مستند “پرسه در مه” که ازسوی نهادهای اطلاعاتی ایران پخش شد، نه تنها در پرونده موسوی مجد روشنگری نکرد بلکه بر معمای آن نیز افزود. پدر موسوی مجد میگوید، پسرش در مورد فساد مالی، اخلاقی و مواد مخدر آقازادهها گزارش داده بود.
یک روز پس از اعدام سید محمود موسوی مجد از همکاران پیشین سپاه قدس در سوریه برنامه تصویری “پرسه در مه” جزئیاتی از پرونده مبهم و رازآلود وی را در صداوسیما آشکار کرد. اما بر خلاف ادعای سازندگان این مستند نه تنها روشنگری صورت نگرفت و این فیلم اسناد و مدارکی دال بر صحت ادعای جاسوسی در مورد موسوی مجد نداشت، بلکه معمای پرونده او را پیچیدهتر ساخت.
حتی اگر محتوی “فیلم مستند” پرسه در مه فرض شود که درست باشد، آنگاه نقاط ضعف بزرگ دستگاه اطلاعاتی سپاه در سوریه آشکار میشود که چطور یک نیروی ساده، به ادعای آنها، با برقراری ارتباط دوستی با نیروهای سپاه قدس در سوریه به اطلاعات حساس دست پیدا کرده بود!
سناریوسازی ناشیانه
اما در ادامه توضیح داده میشود که این به اصطلاح مستند یک سناریوسازی ناشیانه است که نهاد اطلاعات سپاه را به طور خاص و جمهوری اسلامی را به صورت عام تضعیف میکند که اولا تا چه میزان محاسبات و بینش امنیتی ضعیف و نازلی دارند.
از سوی دیگر با توجه به ابهامات بسیار و عدم ارائه مستندات لازم برای تایید ادعای رسمی قوه قضائیه و رسانههای حکومتی، این فرضیه قوت پیدا میکند که موسوی مجد قربانی تسویهحساب داخلی و یا رشد مناسبات مافیایی در داخل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شده است. حکم اعدام او در شرایطی اجرا شد که پرونده وی از ابتدا با نقض آئین دادرسی عادلانه مواجه بود و حقوق شهروندی او در استفاده از وکیل اختیاری و دفاع موثر تضییع شد.
پیش از آنکه به نقد “فیلم مستند پرسه در مه” در این خصوص پرداخته شود، به اختصار توضیحاتی درمورد پرونده سید محمود موسوی مجد ارائه میشود.
چگونگی طرح نام موسوی مجد در عرصه عمومی
سید محمود موسوی مجد تا پیش از برگزاری دادگاه و دریافت صدور حکم اعدام فرد شناختهشدهای در عرصه عمومی ایران نبود. ابتدا غلامحسین اسماعیلی، سخنگوی قوه قضائیه در تاریخ ۲۰ خرداد ۱۳۹۹ با ذکر نام وی و اعلان اجرای قریبالوقوع حکم اعدام اظهار داشت:
«اخیرا سید محمود موسوی مجد فرزند سیدکاظم که هم به سرویس موساد و هم به سرویس سیا در قبال اخذ دلار آمریکایی برای آنها در حوزههای امنیتی و نیروهای مسلح بویژه سپاه قدس و محل استقرار و ترددهای سردار شهید حاج قاسم سلیمانی اطلاعاتی جمعآوری کرده و در اختیار بیگانه میگذاشت به اعدام محکوم شد.»
توضیحات قوه قضائیه برای پوشاندن خطای سخنگو
بعد از این ادعا این تصور پیش آمد که وی در فراهم کردن اطلاعات جهت ترور قاسم سلیمانی شرکت داشتهاست! اما از آنجاییکه وی ۱۵ ماه قبل از کشتهشدن فرمانده سابق سپاه قدس در ۱۸ مهر ۱۳۹۷ در ایران بازداشت شده بود، مرکز رسانۀ قوۀ قضائیۀ جمهوری اسلامی ایران با صدور اعلامیه رسمی پیرامون سخنان سخنگوی قوه قضائیه توضیح داد و تصور ایجاد شده را رد کرد.
