در ایران انقلاب همچنان به پیش می رود

پنجشنبه, 31ام فروردین, 1402
اندازه قلم متن

در  روزهای پایانی شهریور ماه  ۱۴۰۱ کشته شدن یک بانوی جوان و بی گناه ایرانی، سراسر کشور ما را به انقلاب واداشت و بسیاری را در سراسر جهان تکان داد و از بیدادگری حکومت دینی در ایران آگاه ساخت. برخی از هم میهنان ما به آنچه پس از کشته شدن ژینا یا مهسا امینی در ایران روی داده است، جنبش زن، زندگی، آزادی یا خیزش زن، زندگی، آزادی و یا انقلاب زن، زندگی، آزادی نام نهاده اند. واژه های جنبش و خیزش در لغت نامه ها در برابر واژه ی انقلاب آمده است. در فرهنگ لاروس فرانسه درباره انقلاب آمده است: « دگرگونی ناگهانی و شدید در ساختار سیاسی و اجتماعی یک دولت هنگامی که یک گروه علیه قدرت بر سرکار طغیان می کند و قدرت را می گیرد.». فرهنگ بریتانیکا نیز درباره ی انقلاب می نویسد:« در علوم اجتماعی و سیاسی یک تغییر عمده ناگهانی و در نتیجه معمولا خشونت آمیز در حکومت … است» هدف انقلاب همیشه تغییر حکومت و برقراری سازه ای نوین برپایه ی رأی و اراده شهروندان یک کشور است.

لغت نامه دهخدا از کتاب تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، مهدی ملک زاده درباره ی انقلاب مشروطیت می نویسد:

« مشروطیت ایران یکی از بزرگترین وقایعی بود که تا آن زمان در تاریخ ایران روی داد و بالاترین تحول را در شؤون سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران به وجود آورد و حکومت استبدادی را که از اول خلقت تا آن دوران در ایران فرمانروائی می کرد واژگون کرد و هدفش آن بود که حکومت ملی را که پایه اش بر روی فلسفه ی نوین و رشد فکر و تعقل و آزادی و عدالت است برقرار سازد و آزادی عقیده و تساوی حقوق افراد و حکومت مردم بر مردم را در ایران استوار کند و تقدیرات ملک و ملت را به خود مردم سپارد و مردم را در وضع قوانین مُناسب با اخلاق و صلاح جامعه، مختار و آزاد نماید. … »

ما می دانیم که در ایران انقلاب مشروطیت با هدف پایان دادن به دیکتاتوری و حاکمیت فردی انجام گرفت اما با کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ رضا خان، به کارگردانی انگلیس ها، دوباره دیکتاتوری بر ایران فرمانفرما شد. به باور من همه ی تلاش ها و اعتراض هایی که در ایران، در بیش از سد سال گذشته، پس از کودتای ۱۲۹۹ برای رسیدن به حاکمیت ملی انجام گرفته دنباله ی انقلاب مشروطیت است، زیرا آرمان و هدف انقلاب مشروطیت هنوز به بار ننشسته است و مردمان کشور ما هنوز به آزادی سیاسی، حق رأی و حق حاکمیت ملی دست نیافته اند. برخی از هم میهنان ما و برخی از رسانه ها مانند رادیو فردا به آنچه در هفت ماه گذشته در ایران اتفاق افتاده انقلاب ژینا، انقلاب مهسا، انقلاب زن زندگی آزادی گفته اند. انقلاب زن، زندگی، آزادی، دنباله ی انقلاب مشروطیت با همان آرمان ها است.

