تصمیم راجع به وضعیت تولید کشاورزی در ایران ظاهراً پشت میز صورت می گیرد نه در گرما و سرمای مزرعه، اگر هشدارهای دکترعیسی کلانتری را که بلذات کشاورز است اما کار کشاورزی نمی کند!!! ولی با همه داده های کشاورزی رفاقتی تنگاتنگ دارد کنار بگذاریم با تأسف عمدتاً مسائل کشاورزی خارج از مزرعه حل و فصل می شود، وضعیت اقتصادی حاکم برکشور و افزایش سرسام آور قیمت زمین و آب که هسته اولیه تشکیل دهندۀ مزرعه می باشد به کلی فراموش شده است،
نخست باید مزرعه ای باشد تا کار زراعت سروسامان گیرد ظرف سالهای گذشته قیمت اراضی کشاورزی به شدت بالا رفته است بعد از هجوم اولیه ای که در آغازین سالهای انقلاب باعث مهاجرت روستائیان به شهرها شد تا جائی که بعض از روستاها از سکنه خالی شدند، مدتی است جاذبه روستاها حرکت مهاجرت را برعکس نموده است هم اکنون اراضی مرغوب اطراف اکثرروستاها تبدیل به ساختمان می شود، این البته مربوط به روستاهای کشاورزی است روستاهای شمال کشور که سالهاست اراضی خود را به دست آهن و فولاد سپرده اند و هرروز از وسعت اراضی زیرکشت کاسته می شود و شهرک های سیاحتی تفریحی جای شالیزارها را می گیرد امروزه کوشش برآن است که روستاها بعنوان مرکز تولید باقی بمانند و شهرها توسعه پیدا کنند ظرف ۳۰ سال گذشته چه میزان از اراضی مرغوب زراعی شمال کشور با تغییر کاربری از زراعی به مسکونی تبدیل شده است؟
نظریه ای حاکم است که کاری کنیم روستاها برای زراعت باقی بمانند و روستائیان در شهرها ساکن باشند اما برای کار به مزرعه بروند تا سطح اراضی قابل کشت در روستاها کاهش پیدا نکند امروزه بخش اعظم سرمایه گذاری کشاورزی برمی گردد به تهیه زمین و آب و با تأسف رشد قیمت زمین انگیزه تولید را به تبدیل اراضی زراعی به مسکونی و شهرک سازی کشانده است، رشد قیمت زمین و آب را در سرنوشت مزرعه ام به سادگی می توان دید، سال ۱۳۷۴ مزرعه یکصد هکتاری با یک حلقه چاه آب با دبی حداقل ۳۵ لیتر به قیمت ۱۲ میلیون تومان ارزش گذاری شد، سال ۱۳۸۷ در کنارهمان مزرعه یک حلقه چاه آب با دبی ۳۵ لیتر در ثانیه و ۸۰ هکتار زمین زراعی هشتصد میلیون تومان قیمت گذاری شد، سال ۹۲ یک حلقه چاه بادبی ۳۵ لیترآب و ۸۰ هکتار زمین سه میلیارد و پانصد میلیون تومان خریداری شده است بالا رفتن دیگرنهادهای کشاورزی هم جای تعجب دارد برای تبدیل سیستم استحصال آب به روش پمپ شناور سال ۹۰ مبلغی معادل ۲۲ میلیون تومان هزینه شد نزدیک به دو برابر قیمت خرید اولیه مزرعه و امسال که قصد تغییرروش استحصال آب در مزراع دیگرم را به روش – شناور – داشتم هرحلقه چاه حداقل ۴۵ میلیون تومان هزینه دارد، پرسش این است چگونه می توان با این افزایش قیمت ها سرمایه گذاری در بخش کشاورزی را برای خرید اولیه مزرعه توجیه پذیرنمود دوستی به طعنه می گفت تعادل در همه زمینه ها بهم خورده است مزرعه به این بزرگی قمیتی معادل یک واحد آپارتمان در تهران دارد و آپارتمانهائی هم اکنون در تهران خرید و فروش می شوند که با قیمت آنها می توان چندین مزرعه را خریداری نمود. بعد از سرمایه اولیه یعنی داشتن مزرعه ای با مساحت حداقل یکصد هکتار باید به دیگر لوازم مورد نیاز مزرعه هم توجه کرد در سال ۷۴ که نگارنده مزرعه اولیه ام را خریداری کردم قیمت انواع تراکتور زیریک میلیون تومان بود و اولین تراکتور دست