در بخشی از این اعلامیه چنین گفته شده بود: «تمام مراحل پروندۀ [این] جاسوس سیا و موساد مدتها قبل از شهادت حاج قاسم سلیمانی انجام شده است [و] پروندۀ وی ارتباطی با اقدام تروریستی دولت آمریکا در به شهادت رساندن فرماندۀ سپاه قدس ندارد».
همچنین این مرکز اطلاعاتی در مورد پرونده موسوی مجد ارائه داد که حکم اعدام او در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب در ماه شهریور ۱۳۹۸ صادر شده که ابتدا به دلیل ایرادات گرفته شده به شعبه برگشته و مجددا دادگاه در تاریخ ۴ اسفند ۱۳۹۸ حکم اعدام را وی صادر کرده که به تایید دیوان عالی کشور میرسد.
روایت نهادهای امنیتی و رسانههای همسو
از آن زمان رسانههای نزدیک به سپاه پاسداران شروع به فعالیت هماهنگ در خصوص تبیین خطوط کلی اتهامات قوه قضائیه کردند و مدعی شدند که موسوی مجد فرد عادی و فاقد سابقه عضویت در سپاه قدس بوده و از طریق ارتباط گرفتن با برخی مستشاران ایرانی در هیات راننده مشغول بهکار میشود. بنا به ادعای آنان موسوی مجد “در پوشش راننده، اطلاعاتی که بهدست میآورد را به سرویس اطلاعاتی اسرائیل و آمریکا میفروخته است”. اما بعد که فایل صوتی از موسویمجد پخش شد و بیبیسی نیز گزارشی در خصوص وی منتشر کرد و عکسهایی نیز از پورموسوی در کنار قاسم سلیمانی پخش شد، تغییر موضع داده و شغل او را مترجمی اعلام کردند!
چند روز مانده به اجرای حکم اعدام موسوی مجد، خبرگزاری فارس گزارش ویژهای منتشر کرد و با تاکید مجدد بر “جاسوسی موسوی مجد” و تکذیب وابستگی وی به اماکن مقدسه و عضویت در سپاه و بسیج او را متهم کرد که در چارچوب ارزشی نظام نبوده و “عمده وقتش را در کابارههای لبنان” میگذرانده است. خبر فارس تایید دیگری بر جاسوسی او بود.
بعدا در فیلم “پرسه در مه” عکسهایی از او در کنار دختران در کلاب منتشر شد که با فرهنگ حاکم بر نیروهای مذهبی سنتی و بهخصوص ظواهر سپاه قدس تعارض داشت اما بیانگر مشکل اخلاقی نبود.
روایت نزدیکان و رسانههای مستقل
موسوی مجد در خانوادهای مذهبی و معتقد به نظام جمهوری اسلامی به دنیا آمده بود و در ۱۲ سالگی همراه با خانواده در سال ۱۳۷۶ به سوریه مهاجرت میکنند. خانواده وی تا پیش از جنگ داخلی در دمشق زندگی میکردند و همکاریهای تجاری و سیاسی با نهادهای جمهوری اسلامی داشتند. پدر او از افراد مورد اعتماد سفارت ایران در سوریه بود.
محمود در مدرسهای وابسته به جمهوری اسلامی در سوریه تحصیل کرده و همکاریهایی در سطح ترجمه انجام داده بود. عکسی از وی در کنار بشار اسد و محمود احمدی نژاد در دمشق در سال ۸۸ وجود دارد. وی بر خلاف نظر خانواده بعد از شروع جنگ داخلی در سوریه در این کشور مانده و در سال ۱۳۹۱ جذب سپاه قدس میشود. البته عضو رسمی سپاه پاسداران نمیشود.
برخی گزارشها حاکی است که وی جزو فرماندهان نیروهای نظامی تحت مدیریت سپاه قدس در سوریه بوده و با نام سید حیدر فعالیت میکرد. طبق اظهارات دوستانش وی از نزدیکان قاسم سلیمانی در سوریه و مورد اعتماد ارتش سوریه نیز بوده است. آنها مدعی هستند که موسوی مجد در جنگ داخلی سوریه دو بار زخمی شده بود و در بیمارستانهای ارتش سوریه و به شیخ راغب لبنان وابسته به هلال احمر ایران مداوا گشته بود.