دیکتاتوری رضا خان با پشتیبانی انگلیس ها باز گشت به عقب و نقض حاکمیت مردم بود. باید یاد آوری کنم که رضا سواد کوهی، خان و خان زاده به معنای فارسی آن نبود. پیش از انقلاب مشروطیت خان و خوانین معنای ایلی و قبیله ای داشت. به بزرگان یک ایل یا دودمان، خان می گفتند مانند ناصر خان قشقایی فرزند اسماعیل خان صولت الدوله قشقایی. پس از انقلاب مشروطیت کم کم عادت و رسم شد که هر کس را در هر جا، خان صدا کنند مانند طیب خان، باج بگیر محله ی باغ فردوس که نام اصلی او طیب حاج رضایی بود که به او طیب خان می گفتند و یا شعبان خان بی مخ (شعبون خان)، مشهور به شعبان بی مخ که نام اصلی او شعبان جعفری بود. واژه ی خان، در کنار نام رضا سواد کوهی هم یکی از همین گونه خان ها بود. او هنگامی که شش ماهه بود پدرش را از دست داد و مادرش او را از مازندران به تهران آورد. در آغاز آن دو در محله ی سنگلج زندگی می کردند. نام اصلی او غلامرضا بود. نخستین لقب غلامرضا، رضا گروهبان یا رضا شصت تیر بود که در گروهان شصت تیر، وکیل باشی و مسئول مسلسل شصت تیر بود. بعدها شد کلنل رضاخان، رضا خان میر پنج، سردار سپه ، رضا خان سردار سپه (در اینجا خان برای خوشامدگویی آورده شده) و بالاخره با کمک و پشتیبانی انگلیس ها شد رضا شاه کبیر !. رضا شاه تا پیش از شاه شدن، نام خانوادگی نداشت. او نام خانوادگی پهلوی را از محمود پهلوی ( که پس از آن محمود محمود نامیده شد) دزدید. انقلاب مشروطیت تا پیروزی واقعی ملت ایران، یعنی تا نابودی و لغو دیکتاتوری و برقراری حاکمیت ملت همچنان در جریان شدن و انجام گرفتن است.

با برپایی حکومت ملی دکتر مصدق در هشتم اردیبهشت ماه سال ۱۳۳۰ او کوشید تا با انجام اصلاحاتی برای انتخابات آزاد در ایران حکومت قانون بر قرار کند، اما کودتای انگلیسی – آمریکایی بیست و هشت مرداد  ۱۳۳۲دوباره دیکتاتوری سلطنتی وابسته به بیگانگان را  دوام بخشید. با انقلاب بهمن ۵۷ مردمان کشور ما به دنبال حاکمیت ملی بودند که خمینی با خیانت و خدعه دوباره دیکتاتوری فردی را به کرسی نشاند. او به نام دین و با سوء استفاده از نادانی پیروان خود، بگیر و ببند، شکنجه و کشتار را ادامه داد. خمینی و خامنه ای با همراهی آخوند ها و لومپن ها، از دوازدهم فروردین ماه ۵۸ ملت ایران را گروگان گرفته و ایران را در زمینه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتا روانی و تندرستی به ورشکستگی و واپس ماندگی کشانده اند. ارزش پول ایران در دوران حکومت اسلامی ۶۰۰۰ بار کمتر شده است یعنی از یک تکه نان خوراک روزانه ی مردمان رنج دیده ی ایران ۵۹۹۹ تکه را دیگران به یغما برده اند. همه ی دارایی های کشور از نفت، آب، خاک، معدن و دیگر دارایی ها را چپاول کرده و به پای انگلیس، روس، آمریکا، چین و دیگر اربابان خود در جهان سرمایه داری ریخته اند.

کودتاهای سوم اسفند ۱۲۹۹، کودتای مردادماه ۱۳۳۲ پهلوی ها و خدعه ی اسلامی خمینی در جریان انقلاب  ۱۳۵۷ خورشیدی به کارگردانی انگلیس ها و همراهی کشورهای شرکت کننده در کنفرانس گوادلوپ، همه برای غارت و نابودی کشور ما و بدبختی مردمان ایران انجام گرفته است.

