با دستمال کثیف شیشه پاک نمی‌شود

جمعه, 18ام مهر, 1399
اندازه قلم متن

بار دگر آتش جنگ بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان به سبب ناتوانی و تلاش‌های بی ثمر گروه مینسک و سازمان امنیت و همکاری اروپا براه افتاد. با گذشت ۲۵ سال فاجعه جنگ قابل پیش بینی بود و آشکار بود که شرایط «نه جنگ و نه صلح» از طرف جمهوری آذربایجان نمی‌توانست ادامه داشته باشد.
از آنجا که منطقه خاور میانه طی این ۲۵ سال همواره به سمت بحران و آشفتگی غلتیده است ادامه و گسترش جنگ ارمنستان و جمهوری آذربایجان، با توجه به فضای بین المللی و خاور میانه، فراتر و گسترده تر و همچنان خطرناک تر از جنگ ۲۵ سال پیش خواهد بود. این بار، افزون بر بازیگران اولیه، روسیه و تا حدی ایران، پای دو کشور ترکیه و اسرائیل نیز به ارمنستان و جمهوری آذربایجان کشیده شده است. ادامه جنگ می‌تواند به یک جنگ منطقه‌ای و نیابتی تبدیل شود که به سود جمهوری آذربایجان و ارمنستان و نیز منطقه نخواهد بود و بی گمان بازنده گان اصلی این جنگ مردم جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان خواهد بود.

مرزهای جمهوری‌های اتحاد جماهیر شوروی سابق بر اساس نظریه لنین در امرملی و بخصوص بر اساس تعریف استالین از مقوله ملت و خلق‌ها شکل گرفتند. یکی از میراث‌های شوم استالین برای کنترل جمهوری‌ها، چینش جدید مرز جمهوری‌ها و به هم زدن ترکیب جمعیتی آن بود. استالین با سبک و سیاق خود میلیون‌ها انسان را با کوچ دادن‌های اجباری، در درون خاک اتحاد جماهیر شوروی سابق جا بجا کرد و جغرافیای جمعیتی سرزمین‌ها را به هم زد. بر اساس دستور استالین تمامی ساکنان اصلی همین کریمه مورد اختلاف اوکراین و روسیه، یعنی یک و نیم میلیون انسان به سیبری و آسیای میانه و صحرای قارا قوم تبعید شد‌ند و همچنین بیش از یک میلیون کره‌ای از خاور دور به آسیای میانه و باز چندین میلیون انسان از مرز‌های اتحاد جماهیر شوروی به شکل وحشیانه کوچ داده شدند. و باز پوشیده نیست که استالین آگاهانه مناطق تاجیک نشین را به جمهوری ازبکستان واگذار کرد.
استالین در آستانه جنگ جهانی دوم خودمختاری آلمانی‌ها را که نزدیک دو قرن در اطراف ولگا گراد زندگی می‌کردند، منحل کرد و آنان را به قزاقستان، جمهوری آذربایجان، ترکمنستان، تاجیکستان و ازبکستان و خاور دور کوچ داد. یک سوم داغستانی‌ها و چچن‌ها و بخشی از مردمان قفقاز شمالی را به سیبری و آسیای میانه تبعید کردند. یکی از هدف‌های استالین در کوچ دادن اجباری، خشکاندن و خاموش کردن انگیزه مبارزاتی مردمان کوچ شونده بود. آنان در تبعید، خود را اسیر و ناتوان احساس می‌کردند. حکومت شوروی پس از اشغال کشور‌های بالتیک و الحاق آن به خاک اتحاد جماهیر شوروی با صلاح دید سیاسی ترکیب جمعیتی این کشور‌ها را به هم زدند و روس تبار‌ها را روانه این کشورها کردند. این جابجایی جمعیتی با انگیزه سیاسی و اقتصادی همراه با اشغال گری، از دوران تزاریسم شروع و در دوران استالین به اوج خود رسید که می‌توان حکایت آنان را با نمونه‌های فراوان شرح داد.
با توجه به این رویدادهای افتضاح آمیز بود که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، جمهوری‌های شوروی به طور نانوشته پذیرفتند که اگر دست به ترکیب مرزهای سابق و آرایش جغرافیای سیاسی جدیدی بزنند هیچ چیز سر جای خود نخواهد ماند.
تنها راه حل کم هزینه برای ارمنستان و جمهوری آذربایجان را باید در پذیرش قطعنامه‌های سازمان ملل دانست. خواست و شعار اکثریت مردم آذربایجان ایران هم نه جنگ و نه اشغال می‌باشد اما پس از سرگیری جنگ معلوم نیست دولت ارمنستان تا چه حد برای پذیرش قطعنامه‌های سازمان ملل انعطاف نشان خواهد داد. به باور من پذیرش قطعنامه‌های سازمان ملل توسط دولت ارمنستان برای پرهیز از جنگ الزام آور است. در غیر این صورت با گذشت زمان، گرایش‌های افراطی کور در هر دو جمهوری بیشتر خواهد شد.
درک این موضوع برای مردم ارمنستان و جمهوری آذربایجان و همچنین برای مردمان این منطقه بسیار اهمیت دارد که اسرائیل و ترکیه نیز به خاطر رضای خدا به منطقه نیامدند بلکه آن دو کشور بر پایه منافع سیاسی و اقتصادی و امنیتی خود می‌خواهند بازیگر این میدان شوند. ما هر قضاوتی نسبت به جمهوری اسلامی داشته باشیم، نمی‌توانیم روابط پنهانی اسرائیل با اقلیم کردستان عراق و جمهوری آذربایجان و همچنین سیاست‌های پان ترکی ترکیه را نادیده بگیریم.

