محمدجواد لسانی: در باره دیکتاتوری پوتین

چهارشنبه, 3ام فروردین, 1401
اندازه قلم متن

شمار تلفات افراد غیرنظامی در اوکراین بالا رفته و از سویی میزان مجروحان روبه فزونی گذاشته. این بلیه،نتیجه سه هفته تجاوز بی امان روسیه به اکراین است؛ اغلب کشور های جهان این حملات توحش آمیز به رهبری پوتین را محکوم کرده اند و همه این موارد را ارتکاب جنایات جنگی قلمداد کرده اند. دولت اوکراین با استناد به اخبار جنگی و تصاویر ضبط شده،در پی شکایت از دولت روسیه است تا به ویژه ولادیمیر پوتین را در دیوان کیفری لاهه به محاکمه بکشد.

حملات به خانه‌های مردم، مدرسه ها، مهد کودک ها، بیمارستان‌ ها چه معنایی دارد به جز آنکه دیکتاتور همسایه، دستان خود را باز می بیند تا به هرجا دلش خواست قشون کشی کند. بمباران شهرها، و کشتار اهالی بی‌دفاع آن ها را با چه اهرمی می توان متوقف کرد؟ چند روزی هم می شود که زمزمه تهدید اوکراین با سلاح‌ شیمیایی، بیولوژیکی یا بمب‌های خوشه‌ای به گوش می رسد. قوانین نوشته جنگ، همواره این مسائل فاجعه بار را محکوم کرده و نسل‌کشی برای از بین بردن یک گروه مشخص از مردم را ممنوع کرده است. اما واقعیت تلخ گواهی می دهد که این اقدامات بی شرمانه همچنان ادامه دارد  چه نیرویی از خارج مرزها می تواند مانع از مرگ گستردۀ غیرنظامیان شود آنها که در خانه پناه گرفته اند و ناگهان با اصابت بمب یا موشکی با زندگی بدرود می گویند. اشک دختربچه های بی سرپرست شده و نگاه های پرسشگر زنان و مردان آواره شده اوکراینی متوجه افکار جهانی ست؛ آنها می خواهند ببینند چه اقدامی عملی صورت می گیرد تا شرارت فرمان گرفته از مسکو خاموش شود. حتی در شهرهای مختلف روسیه هم اعتراضات گسترده ای نسبت به این تصمیمات نازیستی انجام می شود اما آنها هم سرکوب می شوند و به حبس تا میزان ۱۵ سال محکوم می شوند. پس چگونه می شود شّر یک دیکتاتور را از سر ملت خود و ملل بی دفاع دیگر کوتاه کرد. از زمان سقراط، این سفارش حکیمانه، نسل به نسل منتقل شده که پرسش‌گری دو سویه می تواند دریچه ای به خوشبختی جامعه بگشاید. بنابراین برای محاکمه پوتین به اتهام جنایات جنگی، او را باید مجبور به «پاسخگویی» کرد. این کار البته بسیار دشوار می نماید که بتوان یک فرد خودسر و متوهم را به پاسخ واداشت تا بار مسئولیت کارهایش را بفهمد.

متاسفانه از مجلس دومای روسیه هم صدایی بر نمی خیزد گویا همه اعضا با تمهیدات مهندسی شده ای به آن محوطه بزرگ راه یافته اند و بدین ترتیب نمی توان به آن صندلی نشینان دل بست. بیشتر آنان را افرادی تشکیل می دهند که سنین بالایی دارند اما شیفتگی به ریاست، آن سالخوردگان بی خبر از جامعه را به ترک سمت راضی نکرده. پس به کجا باید پناه برد وقتی سیستم را فساد و مماشات پر کرده باشد خصوصا زمانی که درهای بزرگ طلایی را برای پوتین می گشایند تا از هر سو به استقبال از او دست بزنند. در این میان البته شده که تک صداهایی از سوی صاحب نظران مستقل شنیده شده حتی یکی از کارکنان تلویزیون دولتی روسیه، به نام مارینا آوسیانیکووا، هنگام پخش بولتن خبری در این شبکه، خود را به استودیو و پشت مجری می رساند و پلاکاردی را به نمایش می گذارد که نوشته: جنگ را متوقف کنید.  تبلیغات را باور نکنید، اینجا، همه دارند به شما دروغ می‌گویند! . اما این کارمند معترض هم دستگیر می شود تا عبرتی برای اصحاب رسانه شود. .

 مردم روس، نا امیدانه این تعدی را می بینند و با کینه ای خاموش نسبت به قاب رسانه چشم می دوزند و با خود می گویند چه زمانی مرگ شرور حاکم از راه می رسد! .

