۲۸خرداد یا۲۸مرداد (۱ +۲)

چهارشنبه, 26ام خرداد, 1400
اندازه قلم متن

حمید آصفی

((تقدیم به مصدقی های پیشرو))

بخش ۱

🔺️امروز بیست هشتم از مرداد ماه است یا خردادماه
میگویند تاریخ برای درس آموزی است و چراغی شدن برای آینده اما در ایران ما دیر زمانی است که تاریخ نیز به مایه دستی برای لودگی و خدمت به استبداد در آمده است.گویی وقتی سایه استبداد سنگین میشود همه چیز را مال خود میکند. زمانی در فضای سیاسی ظریف به محمد مصدق تشبیه میشود و یاد آور شور او برای باز گرداندن حقی که به یغما رفته و حیثیت و عزتی که لگد مال شده. و امروز نیز ۲۸ خرداد و روز رای گیری از سوی “شیفتگان صندون” به ۲۸ مردادتشبیه میشود. البته این دسته تفاوتشان با دیگران این است که خود را منتقد یا حتی بر انداز جمهوری اسلامی میدانند و دعوتشان به سوی صندوق را با دغدغه هایی مردم گرایانه و حتی وطن دوستانه مزین مینمایند.

🔺️به هر رو این گونه مشابهت سازی ها اگر چه ملال آور است اما با ابطال زود رس خود پیروان سینه چاک را نیز شرمنده امروز و فردا میکند، چنان که سینه چاکان ظریف در برابر عروج وی به مقام والای “ماله کشیِ “اعظم سر افکنده شدند.با این پیش زمینه میتوان نگاهی گذرا داشت بین کودتای ۲۸ مرداد و روز رای گیری ۲۸ خرداد:
شعار اصلی مصدق استقلال در برابر دول خارجی و باز زایی عزت و شرف ملی و در داخل، تقویت دموکراسی و عقب راندن استبداد و مشروط کردن شاه بود. از این رو است که در دوران حکومتش از یک طرف نفت را ملی میکند و بر سر حقوق اساسی وبدیهی مردم ایستادگی میکند و پیروز میشود و از سوی دیگر در داخل شاه را به جایگاه قانونی خود بر میگرداند، بساط شاهدخت ها وشاهپو ها که هر یک تیولی ساخته اند و انبانی گسترده اند را جمع میکند، اشرف پهلوی و مادر شاه را از کشور اخراج میکند و دست دربار را برای فساد اقتصادی وسیاسی میبندد.اگر کودتا موفق نمیشد و مصدق پیش میرفت دیگر نیازی به انقلاب ۵۷ نبود و اسلامگرایان نیز میتوانستند سهم خود را از قدرت در دموکراسی نو پا به دست بیاورند.

🔺️در نبرد بین دربار و دولت، مصدق بر خواسته های اساسی خود پافشاری میکرد و وقتی در ۹ اسفند دانست که شاه نه جوانمردی آن را دارد که به قول خود وفادار بماند و نه آنقدر ملی است که به راحتی برای حفظ قدرتش کمر خدمت در برابر بیگانه خم نکند با دربار قطع رابطه کرد،مصدق بعد از آن روز دیگر به دیدار شاه نرفت او با اصلاح قانون انتخابات نیز میکوشید تا راه را بر ایادی دربار و استبداد ببندد و با اصلاحات ارضی کوشید تا مناسبات زیر بنایی ای که استبداد را تقویت میکند و رونق میبخشد به نفع دموکراسی دگرگون کند،مصدق حتی برای بستن مجلسی که انگلیس ها و دربار فتحش کرده بودند به آرای عمومی مراجعه کرد و به خواست مردم نمایندگان آنها را از مجلس بیرون راند تا جان دموکراسی را پاس بدارد و اجازه ندهد به نام انتخابات و آرای مردم، آزادی و جمهوریت را بر سر دست بگیرند و به قربانگاه استبداد و خود رایی ببرند.
افتخار سلطنت طلبان این است که رضا شاه مجلس را تعطیل نکرد و بنا بر این ساختار ایجاد کرده است،اما به این نکته توجه نمیکنند که وقتی او مجلس را به طویله تبدیل میکند عملا آن را به چنان ابتذالی می اندازد که مرگش بهتر از زندگی نباتی آن بود چرا که در نبود مجلس میشد در زمانی آن را احیا کرد ولی وقتی مجلس مبتذل میشود و انتخابات در خدمت شخص اول در می آید این دموکراسی است که دارد حیثیت خود را به استبداد میبازد و روز به روز نیز استعداد باز زایی را از دست میدهد چرا که برای عوام به شیوه ای تبدیل میشود که جواب نمیدهد و خیری در آن نیست.اگر در جمهوری اسلامی سلطنت طلبان جان گرفته اند به این دلیل نیز هست که جمهوریت به ابتذال کشیده شده است.