حکومت جمهوری اسلامی و ناسیونالیسم افراطی

به باور من، نه تنها باید به خواست‌های دمکراتیک اقلیت‌های قومی و مذهبی مردم ایران احترام گذاشت بلکه این خواسته‌ها‌ی دمکراتیک را در زمره خواسته‌های حقوق بشری به حساب آورد.
شکی نیست که سیاست‌های ضد بشری جمهوری اسلامی در این چهل سال، نه تنها هیچ مشکلی از مشکلات اقلیت‌های قومی و مذهبی را کم نکرده است بلکه کوهی از کینه و نفرت را در دل آنان تولید کرده است. این سیاست‌های ویران گر جمهوری اسلامی باعث شده که اقلیت‌های قومی به سمت و سوی سیاست‌های گریز از مرکز گرایش پیدا کنند و باعث رشد جریان‌های افراطی کور شوند که متاسفانه بخشی از آنان حاضرند با ریسمان عاریتی هر بیگانه هیزم جمع کنند و بر طبل جنگ بکوبند.
خیلی متاسف هستم عده‌ای آگاهانه و نا آگاهانه، کرد‌ها و ارمنی‌ها را دشمن مردم آذربایجان بشمار می‌آورند. از نظر سرکرده گان این گروه، گویا سرنوشت آذربایجانی‌ها ربطی به ایران ندارد. آنان در استادیوم فوتبال با علامت گرگ‌های خاکستری ترک‌های افراطی شعار خلیج عربی سر می‌دهند و در جریان جنبش سبز به مردم آذربایجان می‌گویند تطاهرات بیش از یک میلیون نفری برای «رای من کو» هیچ ربطی به من ندارد. جریان‌های افراطی قوم گرا با داستان سرایی بی پایه، زبان فارسی را که پیوند دهنده تاریخی این مرز و بوم می‌باشد را به تمسخر می‌گیرند. ما می‌دانیم که سرچشمه تاریخی بخشی از این گونه شعار‌های تجزیه طلبانه به دوره استالین و میرجعفر باقرف (پدر آذربایجان واحد) بر می‌گردد. در زمان ریاست جمهوری ابوالفضل ایلچی بیگ در باکو نیز یکی از شعار‌ها این بود: روس، فارس ارمنی، دشمن آذربایجانی است و این بار در تبریز پس از ۲۵ سال بر علیه کرد و فارس و ارمنی شعار سر می‌دهند.
فاجعه اینجاست وقتی آذربایجانی‌ها در ایران و یا خارج از کشور در قبال این شعار‌ها‌ی پان ترکی و ناسیونالیست‌های افراطی موضع گیری می‌کنند آنان درست همان حرف‌های امثال میر جعفر باقرف و غلام یحیی‌ها را تکرار می‌کنند و به امثال ما می‌گویند: شما از آن آذری‌های‌های فروخته شده به فارس‌ها هستید. شاید این افراد ندانند وقتی بخش قابل توجهی از کادر‌ها و اعضای فرقه دمکرات در شوروی به عمق فاجعه پی بردند و از موضع مهین پرستی بر علیه سیاست‌های شوروی به انتقاد برخاستند درست در همان زمان بود که حاکمان حزب کمونیست آذربایجان شوروی و غلام یحیی‌ها به این نگون بختان گفتند: شما از آذری‌های فروخته شده به فارس‌ها و شاه ایران هستید و با همین حرف‌ها آنان را روانه اردوگاه‌های استالینی کردند و من می‌دانم که روزگار بسیاری از آنان چگونه با جفا و تلخی سپری شد.
شکی نیست که نظام جمهوری اسلامی مسئول اصلی و پرورش دهنده این افراط گریان قوم گرا است. ما اعتقاد راسخ داریم که حقوق دمکراتیک مردم ایران و اقلیت‌های قومی و مذهبی از راه مبارزه با هسته جان سخت حکومت می‌گذرد که در شرایط فعلی مانع هر گونه تغییر و تحول شده است. چقدر زشت و ناپسند است در این برهه زمانی حکومت جمهوری اسلامی و افراط گرایان با سیاست‌های ضد ملی به هم دیگر نان قرض می‌دهند، بذر کینه و نفرت و تخم نژاد پرستی می‌کارند و با کینه کور و با انگشت خود آدرس اشتباهی به مردم لب به جان رسیده خود نشان می‌دهند. اکثریت مردم ایران از مردم فارس گرفته تا بلوچ نگون بخت، از کرد و ترکمن و عرب زبان‌های کشور ما، هر کدام از آنان به درجه‌ای از سیاست‌های کلان و با خوانش تصمیم گیران اصلی جمهوری اسلامی در سرتاسر فلات ایران در رنج و عذاب هستند.
ملت ایران تمایل و احتیاجی به سیاست‌های تشنج آمیز با آمریکا و اسرائیل و دیگر کشورها ندارد. افزون بر این راه درست با نقشه هیچ کشور و با پول و اسلحه و مداخله نظامی آمریکا و اسرائیل و کشور‌های دیگر بدست نخواهد آمد. حل مشکلات اساسی تنها با دستان مردم ایران گشوده خواهد شد. این تجربه تاریخ است که به ما می‌گوید، با دستمال کثیف شیشه پاک نمی‌شود.

از: گویا


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

۲ نظر

  1. آزربایجان یک زمانی سر ایران بود .

  2. آذربایجان سر ایران بوده است وخواهد بود سر بدون تن مرده و بی جان است وبلعکس پس برای آزادی ایران زنده و سالم تلاش کنیم همانند فردوسی همانند باقرخان همانند ستارخان و…