بحران هستهای ۲۰ ساله، تصویری روشن از شکننده بودن هرگونه توافق است
تصاویر ماهواره مکسر از تاسیسات هستهای اراک، بوشهر، نطنز و فوردو-SATELLITE IMAGE ©۲۰۲۱ MAXAR TECHNOLOGIES / AFP
سکوت علی خامنهای، چرخشهای کیهان و نورنیوز، امیدواری محتاطانه غرب و کشورهای عربی و تهدیدهای اسراییل؛ سرنوشت برجام چه میشود؟
در روزهای اخیر انبوهی از تحلیلها و گمانهزنیها درباره چشمانداز پیشنهاد هستهای اروپا و پاسخ ایران و آمریکا به آن، مطرح است. برخی توافق را نزدیک میدانند و وارد مرحله ارزیابی منافع اقتصادی برجام شدهاند. گروهی نیز معتقدند هنوز تا رسیدن به توافق راه زیادی باقی مانده است.
اما تمرکز بر پیشگویی آینده مذاکرات براساس گمانهزنیها از پیشنهاد اروپا و پاسخهای تهران و واشینگتن، ذهنها را از مهمترین موضوعات مطرح در پرونده هستهای جمهوری اسلامی ایران منحرف میکند. پرسشهایی که پاسخ به آنها میتواند چشمانداز روشنتری از سرنوشت رایزنیهای جاری با جمهوری اسلامی یا هرگونه مذاکره آتی ارایه دهد.
آیا مقامات تهران به دنبال حل دائمی بحران هستهایاند؟ آیا توافق پایدار بدون عادیسازی روابط ایران و آمریکا و با ادامه تهدید به نابودی اسراییل ممکن است؟ چرا برجام فروپاشید و آیا تهران از فعالیتهای منطقهای ایدئولوژیک دستمیکشد؟ آیا جمهوری اسلامی میتواند در تصمیمگیری برای برجام یا هر معامله دیگر با غرب، مستقل از روسیه و در مراحل بعدی چین، عمل کند؟
بحران هستهای ایران که به تازگی بیستمین سالگرد خود را پشت سرگذاشت، یک پرونده افشا شده است که مقامات تهران را ناگزیر به تعامل نسبی با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و مذاکره کرد. تا پیش از افشا فعالیتهای هستهای ایران در سال ۲۰۰۲، این برنامهها بهطور محرمانه و با هدف مشخص در حال اجرا بود. آرشیو مربوط به فعالیت آن سالها که اکنون در اختیار اسراییل است و امروز به یکی از اصلیترین موارد اختلاف ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی تبدیل شده است، نشان میدهد که جمهوری اسلامی دستکم تا زمان افشا این برنامهها، فعالیتهای هستهای با ماهیت نظامی را دنبال میکرده است.
ایران در همه این سالها چه در زمانی که قطعنامههای تحریمی شورای امنیت سازمان ملل یکی پس از دیگری به تصویب میرسید، چه در دوره برجام و حالا که دولت بایدن سیاست فشار حداکثری دوره دونالد ترامپ را پشت سر گذاشته است، فعالیتهای هستهای خود را توسعه داد. این روند در مقاطعی کندتر یا پرشتابتر شد، اما هیچگاه متوقف نشد.
جمهوری اسلامی ایران در بیش از دو دهه اخیر صدها میلیارد دلار بهطور مستقیم و غیرمستقیم در بحران هستهای با هدف بازدارندگی هزینه کرده است و توافقی که ۱۰۰ میلیارد دلار از داراییهای بلوکه شده را آزاد کند، برای مقامات تهران تنها فرصتی مغتنم است، نه انگیزهای برای چشمپوشی از یک هدف استراتژیک.
از سوی دیگر، نظام حاکم بر ایران از آغاز، آمریکا و اسراییل را دشمن معرفی کرده است. امروز نه تنها نشانهای از تغییر این رویکرد یا دست کشیدن از تهدید نابودی اسراییل به چشم نمیخورد، تهران مقامات ایالاتمتحده را در خاک این کشور تهدید میکند. در عین حال آمریکا طرف اصلی مذاکرات هستهای با ایران است و اسراییل هم مهمترین شریک استراتژیک آن در منطقه.
تجربه فشار حداکثری در دولتهای جمهوریخواه و تعامل با تهران در دولتهای دمکرات آمریکا در ۲۰ سال اخیر نیز نشان میدهد که دوام یک توافق در کنار سایر عوامل به عادیسازی روابط با آمریکا و اسراییل یا دستکم کنار گذاشتن خصومتورزی با آنها بستگی دارد.
یکی از مهمترین دلایل فروپاشی برجام، نگرانیهای امنیتی اسراییل، کشورهای منطقه و البته جمهوریخواهان آمریکا بود و این فاکتورها در مورد یک توافق صرفا هستهای با جمهوری اسلامی همچنان ثابت مانده است. برنامه جامع اقدام مشترک، موسوم به برجام، برای فعالیتهای موشکی یا منطقهای جمهوری اسلامی دستورالعملی نداشت و آن را به مراحل بعدی اجرای برجام و دور دیگری از مذاکرات موکول کرده بود. امروز با کمرنگتر شدن تحریمهای تسلیحاتی علیه ایران، نگرانیهای امنیتی کشورهای منطقه نیز بیش از زمان اجرای برجام است.
در این بین نقش روسیه و پس از آن چین در تصمیمگیریهای مقامات جمهوری اسلامی قابل چشمپوشی نیست. این امر موجب میشود که تصمیمات تهران تابعی از ملاحظات مسکو برای تنظیم مناسبات با آمریکا و اروپا باشد.
پیشگویی سیاسی دشوار است و پیشبینی رفتار حکومتی که تنها به بقا میاندیشد، دشوارتر. اما پیشینه پرونده هستهای، تصویری روشن از شکننده بودن هرگونه توافق است.
از: ایندیپندنت