دوم را حدود ۳۰۰ هزارتومان خریداری کردم که در مزرعه هم اکنون فعال است و هفته گذشته یک حلقه لاستیک و تیوپ آنرا به قیمت یک میلیون و دویست هزارتومان تعویض کردم امروزه اگر با دومیلیون و چهارصد هزارتومان دو حلقه لاستیک را می توان خریداری نمود ۱۸ سال پیش با این پول ۸ دستگاه تراکتور را می شد خرید، با ذکر قیمت سم پاش ازاین بحث می گذرم، اگر چند سال پیش می شد با ۱۲ میلیون تومان مزرعه ای خریداری نمود امروزه با دو برابراین قیمت یعنی ۲۴ میلیون تومان یکدستگاه تانک سم پاش دو هزارلیتری را خریداری نمودم راجع به کشاورزی باید در مزر عه گفتگو کرد با تأسف ذهنیت حاکم بر مدیران ارشد نظام به سوی واردات کشاورزی مملکت را زمین گیر کرده است، چند کارخانه تولید ابزار کشاورزی در گوشه و کنارکشور داشتیم که نتوانستند در عالم رقابت سرپا بمانند برای نمونه چندین کارخانه تولید بیل کشاورزی هم اکنون در هجوم واردات بیل از کشور چین تعطیل شده اند وقتی نگاه واردات محورمسئولین حتی به وارد کردن چوب دسته بیل هم گسترش پیدا کرده است قصه پرغصه کشاورزی ایران فراترازاین مصائب است حاصل دسترنج کشاورزان تولید مواد کشاورزی است که باید به بازار مصرف روانه شوند، متأسفانه بازهم نگاه واردات محورمسئولین کشاورزی را به بن بست کشانده است برای نمونه به مسئله گندم می پردازم؛ نان غذای اصلی مردم است هر سفره رنگینی که بی نان باشد رنگ و بوئی ندارد وضع اقتصادی حاکم بر سفره خانواده هم مزید برعلت است که نان را صدرنشین غذای سفره نموده است گندم ایران از مرغوب ترین گندمهای جهان است و تولید آن پرهزینه، وضع دیم زارها با توجه به خشکسالی های متوالی قابل توجه نیست برای تولید گندم آبی حداقل به ۹ نوبت آبیاری نیاز است.
در حالیکه در دیگر کشورها با توجه به نوع خاک و آب و هوا و میزان تبخیرآب، نوبت آبیاری بسیارکمتر ازایران است استحصال آب از چاههای عمیق که به علت افت شدید سفره های زیرزمینی آب با هزینه ای سرسام آور مواجه است برای نمونه تنها به برق و سوخت مزارع می پردازم؛ چاههای کشاورزی به دو صورت برقی و گازوئیلی می باشند، چاههائی که با موتور دیزل فعالیت می کنند حداقل به یکصد هزارلیتر گازوئیل در طول سال نیاز دارند که اگر سهمیه دولتی داشته باشند پانزده میلیون تومان تنها گازوئیل مورد نیاز چاه است، دیگر هزینه ها از روغن و فیلترو تعمیرات جزئی و کلی را هم باید در نظرگرفت متأسفانه گازوئیل سهمیه ای مزارع مقداری نیست که در اختیار کشاورز قرار می دهند و کشاورزان مجبورند مابقی سوخت خود را به قیمت آزاد یعنی ۳۵۰ تومان تهیه کنند و قاچاق سوخت رونق دارد چاههائی که مجهز به برق می باشند صرف نظر از هزینه اولیه احداث شبکه اختصاصی برق در مزرعه قبل از اجرای هدفمندی یارانه ها، هردو ماه قبض برقی بین ۵۰ تا ۹۰ هزارتومان بستگی به میزان مصرف در ساعت های عادی و پیک برق دریافت می کردیم با اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها دورۀ دو ماهه ارسال قبوض برق به ۳۶ روز و مبلغ آن بین ۶۰۰ هزارتومان تا یک میلیون تومان شده است یعنی سالیانه حدود ۱۰ میلیون تومان هزینه برق مصرفی یک چاه است و اما قصه پرغصه تولید به همین جا ختم نمی شود، داستان واردات انواع محصولات کشاورزی را باید از زبان رئیس کمیسیون کشاورزی آب و منابع طبیعی مجلس شنید …