 درک این نکته هم سخت است که دیوان کیفری بین‌المللی بجای یک مجموعه حاکم تنها می تواند یک فرد را محاکمه کند. پس در این فاجعه، دولت روسیه را نمی توان محاکمه کرد اما می‌توان ولادیمیر پوتین را نشانه گرفت. اما درد اینجاست که با وجود اثبات وقوع جنایات جنگی،تا زمانی که پوتین رئیس حکومت است، کشاندن او به پیشگاه عدالت و دیدگان داوران دیوان کیفری تقریبا  امری ناممکن است پس شوربختانه این دندان درد را نه تنها باید یک ملت بزرگ تحمل کند و دم نزند بلکه گاهی می شود ملت های همسایه هم ناچار شوند که نسبت به دست اندازی و توحش رئیس دولت همسایه، به این دندان درد عادت کنند. پیش از این نیز اتهامات مشابهی علیه سران برخی کشورها مانند معمر قذافی،ژنرال پینوشه و صدام حسین مطرح شده بود اما هرگز امکان رسیدگی به این اتهامات در دیوان فراهم نشد ودیوان کیفری بین‌المللی کسی را به صورت غیابی محاکمه نمی‌کند.

نکته دردناک دیگری هم وجود دارد؛ اینکه از مقطع آغاز جنگ روسیه به کشور مستقل اوکراین، تحریم‌های بی‌سابقه ای از سوی جامعه جهانی بر ضد روسیه وضع شده،همین اقدامات سبب شده تا هزاران نفر از روس ها، خاک میهن را به مقصد کشورهایی چون ارمنستان ترک کنند. به همین دلیل اکنون همزمان با خروج صدها تن از کارکنان شرکت‌های غربی از روسیه، روزانه بیش از ۳۰ پرواز از شهرهای گوناگون این کشور به مقصد ایروان، پایتخت ارمنستان انجام می‌شود. مسافران،کسانی هستند که از اوایل اسفند ماه، با انتشار شایعاتی مبنی بر اینکه روسیه به زودی مرزهایش را خواهد بست،ترجیح داده‌اند کشورشان را ترک کنند. آنها فقط چمدان هایی در دست می گیرند که وسایل اولیه اندکی در آن است. یکی از شهروندان روسیه در این باره گفته که «مرزهای کشور بسیار ناگهانی در همه جا در حال بسته شدن است. می‌دانستیم به کجا برویم و ارمنستان بهترین انتخاب بود. اکنون مدت یک هفته است که اینجا هستیم. ما مشکلات مالی داشتیم و در چنین وضعیتی برنامه‌ریزی برای آینده سخت است،شاید فردا حمله‌ای روی دهد و شاید هم همه چیز تمام شود. اصلا هیچ چیز روشن نیست».

 آنها دسته دسته مهاجرت می کنند و به همین دلیل صف‌های طولانی مقابل بانک‌ها در پایتخت ارمنستان شکل گرفته. هایکاز فانیان، اقتصاددان ارمنستانی با نگاهی خوش بینانه به یورونیوز می‌گوید:: در اینجا ما با مهاجران آنهم به معنای کلاسیک کلمه سروکار نداریم. ما بیشتر با متخصصان ارشد آنهم با درآمد بالا سروکار داریم که باری بر دوش دولت ارمنستان نیستند. بخش فناوری اطلاعات ارمنستان با کمبود شدید متخصصان واجد شرایط روبرو است و اکنون با هجوم روس‌ها،تعداد متخصصان فناوری اطلاعات افزایش می‌یابد. همچنین، این افراد در اینجا پول خرج می‌کنند، خانه اجاره می‌کنند،در هتل می‌مانند،به رستوران می‌روند و از سیستم‌های حمل و نقل استفاده می‌کنند. همه اینها برای کسانی که این خدمات را ارائه می‌دهند خوب است.

اکثر مسافران تازه وارد دیگر قصد ندارند به سمت وطن خود نگاهی بیندازند. چون از آنها برای تصمیم گیری های بزرگ کمک گرفته نمی شود پس بازگشت به خانه کاملا منتفی می شود. بویژه آنکه در روسیه دستور جدیدی برای مقابله با به اصطلاح «اخبار جعلی» وضع شده که در چهارچوب آن می‌توان به راحتی افراد ناراضی به جنگ را تحت پیگیرد قرار داد. به نطر می رسد که تنها راه علاج این درد ملی،بازگشت به دمکراسی واقعی و تقاضای عمومی برای رفراندوم است. در این راستا آگاهان جامعه باید به هر شکل ممکنی هزینه کنند تا شعاع آگاهی های اجتماعی و سیاسی بالا برود این کار شدنی ست و به ویژه در زمانه سانسور می توان از طریق فضای مجازی هشدارهای به موقع را به دیگران منتقل کرد .


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.