برابر با باورنامه حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران و به گمان من چاره ی کار، شناختن و به دست آوردن قدرت حاکمیت از راه انجام انتخابات آزاد است و همچنبن از راه اعمال قدرت مردمان کشور ما با نظارت خود شهروندان و باور به حق رأی برابر، برای همه ی شهروندان ایرانی است. برقراری حقوق برابر شهروندی کشور ما را از بند سنت های پوسیده ی روابط ارباب و رعیتی در ایران رهایی می بخشد. کسانی که از حقوق اقوام سخن می گویند، یا به برابری حقوقی شهروندان باور ندارند و یا نمی خواهند حقوق شهروندی را بپذیرند. آن ها نمی خواهند بپذیرند که حقوق انسانی و شهروندی خان با رعیت برابر است. ابوالقاسم لاهوتی سد سال پیش گفته:

« …دین و قانون و وطن، آلت اشراف بود
رنجبر، لخت و کباب
سگ خان، با جل مخمل
بگو انصاف بود؟
خانه جهل خراب !…»

 انقلاب زن، زندگی، آزادی با نام و معنایی بسیار شایسته و سیاسی همه خواست های انقلابی یک انقلاب سیاسی را  با خود دارد و می رود تا حقوق زنان، مردان، کودکان و یک زندگی آزاد همراه با دموکراسی و حاکمیت ملی را  با خود به ارمغان بیاورد. این که در نام انقلاب زن، زندگی، آزادی، نام زن آورده شده است، نشان از آن دارد که زن در زندگی سیاسی و انقلابی مردم ایران جای ویژه ای دارد. خمینی با سوء استفاده از لباس و مقام خود، بیست و چهار روز پس از انقلاب بهمن ماه، نیمی از جمعیت کشور ما یعنی زنان را از نظر سیاسی ندیده گرفت. او در شانزدهم اسفند ۱۳۵۷ در جمع طلاب قم اعلام کرد: «زنان اسلامی باید با حجاب اسلامی بیرون بیایند. نه این‌که خودشان را بزک کنند…»، اما زنان انقلابی ایران یک روز پس از گفتار خمینی، در روز ۸ مارس همان سال با تظاهرات انبوه خود سخنان خمینی را رد و با آن مخالفت کردند. 

 تا رأی و انتخابات آزاد و حاکمیت ملت برقرار نشود انقلاب مشروطیت ادامه دارد. در یکصد و هفده سال گذشته ملت ایران در برابر بیگانگان و دست نشاندگان آنان به مبارزه ی خونین خود برای آزادی ادامه داده است. با انقلاب زن، زندگی، آزادی که با نقض حق حیات و کشته شدن ژینا، مهسا امینی، انقلاب مشروطیت وارد مرحله تازه ای شده است. این انقلاب دنباله ی انقلاب مشروطیت برای به دست آوردن حق رأی و حق زندگی کردن آزاد برای زنان و مردان ایران است. می توان گفت که انقلاب مشروطیت همچنان ادامه دارد.

حزب ما، حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران (همسازی ملی جمهوری خواهان) با باور به تمامیت ارضی ایران، دوشادوش همه ی هم میهنانمان و همراه با جمهوری خواهان دموکرات و لائیک، به مبارزه سیاسی بدون خشونت علیه استعمارگران و حکومت اسلامی ادامه می دهد. ما برای برپایی حاکمیت ملی، عدالت اجتماعی و تأمین نان و مسکن برای همه ایرانیان در سراسر ایرانی یک پارچه تلاش می کنیم.

به باور ما همه ی ایرانیان، همه ی گروه ها و سازمان های سیاسی، باید برای حق رأی، حقوق برابر شهروندی، ناوابستگی به بیگانگان، دموکراسی و آزادی سیاسی و اجتماعی تا سرنگونی جمهوری اسلامی، دوشادوش و دست در دست هم، مبارزه و تلاش خود را دنبال کنند. همه ی شهروندان ایرانی برابر اعلامیه حقوق بشر برابرند و هیچ کس، هیچ قومی، هیچ خان یا شیخ یا گروهی بر دیگران برتری ندارد. هر ایرانی برپایه برابری حقوقی می تواند با توانایی و شایستگی خود، و کیل، وزیر، نخست وزیر و یا رئیس جمهور بشود. هیچ کس به هیچ بهانه ای نمی تواند و نباید به دیگران ستمی روا دارد. ما به جدایی دین از دولت و به روا داری اندیشه های گوناگون سیاسی و فلسفی یعنی لائیسیته باوری ژرف و همیشگی داریم.

منوچهر تقوی بیات

بیست و نهم فروردین ۱۴۰۲خورشیدی برابر با ۱۸ آوریل ۲۰۲۳ میلادی     

 


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.