او با توجه به آشنایی با جامعه و جغرافیای سوریه به دلیل زندگی از کودکی نقش مهمی در جذب نیروهای بومی واحداث پادگان داشتهاست. او همچنین دانشجوی کارشناسی ارشد جامعهشناسی دانشگاه آمریکایی بیروت نیز بود. اما موسوی مجد در بهمن سال ۱۳۹۶ به دلایل نامعلوم به همکاری با سپاه قدس پایان داده و به ایران پیش خانوادهاش برمیگردد.
بازگشت به سوریه
معلوم نیست وی به چه دلیلی در مرداد ۱۳۹۷ به سوریه بازمیگردد. دوستانش مدعی هستند فرماندهان سابق او در نیروهای سپاه قدس در سوریه او را متقاعد میکنند که برای کار اقتصادی به دمشق بازگردد. سه هفته بعد در شهریور ۹۷ او توسط نیروهای حزبالله لبنان در دمشق بازداشت شده و به لبنان برده میشود و پس از یک ماه بازجویی در مهر ۹۷ به ایران فرستاده میشود. البته در مدت بازداشت در بیروت به خانواده وی اطلاع داده بودند که وی گروگان گرفته شدهو به صلاح است برای حفظ امنیتش موضوع رسانهای نشود!
تحمل شکنجه و اذیت و آزار
زندانیانی که در بند عمومی زندان اوین او را دیده بودند، از جمله نزار زاکا، گزارش دادند که وی به شدت شکنجه شده و وادار به اعترافات اجباری گشته بود. به روایت خبرگزاری هرانا، ضرب و شتم موسوی مجد به حدی بوده که در نواحی کمر، پا، دست و گردن خود دچار سیاهی، کبودی و خونمردگی شده و روی سر این زندانی از چند جا شکستگی یا جراحت جدی ایجاد شده بود.
خانواده وی تحت فشار قرار داشتند اما پدرش در نامهای به رئیس قوه قضائیه نوشت که «فرزند بنده قبل از بازگشت و تسویه حساب سپاه با او، گزارشاتی در باره گروهی فاسد در سوریه به حفاظت سپاه داده بود که در آن از تخلفات مالی، اخلاقی و مواد مخدر اشخاصی که از قضا آقازاده بودند گزارش داده بود.» خودش نیز در فایل صوتی ضمن رد مشارکت در کشتهشدن قاسم سلیمانی خود را قربانی توطئه اشخاصی دانست که به خاطر منافع شخصی و جلوگیری از مجازات عاملان اصلی پرونده کشتهشدن قاسم سلیمانی درصدد اعدام سریع او هستند.
اطلاعات جدید در فیلم “پرسه در مه”
در این فیلم برای اولین بار روایت حفاظت اطلاعات سپاه از چگونگی اتصال موسوی مجد به نیروهای امنیتی آمریکایی شرح داده میشود. طبق این روایت نیروهای سازمان حفاظت اطلاعات سپاه در حال رصد افسران اطلاعاتی آمریکا در منطقه بودند و به سیستم امن ارتباط آمریکاییها نفوذ میکنند و متوجه ارتباط یک مقام مهم امنیتی دولت آمریکا با یک ایرانی در سوریه میشوند، موضوع را به مقامات بالاتر ارائه داده و آنها موضوع را پیگیری کرده و محمود موسوی مجد را شناسایی میکنند. سپس وی را رصد کرده و در تور امنیتی قرار داده و متوجه ارتباطات گسترده وی با یک شبکه نیروهای امنیتی سیا میشوند.
در بخش دیگر فیلم اعترافات تصویری موسوی مجد پخش میشود که به ترتیب ارتباطاتش با پنج نیروی امنیتی آمریکا را توضیح داده و می گوید «چگونه در بیروت وی را هدایت کرده تا بیسیم مخصوص را در اختیار داشته باشد». وی انگیزه خود از این همکاری را تامین مالی زندگی اشرافی اعلام کرد!
البته ادعای نفوذ به سیستم امنیتی آمریکا نیز یک لاف زنی به نظر میرسد، اگر چنین قابلیتی وجود میداشت، سیستم امنیتی نظام میتوانست قاسم سلیمانی را حفظ کند یا تحرکات کوچک و بزرگش در سوریه را از دید موساد و ارتش اسرائیل مخفی نگاه دارد.
