تلاش حکومت برای حذف جامعه رنگین‌کمانی؛ گفت‌وگو با رامتین شهرزاد

شنبه, 1ام آبان, 1400
اندازه قلم متن

شایا گلدوست

هرچند در فضای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران درک و شناخت درستی نسبت به قشر رنگین‌کمانی یا اقلیت‌های جنسی و جنسیتی وجود ندارد و هر آنچه که هست، دیدگاه منفی و بیمار‌پندارانه‌ای است که به مغز جامعه تزریق شده‌ است، اما بسیارند افرادی که در همین فضای تاریک و بسته در جهت رشد شخصیت فردی و اجتماعی خود و دست‌یابی به درجات بالای علمی، ادبی، فرهنگی و هنری تلاش کرده‌اند و خود را از قشر رنگین‌کمانی می‌دانند.  

 یکی از این افراد «رامتین شهرزاد»، سردبیر آخرین شماره‌های مجله چراغ، مترجم، نویسنده و روزنامه‌نگار متولد مشهد است که هم‌اکنون مقیم ونکوور کاناداست. شعرها و ترجمه‌های او را نشر گیلگمیشان در تورنتو کانادا منتشر کرده است. تا کنون سه دفتر شعر، از جمله «آخرین آنها»، «روز از شب گذشته بود»، «اسمی نداشت» و کتاب دیگری از او با نام «حق‌خواهی از ایران» که گزیده مصاحبه‌ها و مقالات او است، منتشر شده‌ است. او در مقدمه این کتاب به این موضوع اشاره می‌کند که یکی از وظایف سازمان‌های دولتی و غیردولتی داخل ایران، این است که بخش‌های گوناگونی از فرهنگ و جامعه ایرانی را حذف کنند. اجازه ندهند تا بدانیم آدم‌ها عاشق می‌شوند، با هم می‌آمیزند، همدیگر را می‌بوسند. از کودکی‌ام، از خانواده و جامعه گرفته تا دولت، رسانه‌ها و فرهنگ مبتنی بر سنت و عرف، تمام تلاش خودش را کرد تا مرا حذف کند و یک جوان همجنس‌گرای ایرانی را اجازه وجود ندهد.

او به اتفاق اخیری که برای نمایش آخرین پروژه «علیرضا شجاعیان» به نام «پیکان آرت» در پاریس افتاده است، اشاره می‌کند. «پیکان آرت» پروژه‌ای بر‌روی پیکان هیلمن اهدایی «محمد‌رضا شاه پهلوی» به رییس‌جمهور دیکتاتور وقت رومانی با هدف اعتراض به نقض حقوق بشر در ایران است و اولین کار این پروژه با نقاشی هنرمند کوییر «علیرضا شجاعیان» در جهت حمایت از اقلیت‌های جنسی و جنسیتی ایران انجام و در شهر میامی ایالت فلوریدا در آمریکا به نمایش گذاشته شد. «پیکان آرت» قرار بود در آرت فیر Asia Now پاریس نیز به نمایش گذاشته شود که به درخواست و فشار برخی از شرکت‌کننده‌های ایرانی و لابی‌های جمهوری اسلامی کنسل شد، با این بهانه که ممکن است در بازگشت به ایران دچار مشکل شده و جان آن‌ها به خطر بیفتد. بسیاری از هنرمندان و کنشگران حوزه رنگین‌کمانی این موضوع را توسعه مرز سانسور ارشاد اسلامی جمهوری اسلامی تا پاریس می‌دانند. رامتین شهرزاد در ابتدای حرف‌های خود می‌گوید: 

«‏ذهنم شلوغ تبعیض، سانسور و تحقیر اثر هنری علیرضا شجاعیان در پاریس است، آن هم به بهانه اعتراض هنرمندان و گالری‌دارهای ایرانی حاضر در این برنامه که بهتر‌است نام آن‌ها را نماینده سازمان‌های اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران بگذارم. یک گوشه ذهنم را آمار پر کرده و اینکه جامعه بزرگ‌تر دلش می‌خواهد فکر کند دگرباش جنسی در ایران نداریم.»