درسال گذشته زراعی حدود ۷ میلیون تن گندم وارد کردیم، به دلیل اینکه سال گذشته نتوانستیم گندم را از کشاورزان خریداری کرده و در سیلوها ذخیره کنیم حدود ۷۰ درصد نیاز کشور را وارد کردیم، ۹۰ درصد روغن کشور وارداتی است، بیش از یک میلیون تن شکر وارد کرده ایم نزدیک به یک میلیون و پانصد هزارتن برنج وارد کردیم این اعداد کوچک نیستند اگرحداقل نیمی از همین مبالغی که با زحمت به دست می آید و آنرا به راحتی صرف واردات می کنیم صرف کشاورزی داخل می کردیم به طورقطع و یقین وضعیت ما متفاوت بود ( از مصاحبه آقای رجائی رئیس کمیسیون کشاورزی مجلس با روزنامه شرق ) اما علت عدم استقبال کشاورزان از نرخ های تضمینی خرید محصولات کشاورزی را باید در بی برنامگی قیمت گذاری توسط دولت دانست بهتراست از زبان رئیس کمیسیون کشاورزی مجلس مطلب را بشنویم … به عنوان مثال، قیمت جهانی گندم الان حدود ۱۲۰۰ تومان برروی عرشه کشتی ( فوب خلیج فارس ) است و در شرایط تحریمی هزینه حمل، بیمه و هزینه های بندری نیز افزایش یافته است اما درکشورما توسط دولت حدود ۷۰۰ تومان خریداری می شود طبیعی است که دراین شرایط کشاورز میل چندانی ندارد که گندمش را به دولت بفروشد این مسئله دو اثر سوء دارد یکی اینکه سال آینده مردم کمترگندم می کارند دوم اینکه ذخایز سیلوها برای تأمین مایحتاج مردم کم می شود (همان روزنامه شرق) در مورد شکر و قند وقتی متوجه عمق فاجعه می شویم که بدانیم اولین کارخانه ای که درزمان قاجاریه وارد کشورشد کارخانه قند بود یعنی سابقه بیش از یکصد سال صنعت قند را درکشور داریم و اراضی زیرکشت نیشکر در خوزستان را هم داریم که به امید خدا رها شده اند اما ظاهرً واردات شکر شیرین است و در کشور سلطان شکر تولید کرده ایم !!!
قصه پرغصه واسطه ها هم مزید برعلت است، نبود صنعت جنبی مربوط به تولیدات کشاورزی در کشور هم درد مزمنی است که می شد با احداث و تأسیس صنایع وابسته به محصولات تولیدی کشاورزی کشوراز هدر رفتن نزدیک به یک سوم محصولات تولیدی جلوگیری به عمل آورد برای نمونه، تا چند سال پیش تولید انار در کشور مقرون به صرفه نبود نگارنده شاهد جایگزینی باغات انار شهرستان ساوه با دیگر محصولات بودم، باغات انار چند ده ساله زیرو رو می شد و محصول باغی یا جالیزی دیگری به جای آن کشت می شد تا اینکه چند نفر سرمایه گذار همت کردند و کارخانه های تولید آب انار و افشره و کنستانتره انار را احداث نمودند، همین امر باعث شد که اراضی بیشتری زیر کشت انار برود زیرا کشاورز تولید کننده اناراطمینان دارد که محصول تولیدی باغاتش حداقل توسط کارخانه آب انار خریداری می شود و از هدررفتن محصول جلوگیری می شود در مورد دیگر محصولات هم اگر چنین وضعی پیش می آمد هم از تولید کننده حمایت می شد هم مانع هدر رفتن محصولات زراعی می شدیم، نگارنده دو سال قبل سفری به ازمیر ترکیه داشتم زیر نظر دانشکده کشاورزی ازمیر توسط شرکتی خصوصی کودی تولید می شود که ایزوی اتحادیه اروپا را دارد این کود در ایران هم خریداردارد و سفرمن هم به دعوت کارخانه تولید کننده کود بود، بازدیدی از مزارع و باغات ازمیرداشتم اکثر مزارع خصوصاً باغات با کارخانه های مختلف قرارداد داشتند و ضایعات محصول تولیدی خود را زیرنظر کارخانه فراوری اولیه می کردند، مثلاً درکنارباغ هلو یک سوله بود و با ماشین آلات مختصری هلوهائی که قابل عرضه به بازارنبودند را تبدیل به آب هلو یا تکه های هلو می کردند و به کارخانه مادرحمل می شد، درمورد سیب و انگور و سایر محصولات هم همین عمل انجام می شد، باغداری که از مزرعه او دیدن می کردیم با حرارت ازاین طرح دفاع می کرد و می گفت تا قبل از اجرائی شدن این طرح حداقل یک سوم محصول باغات هلوی من هدرمی رفت اما با این طرح سود اصلی عایدم می شود و محصول باغ هم هدر نمی رود، همین باغدار، تولید کننده انگورهم بود و به کارگاه فراوری اولیه باغ انگورش هم رفتیم بشکه های آب غوره و سرکه آماده حمل به کارخانه اصلی را ردیف کرده بود متأسفانه درایران فکری به حال ضایعات محصولات کشاورزی نشده، فکری به حال قیمت گذاری نشده است، هنوز روش دورۀ قاجاریه بر بازار قیمت گذاری میادین میوه و تره بار حاکم است قیمت میوه در مزرعه با قیمت میادین میوه و تره بارآنچنان متفاوت است که باورکردنی نیست، مثلاً سیب گلاب که با قیمتی تا ۴ هزارتومان و بیشتر به فروش می رسد را در مزرعه با قیمت ۶۰۰ تومان فروختم، هلوی ۷ هزارتومانی را هزارتومان، گاهی قیمت محصول به اندازه ای پائین است که صرفه با عدم عرضه می باشد مانند قصه پیازدر سال گذشته که هرکیلو ۷۰ تومان قیمت گذاری شده بود و هزینه برداشت بیش از ۷۰ تومان بود و به همین علت پیازکاران جنوب کرمان ترجیح دادند اراضی زیرکشت پیاز را شخم بزنند و محصول دیگری بکارند طرفه اینکه دو سه ماه بعد قیمت پیاز به ۱۵۰۰ تومان رسید کشاورزی کشور بیمار رنجور در حال نزعی است که واردات چی ها دورۀ جنازه اش صف کشیدند تا دلارهای سرگردان را صرف واردات محصولی کنند که اگر تولید کنندۀ آن حمایت شود در کشور به میزان نیاز تولید خواهیم داشت و قادر خواهیم بود صادرکننده هم باشیم جالب است بدانیم سهم جهانی ما در تولید چندین محصول باغی از قبیل ؛ سیب درختی، گیلاس، زردآلو، پرتقال، لیمو، انار و چند محصول دیگر رتبه ۱ تا ۱۰ را داریم اما سهم صادرات ما تقریباً صفر است برای نمونه، هشتمین تولید کننده پرتقال جهانیم اما سهم صادرات ما به اندازه کشور اسرائیل غاصب که باغات پرتقال آن قابل توجه نیست اما صادرکننده عمده پرتقال جهان است که ظاهراً یکی دو سال قبل به ایران هم پرتقال صادرکرد، از انار نمی گویم که قصه پرغصه این محصول ارزآور در هزارتوی بروکراسی واردات و صادرات کشورسرگردان است.
جامعه کشاورزی کشور امید به دولت دکترروحانی بسته است به یقین در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام و همچنین در کمیسیونهای مختلف مجمع تشخیص که تحقیقات آن در اختیار آقای دکترروحانی می باشد مصائب کشاورزی جای ویژه ای دارد، باید کشاورزی کشور را از پایه اصلاح نمود، مراحل کاشت و داشت و برداشت محصولات زراعی کشور نیاز به بازنگری اساسی دارد تا از هدررفتن منابع آب و خاک جلوگیری به عمل آید و ضایعات این بخش به حداقل برسد کشاورزی زیربنای توسعه اقتصادی جوامع صنعتی است چرا درایران کسی به فکر توسعه کشورنیست بخش کشاورزی می تواند اشتغال زاترین بخش باشد و برای ایجاد فرصت شغلی دربخش کشاورزی به مراتب کمترازدیگرحوزه ها به سرمایه نیاز است.
نعمت احمدی
( چاپ شده در روزنامه شرق / چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۲/ شماره ۱۷۹۰ )