قتل های خاموش و خودکشی های  بی حد و حساب، آتش سوزی، تخریب یا تصاحب خانه‌های مردم، قتل های ناموسی و هزاران تبعیض و ستم و بی‌عدالتی دیگر که این حکومت جنایت کار و فاسد چون آواری بر سرمان خراب کرده است و می‌کند. در قوه قضاییه و دادگستری نیز همواره جمع جنایت کاران و دزدان و دروغ گویان حضور داشته‌اند تا ضمن پرونده سازی برای معترضان، سهم شان را از قدرت و غنایم به دست آمده بگیرند.

چه باید کرد؟ آیا راهی جز مقاومت،‌ ایستادگی، دادخواهی، تشکل، اتحاد، اعتراض، اعتصاب، مطالعه و باز ادامه ی مبارزه راه دیگری هست؟

مهم‌ترین هدف ما از دادخواهی نیز بالا بردن «روحیه ی مقاومت و ایستادگی علیه ستم، تبعیض و بی عدالتی» است. اینکه با تکیه بر نیروی مستقل خودمان و با اتحاد با همدیگر صدای اعتراض مان را بلند کرده و خواسته‌ها و مطالبات مان را پیگیری کنیم. اینکه به ظالمان اجازه ندهیم که بر زندگی ما چنبره بزنند و هست و نیست ما را به داو بگذارند و نفس مان را بیش از این بگیرند. در این صورت است که می‌توانیم در برابر بیدادگران بایستیم و به بیدادگری های این حکومت سراپا فساد و ظالم پایان دهیم و دنیایی دموکراتیک و عادلانه بسازیم.

پر توان و پیروز باشیم

مادران پارک لاله ایران

۱۰ تیر ۱۳۹۹


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.