بخش ۲

🔺️هم مصدق مجلس را تعطیل میکند و هم محمدرضا شاه اما یکی برای زنده نگهداشتن دموکراسی و اصول مشروطیت و دیگری برای بی محتوی کردن و مبتذل کردن ورام کردن مجلس. بنابر این میتوان گفت پاسداشت روح دموکراسی بر تقدیس نعش آن اولویت دارد از این رو ممکن است در شرایطی عدم تمکین به بازی رای و انتخابات که از قضا دست مایه دموکراسی ها نیز هست خودش بزرگترین کنش برای پاسداشت دموکراسی باشد.

🔺️حالا باید از کسانی که بر ساختن مشابهت بین روز ۲۸ از مرداد و خرداد تاکید میکنند پرسید که شباهت های فرضی این دو روز کدام است،کدام یک از این هفت تن مصدق زمانه است و کدام یک زاهدی که اگر این بیفتند آن دیگری بر قدرت بنشیند.حتی کمترین مشابهتی بین این دو روز وجود ندارد تا بتوان بین آنها پیوند برقرار ساخت جز این که هر دو روز برای کسانی که بند نافشان به دربار وصل است روز سرنوشت ساز است آنهایی که میخواهند همواره بر سر سفره بمانند حتی اگر شده به مثابه سفره پهن کن و ریزه خوار.

⚠️واقعیت این است که نه رییسی جمهوریت نیمه جان را از بین خواهد برد و نه مهر علیزاده اصلاح طلب و همتی کارگزار میتواند در احیای دموکراسی بکوشد.دست کم از دوران احمدی نژاد این سیاست های کلان نظام است که جاری و غالب است و با آمدن رییسی چیز زیادی در این سطح عوض نخواهد شد.

🔺️جمهوری اسلامی به سمت هر چه محدود تر کردن حق انتخاب پیش میرود و این مساله ای است که بایست بدان اندیشید و در حدتوان در برابرش مقاومت کرد ولی راه مقاومت وارد شدن به چرجه معیوب انتخابات نیست چرخه ای که آیه مقدسش این است که همواره باید بین بد وبدتر انتخاب کرد.خارج شدن از این چرخه و رای ندادن میتواند راه نجاتی باشد برای جمهوریت بی رمقی که روز به روز روبه مرگ میرود بنا بر این مساله این نیست که مصدقی دارد از دست میرود و بایست به میدان آمد بلکه جان کلام این است که(با همین شبیه سازی معیوب) که رای دادن یعنی آری گفتن به دولت زاهدی و به مذاکرات امینی
امینی وارد مذاکراتی شد که به واسطه آن اصل ملی شدن نفت از بین رفت اما طرفداران او میگویند او بین بد و بد تر انتخاب کرد چرا که بهتر از این نمیشد در آن شرایط قرار دادی منعقد کرد چرا که شاه سر افکنده که با دست بیگانه بر گشته نمیتواند ادعای عزت و استقلال داشته باشد و باید امتیاز بدهد.با همین منطق بایست به دولت زاهدی نیز آری گفت چرا که ممکن بود به جای او کسی بیاید که وضع را از آن هم بد تر کند.

🔺️شرافتمندانه تر آن است که به امینی و زاهدی “آری”نگفت چرا که آری گفتن به آنها یعنی مغلوب منطق شکست و عقب نشینی شدن، عقب نشینی ای که همواره وضعیت بد را بر بد تر برتری میدهد و میتواند همدستی با ابلیس را هم توجیه کند.

⚠️⚠️در این وانفسایی که شرف بر باد میرود و منفعت طلبی بیداد میکند، هنوز مصدق چراغ راه است و نریمان ستایش بر انگیز، که حتی در حالی که از لحاظ زندگی شخصی نیز سخت در مضیقه بود از همکاری با دولت کودتا سر باز زد، سخت زیست ولی شریف مرد.

https://t.me/hamidasefichannel2


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.