نمایش انتخاباتی جاری نشان داد که چرخ دندههای شورای نگهبان حسابی زنگ زده و قیفش کاملا کج و کوله شده است. وضعیت این تشکیلات عریض و طویل به اندازهای خراب شده که از مجرای قیف الهی آن فقط هفت تن عبور کردهاند، از میان هزاران داوطلب ریاست به اصطلاح جمهوری اسلامی. هفت ناهنرپیشهای که قرار است در یک نمایشنامه حماسی شرکت کنند. اما مساله این است که این دلقکها میتوانند فقط نقش ابلهها را بازی کنند، مثلا اگر قرار باشد داستان ظهر عاشورا را روی صحنه ببرند، همه عزاداران را از خنده روده بر خواهند کرد. البته خنداندن مردم اشکالی ندارد، به شرط آنکه ناهنرپیشهها در مورد موضوعات جدی دهانشان را باز نکنند و با ویروس دو قطبی و کیک زرد کاری نداشته باشند.
حالا که وخامت اوضاع مملکت به این حد رسیده، صدای بسیاری از خودیها هم بلند شده است. و به تازگی رهبر فرزانه هم اعتراض خودش را علنی کرده و از ظلم و جفا سخن گفته است. همان فرزانهای که چند روز پیش از آن، از قد و قواره و مجرای باریک این قیف الهی تمجید کرده بود. البته اعتراض ایشان فقط در مورد یک نفر از چند هزار تدارکاتچی ذوب شده بود ولی شامل حذف بقیه افراد نمیشد.
هر چند که سخنگوی این قیف مقدس فرمودهاند که حتی شورای نگهبان هم ممکن است خطا کند اما بنظر میرسد که این اقرار کسی را قانع نکرده است، حتی خودیها و وارثان ژنهای اعلا را. بنابراین بی جهت نیست که بازار شایعات گرم تر و پر رونق تر از ماههای قبل شده است.
مردم هم که از قبل تصمیم خودشان را گرفته بودند و کسی قصد نداشت و ندارد که بلیط این سیرک مضحک را بخرد. به زبان ساده تر، برای مردم اصلا اهمیتی ندارد که خره خراطی بکند یا ابراهیم رییسی حرافی.
حالا که اوضاع چنین شده، چه باید کرد؟ یعنی در حالتی که بی رغبتی مردم به این وسعت و عمق شده و دشمنی بین صاحبان قدرت تا این اندازه شدید و خطرناک؟
در جاهایی که حساب و کتابی هست و نشانه هایی از عقل و شعور در کله زمامداران دیده میشود، راه حل را از مردم میپرسند، مثلا چند گزینه را در مقابلشان میگذارند تا یکی را انتخاب کنند. آیا چنین روشی در ولایت ما هم ممکن است؟ ابدا، اصلا مردم چکارهاند که در موارد مهم دخالت کنند؟ اگر مردم کارهای بودند که به ولی و قیم نیاز نداشتند.
در سرزمین هایی که حساب و کتابی هست ولی از نوعی خاص، یعنی فقط یک جور کتاب و تنها یک نوع شعور قانونی شمرده میشود، راه حلهای دیگری رایج است. در آن جاها افراد خاطی را به اردوگاه و ندامتگاه میفرستند و گاهی هم به تبعیدگاههای سیبری و یا تپههای اوین. این گونه برخوردها هم صد البته، متناسب وضعیت کنونی مملکت ما نیست چرا که سردمداران نظام اهل خشونت و انتقام نیستند و الحق که بندگانِ رحمانِ رحیم میباشند.
تنها راه حلی که باقی میماند، و اتفاقا مورد توجه رهبر فرزانه نیز هست، ارشاد خطاکاران میباشد. پس لازم است که اعضای شورای نگهبان را به کلاس بازآموزی اعزام کنیم تا قیف قراضهشان را تعمیر کنند و دیگر اینگونه خطاهای ناچیز را تکرار نکنند. با توجه به اینکه از نظر مقام رهبری، کتابی بهتر و آموزنده تر از قرآن و استادی بهتر از سعید طوسی وجود ندارد، پس مصلحت این است که کلیه اعضای شورای نگهبان در جلسات علمی و عملی استاد طوسی شرکت کنند تا اشکالات قیفیشان بسرعت و برای همیشه بر طرف گردد.
نگرانی دیگر این است که عصبانیت رهبر فرزانه مهار نشود و این بندگان خدا داروی نظافت بخورند، از پلکان هتلی در بخارست سقوط کنند و یا در آبهای عمیق نیاوران غرق شوند.
از: گویا