یادداشت اخیر آقای مصطفی تاجزاده پیرامون ابعاد مختلف بحران سوریه را داشتم می خواندم. انصافا تحلیل ایشان در این یادداشت به غایت درست به نظرم آمد، اما در پایان متن آنچه بیشتر برایم جالب بود، امضای یادداشت بود. زیر نامه امضاء ” مصطفی تاجزاده انفرادی اوین” را دارد.{۱}
معمولا در انفرادی افراد ایزوله می شوند و به غیر از بازجو و زندانبان با کسی ارتباط ندارند و موقعیتش چنان است که از آن به عنوان شکنجه سفید یاد می کنند. شکنجه سفید یا روانی آن چنان که گفته شده است را می توان آسیب روحی و روانی ناشی از تهدید یا اجرای عملی روش های مشخص برای از هم گسستن عمیق و گسترده احساسات و ادراکات و شخصیت افراد تعریف کرد. شکنجه روانی برای در هم شکستن مقاومت زندانی در برابر خواست بازجویان مورد استفاده قرار می گیرد.
زندان انفرادی اغلب چنان فشار روانی بر زندانیان وارد می آورد که موجب می شود آن ها پیش از محاکمه و اثبات هر ادعایی، علیه خود زبان به اعتراف گشایند. فعالین سیاسی مانند مرحوم سحابی و دکتر فرهاد بهبهانی{۲}، علی افشاری پس از زندان طولانی مدت انفرادی با موقعیتی مواجه شدند که پایشان به اعتراف های دروغین تلوزیونی کشیده شد.
علی افشاری فعال سیاسی دانشجویی که در فاصله سالهای ۷۹ تا ۸۲ خورشیدی مجموعاً ۴۰۰ روز در زندان انفرادی ۵۹ عشرت آباد بود در مورد انفرادی می نویسد: زجر انفرادی در آنجا است که با قطع ارتباط با محیط، دوستان، خانواده و کلاً ارتباطات ماهیت انسانی آدمی در معرض فروپاشی قرار میگیرد. چرا که انسان ذاتاً موجود اجتماعی است و در غیاب ارتباط با دیگری، هویتش را از دست میدهد. این سخن درستی است که انسان تنها به دنیا میآید و تنها نیز بر آن چشم میبندد. اما در حد فاصل بین این دو تنهایی، ارتباطات زیادی را از سر میگذارند و بدین ترتیب شخصیت و هستیاش شکل گرفته و قوام مییابد.{۳}
حال پرسش اساسی این است که در مخوف ترین زندان های جمهوری اسلامی چگونه می توان هفته ای یک بار مقاله یا تحلیلی زیر شکنجه سفید نوشت و در اختیار رسانه ها قرار داد و همچنان از انفرادی صحبت کرد.
انفرادی خواندن چنین موقعیتی منطقا و اخلاقا محلی از اعراب ندارد؟
از دیدگاه نگارنده تنها در چند صورت مشخص انجام چنین کاری به صورت منظم ممکن می باشد:
۱. یا این قبیل مطالب به مانند نامه اخیر زندانیان سیاسی به ریس جمهور آمریکا خارج از زندان نوشته می شوند و به نام آنها با اهداف خاص در اختیار رسانه ها قرار می دهند.
۲. یا آقای تاجزاده به مانند بسیاری دیگر از زندانیان زیر شکنجه سفید با صلاحدید و زیر نظر دستگاه های اطلاعاتی امنیتی مجبور به انتشار مجموعه مطالبی هدفمند در راستای معنویات دستگاه های ناظر هستند.
۳. و یا باید پذیرفت معدود زندانیان محترمی مانند آقای تاجزاده، از موقعیت و امکانات ویژه ای در زندان اوین برخوردار هستند که کمترین شباهت را با وضعیت سایر زندانیان ندارد و از این رو نمی توان آن را انفرادی نامید و به نظرم اینکه خود آقای تاجزاده یا اطرافیانشان مکررا و مصرا بر زندان انفرادی و وضعیت وخیم ایشان تاکید می کنند نشان دهنده بی صداقتی آنها می تواند باشد.
باید توجه داشت برخوردار بودن از شرایط ویژه و مناسب در زندان تنها در صورتی امکان دارد که موافقت مقامات امنیتی- سیاسی را همراه داشته باشد.
در چنین موقعیتی بسیار بجا و اخلاقی و مسوولانه است با توجه به پرسش ها، ابهام ها و گمانه زنی هایی که در پی انتشار این قبیل نوشته ها از درون زندان ایجاد می شوند، خانواده، نزدیکان و اطرافیان آقای تاجزاده پیرامون موقعیت درست ایشان در زندان و چگونگی امکان نگارش این نامه ها توضیح لازم را در اختیار مخاطبان قرار دهند.
امیررضا امیربختیار
{۱} http://news.gooya.com/politics/archives/2013/09/166180.php
{۲} کتاب دو خاطره از زندان نوشته مرحوم حبیب الله داوران عضو حزب ایران و آقای فرهاد بهبهانی فعال ملی مذهبی که پیرامون دوران بازجویی در سال ۶۹ پس از آزادی نوشته و منتشر شد.
{۳} علی افشاری، انفرادی، دیالکتیک رهایی بخش فشار زنده به گوری
http://www.radiofarda.com/content/b18-commentary-on-solitary-comfienment/24723416.html