شاهین نژاد: مؤلفه های رنسانس ایرانی

سه شنبه, 5ام شهریور, 1392
اندازه قلم متن

shahin-nejad
یکم: خرد

خرد از ناب ترین و غنی ترین مفاهیم موجود در اندیشه ایرانی بوده است. به دامنه واژه شناسی نمی پردازیم و سراغ اصل مطلب می رویم. خرد در متون ایرانی به معنی “عقل زیر چتر اخلاق” آمده است. ممکن است این پرسش پیش بیاید که اخلاق پدیده ای است سیال و متغیر با زمان و مکان. بنابراین خرد نیز امری است که با گذشت زمان و با تغییر اخلاق، دگرگونی می یابد. پس بر این پایه، کُنشی که روزگاری، خردمندانه بشمار می رفت، امروزه روز ممکن است نابخردانه جلوه نماید. در پاسخ این منتقدان، گر چه می توان پذیرفت که برخی منشهای اخلاقی با زمان و مکان دگرسان می شوند ولی روح حاکم بر اخلاق، ثابت و پایدار می ماند و هر آنچه وجدان بیدار انسانی نپسندد مانند دزدی و دروغ، همیشه ناپسند و غیر اخلاقی قلمداد می شود. خرد ورزی در بیشتر متون ایرانی مربوط به پیش از اسلام، بسیار ستوده شده است.

از متون پهلوی همچون اندرز نامه بزرگمهر و مینوی خرد گرفته تا متون فارسی پس از اسلام که ریشه در دوران پیش از اسلام داشتند چون برزو نامه، فرامرز نامه و کوش نامه. در این میان گاتهای زرتشت و شاهنامه فردوسی لبریز از سفارشهای موکد به پیروی از خرد است بگونه ای که خرد را بزرگترین سرمایه انسان می دانند.

جامعه بیگانه با خرد، به سادگی هیجان زده می شود، فریفته می شود، جایگاه دیو و فرشته را وارونه می بیند. اصولا روشن نیست که چرا بدنبال دیو و یا فرشته می گردد؟! براه می افتد تا در پایان هزاره سوم میلادی، با پشت پا زدن به همه دستاوردهای مدرنیته، به چهارده سده پیش نه خودش که همسایگان نه چندان خوش پیشینه خود برگردد.

آرمانشهر عصر فریدون و کیخسرو شاهنامه را فرو می گذارد تا در جوار البرز ایرانی، “مدینه النبی” شبه جزیره عربستان را بنا کند. همین جامعه که با تیزبینی و روشن اندیشی و فراگیری از گذشته های نه چندان دور، بیگانه است، هر چهار سال با ساده ترین ترفندهای حکومت، فریب می خورد و به پای صندوق رای می رود و سپس برای دادن مشروعیت به نظامی که از آن بیزار است، جوگیر می شود و در خیابان پایکوبی می نماید. از اینرو باید اقرار کرد که مشکل ایران، راهکار تنها سیاسی ندارد بلکه رستاخیزی فرهنگی می تواند پیامدهای بزرگ و مثبت سیاسی نیز با خود همراه داشته باشد.

گام نخست در جنبش بزرگ فکری و ذهنی ما ایرانیان که شرط لازم انجام رنسانس ایرانی است، باید “خردگرایی” باشد. یعنی پذیرفتن آن که در نگاهمان به اجتماع و سیاست، ایمان و گرایشهای ایمانی نقشی نداشته باشند، زندگی اجتماعی در بیرون از حیطه مقدسات و محرمات در جریان باشد، هاله تقدس پیرامون هیچ چهره کهن و یا معاصری کشیده نشود، بساط مرید و مرادی برچیده شود، منش مظلوم پرستی و مسلک شهادت پروری منسوخ گردد و جز حقوق شهروندی آحاد ملت و کرامت انسانی آنان، هیچ امری الزاما محترم و ارجمند شمرده نشود.

گام دوم در این خانه تکانی بنیادین در اندیشه مان، “خرد ورزی” است. به زیر پرسش بردن هر امری که برایمان یقین تلقی شده است، زیرساخت خرد ورزی می باشد. ذهن نقاد و جستجوگر را باید برای بررسی و کنکاش در زیر و بم آنچه به زندگی انسان مدرن در این عصر مربوط می شود، بکار گرفت. به چالش کشیدن آنچه در ظرف سده های طولانی به عنوان حقیقت، ملکه ذهن قومی ما شده اند و تغییر زاویه نگاهمان به برخی امور اساسی در زمینه فرهنگ، اجتماع و البته سیاست از ویژگیهای مرحله خرد ورزی هستند. جزم اندیشی، خشک مغزی و پیورزی (تعصب) در باورها، محدود و مختص به دینداران نیست و در برخی موارد دامنه بسیاری از سکولارها و حتی دین ستیزان را نیز می گیرد. روشنفکر نامدار معاصر، آرامش دوستدار به زیبایی این خرد گریزی ملی ما را در اثر خویش، “امتناع تفکر در فرهنگ دینی” بیان نموده است.

گام سوم که مرحله تکمیلی دو گام نخست یعنی “خردگرایی” و “خرد ورزی” است، “خرد مداری” می باشد. این جایگاهی است که در آن فرد در رویارویی با همه پدیده های پیرامونش، خرد را کانون قرار می دهد و خودآگاه، هر آنچه بیرون از چارچوب خرد جای گیرد را برنمی تابد و جدی نمی گیرد. این مرحله ای است که عقلانیت و منطق در فرد و نتیجتا در جامعه نهادینه می شود. فریفتن اینچنین جامعه ای تقریبا نشدنی است.

در نوشتارهای آینده، به دیگر مولفه پایه ای رنسانس ایرانی یعنی “داد” می پردازیم.

شاهین نژاد – آگوست ۲۰۱۳


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.