دم از اصلاح نظام زدن جهد بیتوفیق و آب درهاون کوبیدن است
در آبان ماه به سر میبریم سالگرد جنبش جان به لب رسیدگان نزدیک است. یاد عزیزان به خون خفته را گرامی بداریم، نگذاریم که این مظلومان خونینکفن و خانوادههای داغدار تحت ستم آنان فراموش شوند و بکوشیم که این عزیزان را در دادخواهی یاری رسانیم.
روز ۲۹ شهریور ۹۹ نادر مختاری از معترضان جان به لب رسیدهٔ آبان ماه ۹۸ در زندان کهریزک (سروش ۱۱۱ کنونی) در مظلومیت و بیپناهی دارفانی را وداع گفت. جان به لب رسیدگان آبان ۹۸ مورد هجوم شدید نظام استبداد دینی واقع شدند و به دستور مستبد امروز ایران علی خامنهای، مردم هدف تیر مستقیم سرکوبگرانش قرار گرفتند.
شواهد حاکی از آن است که آدمکشان به قصد کشتن معترضان قلب و مغز شأن را هدف گرفتند و شلیک کردند و صدها نفر و به روایتی بیش از هزار نفر از معترضین به خاک و خون کشیده شدند. حکومت پس از ماهها فشار افکار عمومی داخل و خارج تعداد کشته شدگان را ۲۳۰ نفر اعلام کرد که قطعاً کمتر از تعداد واقعی کشته شدگان است . بیش از هشت هزار نفر دستگیر شدند، همه یا بسیاری از آنان مورد ضرب و شتم و شکنجه وحشیانه قرار گرفتند از جمله آنان نادر مختاری که سر و صورت و دستانش در اثر ضربات باتوم شکسته شد و دچار ضربه مغزی گردید و به اغما رفت، در اثر این عارضه مهلک قدرت تکلمش را از دست داد و گرفتار لکنت زبان شد. سرکوبگران و مسئولان مسئولیت ناشناس قسی القلب قضایی و امنیتی، وی را با آن وضعیت وخیم بدون مداوای موثر همچنان در زندان نگاه داشتند تا جانش را از دست داد و به جان باختگان آبان ماه پیوست.
این قبیل اقدامات معنایی جز اقدام به قتل غیر مستقیم زندانیان بیپناه نظیر نادر مختاری ندارد. این اعمال چه از سر بیتفاوتی و بیاعتنایی به وضعیت حساس و خطیر زندانی باشد چه از سر تعمد و قساوت قلب جهت مرگ تدریجی اسیران در بند صورت پذیرفته باشد ریشه و منشاء آن اولاً بیارزش بودن جان مردم نزد حاکمان خود پرست است ثانیاً هراس و وحشت از دست دادن این قدرت نا مشروع و فاسد توسط قیام مردم است، ثالثا ایجاد رعب و وحشت در میان مردم مخالف حکومت در راستای استراتژی شکست خورده و رسوای نصر بالرعب است.
اما تجربه نشان داده که مردم بیش از آن که مرعوب شوند بر خشم و کینه و نفرتشان از مستبدان افزوده میشود و پرونده سیاه نظام استبداد دینی و مستبد امروز ایران علی خامنهای نزد آنان قطورتر میگردد. این ظلمهایی که در حق زندانیان مظلوم سیاسی روا داشته میشود از جمله نسرین ستوده که بعد از اعتصاب غذای طولانی مدت با تنی رنجور وی را به زندان قرچک تبعید میکنند، محمد نوریزاد که برای فشار مضاعف بر وی فرزندش را به زندان تهران بزرگ میفرستند، جعفر عظیمزاده و سهیل عربی را به زندان رجایی شهر تبعید میکنند، منوچهر بختیاری پدر پویا بختیاری از جانباختگان آبان ماه ۹۸ است که دستگیر شده و خبری از وی در دست نیست، شاهین ناصری شاهد شکنجههای نوید افکاری مقتول مظلوم معلوم نیست در کجا و در چه وضعیتی به سر میبرد، آتنا دائمی، اسماعیل عبدی، محمد حبیبی، سهیلا حجاب، هاشم خواستار، آرش صادقی، گلرخ ایرایی، محمدحسین سپهری، فرهاد میثمی، سه نفر از اعضای کانون نویسندگان، محمد نجفی وکیل زندانی در اراک، اینها و سایر زندانیان سیاسی که همگی به نحوی از انحاءتحت ظلم و ستم قرار دارند.
اصولاً دستگیری فعالان سیاسی از بن و بنیاد خلاف قانون و خلاف حقوق بشر است که باید بدون قید و شرط همگی آزاد شوند .نکتههایی که ذکر شد همه از باب نمونهاند. حقیقت این است که در سطوح مختلف جامعه هر روزه ظلمهای گوناگون در حق اکثریت قاطع مردم ساری و جاری است. تمامی این بیدادها برای آن است که یک حاکم نا مشروع مستبد خود پرست و یک نظام فاسد استبدادی ضد مردمی که اکثریت قریب به اتفاق ملت با آنها مخالفند چند صباحی بیشتر به زور سرنیزه بر سر مردم مسلط باشند و حکمفرمایی کنند، اما این سلطه چندان نخواهد پایید. اگر قرار بود حکومتهای استبدادی ضد مردی به هر قیمت ممکن تداوم یابند نوبت به حکومت علی خامنهای و امثال او نمیرسید.
جامعهٔ ایران به خاطر فجایعی که در عرصههای مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی رخ داده است و فجایع در حال وقوع به شدت مستعد جنبش و قیام است هر زمان که فرصت و موقعیت مناسبی فراهم شود جنبش تغییر و تحول خواهی ملی به راه خواهد افتاد و شهرها و خیابانها و میادین و… را تسخیر خواهد کرد و البته این حق مسلم ملت است چون کشور از آن ملت است.
این حق ملت است که نظام نامشروع مستبد را با جنبش خود کنار بگذارد و نظام دلخواه خود را مستقر نماید.
و میتوان گفت که تقریباً سرنوشت محتوم تمام حکومتهای استبدادی است که توسط جنبشهای اعتراضی مردم کنار گذاشته شوند از جمله نظام استبدادی جمهوری اسلامی در ایران چون این نظام اصلاح ناپذیر است و هرگز تن به اصلاح نخواهد داد و تمام راههای اصلاحی را مسدود و کشور را با بنبست روبرو کرده است.
بنابراین دم از اصلاح نظام زدن جهد بیتوفیق و آب درهاون کوبیدن است. البته نظام استبداد دینی زمانی تن به اصلاح میدهد که با قیام ملی روبرو شود آن زمان هم دیگر کار از کار گذشته است و ملت نخواهد پذیرفت چون آن زمان قابل پذیرش هم نیست. همانطور که مکرر گفته ام مسالمت آمیز ترین و خشونت پرهیز ترین نحوهٔ تغییر نظام استبداد دینی بر پایهٔ ولایت مطلقهٔ فقیه (موسوم به نظام جمهوری اسلامی) استعفای علی خامنهای و کنار رفتن او و برگزاری رفراندوم تغییر نظام جمهوری اسلامی و جایگزین شدن نظام جمهوری دمکراتیک سکولار است. امیدوارم چنین شود.
والعاقبه للمتقین
از: ایران امروز