صورتبندی خلاف واقع و تعارضهای بسیار
این بخش فیلم شبیه سریالهای جاسوسی و فیلمهای تخیلی، منتهی با سناریوی خیلی پیش و پا افتاده است. نیروی اولی که باعث کشف جاسوسی ادعایی موسوی مجد میشود ریا مریم توماس است که طبق اعترافات خود موسوی مجد دومین نیروی آمریکایی مرتبط با او بوده است. سندی جز پخش صدا، تصاویر غیرمربوط و چند متن مکتوب ایمیلی ارائه نمیشود که هیچکدام از آنها اعتبار لازم را نداشته و میتوانند جعلی باشند.
در عین حال موارد ارائه شده فاقد هر گونه مضمون جاسوسی و یا اطلاعات خاص بودند. البته در فیلم ادعا میشود محتواهای فوق رمزگذاری شده بودند اما در غیاب شواهد تاییدکننده، باورپذیری این ادعا دشوار است. اعترافات تصویری موسوی مجد نیز به دلیل اینکه وی در بازداشت بسر میبرده، دسترسی به وکیل نداشته است و همچنین مدعی تحمل شکنجه و فشارهای سنگین جسمی و روانی بوده و در دادگاه با ابراز آنها اعترافات قبلی خود را پس گرفته بود، فاقد اعتبار است.
عدم برگزاری دادگاه علنی و حتی ممانعت از پخش فیلم “پرسه در مه” در زمان حیات او نیز نشان میدهد که بر خلاف ادعای نظام، دست آنها برای تایید اتهام جاسوسی پر نبوده است.
خلاف واقع گویی در خصوص ریا مریم توماس
اما دست تهیهکنندگان در خلافواقعگویی زمانی رو میشود که سوابق فعالیت ریا مریم توماس را وارونه جلوه میدهند. وی یک متخصص امنیت، بهخصوص امنیت سایبری است که فعالیتهای علنی داشته و سوابق کاری همراه با مصاحبههای متعددش در اینترنت و بهخصوص حساب لینکدینش موجود است. وی که فارغالتحصیل رشته حقوق از دانشگاه جرج تاون است، وارد فعالیتهای مربوط به امنیت و ریسک شده و طی سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۹ میلادی برای دولت فدرال آمریکا کار کرده وسپس در بخش خصوصی وارد فعالیت میشود. برخلاف تصویرسازی در فیلم، وی از سال ۲۰۰۹ دیگر با دولت آمریکا فعالیت نداشته و از سال ۱۳۹۶ در شرکت برندزفیک در لندن فعالیت میکند. او هیچ سابقههمکاری شناخته شده با سیا نداشتهو یک متخصص صاحب نام در حوزه امنیت در دنیا است. اسامی دیگری که لیست شده و عکسهای نشان داده میشود به غیر از جان فورت ویدور افراد شناخته شدهای نیستند و او هم الان منشی دوم سفارت آمریکا در وین است و ادعاهای طرح شده با سوابق فعالیت وی سازگار نیست.
جدا از این تعارضها ارتباط برقرار کردن یک منبع یا جاسوس با افراد مختلف از منظر امنیتی روش مرسومی در سازمانهای اطلاعاتی نیست و پرریسک است. نمیتوان باور کرد سیا مرتکب چنین خطای آماتوری شود.
خودزنی اطلاعات سپاه
اما اگر ادعای نهادهای امنیتی و قضائی جمهوری اسلامی درست باشد که موسوی مجد “اطلاعات در مورد مشخصات یگانهای مستشاری، جنگافزارها، سیستمهای مخابراتی، معرفی فرماندهان و رفت و آمد آنها حتی سلیمانی و موقعیتهای جغرافیای مراکز مهم و کدها و رمزها را به آمریکاییها در ازای دریافت ماهی ۵ هزار دلار میداده است” باز تناقضها بیشتر میشود. اولا مترجم و یا راننده با توجه به تصویرپردازی برای کوچک جلوه دادن نقش موسوی مجد در سوریه چگونه میتواند به اطلاعات حساس یادشده راه پیدا کند؟ یا موسوی مجد جایگاه مهمی داشته و یا این ادعاها خلاف واقعیت بوده و یا آنقدر سیستم سپاه قدس در سوریه ضعیف و بی حفاظ بوده که یک راننده و مترجم با رفاقت با فرماندهها میتوانسته به همه چیز دسترسی پیدا کند! در صورتی که مورد آخر باشد، دیگر چنین سیستم پر حفره و بی در و پیکر نیاز به رخنه و نفوذ نداشته است.