وی در ادامه به نادیده‌انگاری جامعه رنگین‌کمانی در دوره‌های مختلف توسط حکومت اشاره می‌کند؛ از نادیده گرفتن این قشر توسط «محمود احمدی‌نژاد» رییس‌جمهور پیشین، تا تبعیض و سرکوب آن‌ها تا به امروز: «همین نادیده‌انگاری، حکومت، مذهب و سنت می‌خواهد به بقیه جامعه القاء کند که حتی اگر انگشت‌شماری افراد که به دیدگاه اشتباه آن‌ها منحرف و بیمار هستند، در جامعه وجود دارند، به‌هیچ‌عنوان چهره‌های درخشان جامعه نیستند و این دروغ بزرگشان در مورد ماست. ‏به این معنا که حذف اثر هنری شجاعیان، فقط حذف یک اثر هنری نیست. این تلاشی است از دهه‌ها پیش تا نشان بدهند ما وجود نداریم. آمار اما خلافش را می‌گوید. نه تنها ما جامعه دگرباش جنسی و جنسیتی در ایران وجود داریم، بلکه ما میلیون‌ها نفر هستیم.» 

«رامتین شهرزاد» به آمارهای جهانی در مقابل این نادیده‌انگاری حکومتی نسبت به جامعه رنگین‌کمانی اشاره می‌کند. به این شکل که در کشورهای آزادتر دنیا، مثل بریتانیا، کانادا و غیره، اجازه می‌دهند تا در سرشماری‌های دولتی، افراد بگویند که جزو خانواده رنگین‌کمانی هستند. به عنوان مثال در آخرین سرشماری بریتانیا، دست‌کم ۲.۷ درصد جامعه که احساس امنیت می‌کنند، گفتند ما جزو جامعه رنگین‌کمانی هستیم. او‌ در ادامه توضیح می‌دهد:

«بر اساس پژوهش‌هایی می‌گویند جامعه رنگین‌کمانی می‌تواند نزدیک به هشت درصد جامعه باشد، اما چون عمده افراد برون‌آیی نمی‌کنند، بگذارید ۲ تا ۳ درصد جامعه را ملاک قرار بدهم. اگر جمعیت امسال ایران، ۸۴ میلیون نفر ملاک باشد، دست‌کم بین بین ۱.۶ میلیون تا ۲.۵ میلیون نفر از‏ کشور ما یعنی جامعه دگرباشان جنسی و جنسیتی هستیم. هر فرد، تنها یک نفر نیست. یک جامعه کوچک‌تر است، با خانواده‌اش، فامیلش، دوستان تحصیل و کار، آدم‌های محله، شهر و روستا. خیلی رک بگویم، هیچ‌کسی در ایران نیست که با افراد دگرباش جنسی و جنسیتی در ارتباط اجتماعی نباشد؛ اما الزاما این را نمی‌داند، چون ما الزاما برون‌آیی نکرده‌ایم، درجامعه داخل ایران نمی‌خواهند و نمی‌گذارند خودمان را نشان بدهیم. حکومت، سنت و مذهب می‌خواهد دروغ بزرگ‌تر حاکم باشد و آن دروغ بزرگتر‌ این است که ما وجود نداریم، که ما چهره‌های درخشان، تحصیل‌کرده، خالق، هنرمند، نویسنده، شاعر، سیاستمدار، دانشمند و غیره نیستیم.»

او‌معتقد است که این دروغ شکننده است، اما نیازمند همکاری همگان. نیازمند این است تا سانسور از تهران تا پاریس امتداد پیدا کند، نیازمند دروغ‌گویی رسانه‌ها، هنرمندان، نویسندگان، دانشمندان و غیره است. خیلی‌ها برای این دروغ بزرگ اهمیتی قائل نیستند، چون ما الزاما در قالب خانواده، فامیل و یا دوست جلوی‏ چشمشان نیستیم. برای خیلی‌ها هم نان‌شان در روغن این است که بگویند ما نیستیم، ما وجود نداریم، حالا خواه احمدی‌نژاد باشند یا خامنه‌ای یا خاتمی. دروغ می‌گویند تا دوام بیاورند.

او دلیل اعتراض به سانسور‌، از جمله سانسور اثر هنری شجاعیان را از این نظر با اهمیت می‌داند که اعتقاد دارد این سانسور تلاش دیگری است از سوی حکومت برای حذف حذف جامعه رنگین‌کمانی، برای حذف تک‌تک ما. او در انتها با آرزوی موفقیت برای «علیرضا شجاعیان» و همه هنرمندان و افرادی که زیر سایه سانسور به حاشیه رانده شده‌اند و یا فرصت درخشش بیشتر از آنها گرفته شده است، می‌گوید: «امیدوارم و آرزو می‌کنم شهرداری پاریس ماشین هنری او را بخرد و در یک نقطه پر توریست شهر به تماشای ابدی همگان بگذارد تا یادآور دروغ بزرگ و شکننده جمهوری اسلامی باشد.»


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.