در ثانی اگر او این اطلاعات را به سیا داده بود، دیگر سپاه قدس امکان فعالیت موثر در سوریه را از دست میداد چون همه اطلاعات سختافزاری و نرمافزاریاش لو رفته بود. در حالی که روند تحولات در سوریه خلاف این مسئله را نشان میدهد. از سوی دیگر دولت آمریکا چه در زمان ریاست جمهوری اوباما و چه در زمان ترامپ وارد تقابل با جمهوری اسلامی در سوریه نشد.
ارزیابی وضعیت مالی
آشنایان با خانواده موسویمجد مدعی هستند که آنها به لحاظ مالی متمکن بوده و محمود نیازی نداشته برای دریافت ۵ هزار دلار در ماه این چنین خود را به خطر بیندازد! فیلم با توجه به سوابق خوب پدر موسوی مجد با نظام سعی در القای اختلاف بین پدر و پسر دارد در حالی که کاظم موسویمجد در نامهاش به رئیس قوه قضائیه کاملا از پسرش حمایت کرده و او را قربانی توطئه برخی آقازادههای مسئله دار دانسته بود.
ابهام در چرایی عدم بازداشت در ایران
اما نقطه ضعف بزرگ این فیلم سکوت در برابر چرایی عدم بازداشت موسویمجد در هنگام حضور در ایران است! طبق روایت فیلم وی همکاریاش با آمریکاییها به دلیل تغییر دولت و کاهش حقوق پایان مییابد واو در ادامه سراغ موساد رفته و بعد از ناامیدی دنبال ایجاد همکاری با عربستان سعودی بوده که آنجا هم سرش به سنگ میخورد. بعد از این اتفاق است که دستور دستگیری او صادر میشود! معلوم نیست چرا وقتی بر اساس ارزیابی دقیق ادعایی اطلاعات سپاه، همکاری او با سیا قطعی شده و آنها توانسته بودند به مسیر اطلاعات امن آمریکاییها نفوذ کنند، او را بازداشت نکردند!
نقش حزبالله لبنان
یکی از نقاط ابهام این پرونده نقش حزبالله لبنان است! قوه قضائیه مدعی است که آنها به دلیل حساسیت و رصد کردن تحرکات جاسوسهای آمریکا متوجه رفتار غیرطبیعی محمود موسویمجد شدند. اما تا کنون مقامات حزبالله لبنان در این خصوص سکوت کردهاند. نزدیکان موسوی مجد میگویند حزبالله در نتیجه بازجوییها متوجه شده بوده که وی جاسوس نیست و موضوع را به سپاه اطلاع داده بود.
خلاف واقع گویی آشکار در پایان فیلم
پایان فیلم نیز باز دستان خالی و صورتبندی خلاف واقع، آمران و عاملان پرونده محمود موسویمجد را آشکار میسازد که تلاش میشود ادعای مشارکت موسوی مجد در کشته شدن قاسم سلیمانی را بر دوش رسانههای فارسی زبان خارجی و اپوزیسیون گذاشته شود؛ در حالی که این اتفاق با سخنان اسماعیلی سخنگوی قوه قضائیه رخ داد و مرکز رسانهای قوه قضائیه مجبور شد اشتباه رخ داده را با صدور بیانیهای تصحیح کند. در این ماجرا روشنگری رسانههای خارج از کشور نقش داشت تا نظام مجبور به عقبنشینی از ادعای غلط سخنگوی قوه قضائیه شود.
بدینترتیب معمای پرونده محمود موسوی مجد بغرنجتر شد، معلوم نیست چگونه مشکل بین او و سپاه قدس و به طور مشخص اطلاعات سپاه پیش آمد؟ اتهام جاسوسی بر اساس مستندات و دادههای موجود با واقعیت تطبیق نمیکند. البته او ممکن است با یک سری نیروهای خارجی تماس گرفته باشد، اما بعید است قصد وی ارسال اطلاعات حساس و محرمانه بوده باشد. این اعدامهای شتابزده بیشتر این احتمال را برجسته میسازد که اختلافها و درگیریهای شخصی در درون سپاه افزایش پیدا کرده و پوشاندن تخلفات و سوء استفادهها باعث قربانی شدن یک عده میشود.
از: دویچه وله