۲۵بهمنماه سالگرد حادثه ترور دکتر حسین فاطمی است؛ اتفاقی که همچنان یکی از بزرگترین سوالات تاریخ معاصر است که چرا باید فاطمی در حالی که در مقابل استعمار کهن ایستاده است، برمزار دوست روزنامهنگارش محمد مسعود ترور شود. مسعود که خود یکسال پیش از حادثه ترور فاطمی هدف تروری دیگر واقع شده و کشتهشده بود؛ اینبار فاطمی بود که بر سر مزارش هدف ترور واقع شد. حسین فاطمی سیاستمدار و روزنامهنگار ایرانی است که در سالهای ۱۳۳۱و ۱۳۳۲ وزیر امورخارجه ایران بود. او در ۱۹آبان۱۳۳۳ به دستور شاه اعدام شد. به همین بهانه سراغ مهندس لطفالله میثمی رفتیم و پای حرفها و گفتهها و یادهای او از آنروزها نشستیم. لطفالله میثمی سال ۱۳۱۹ در یک خانواده مذهبی در اصفهان متولد شد. فعالیت سیاسی او با وارد شدن در دانشگاه در سال ۱۳۳۸ آغاز شد. ورود میثمی به دانشگاه مقارن با تشکیل نهضت آزادی بود. بهانه این گفتوگو با مهندس میثمی قرار بود حول محور ماجراهای اعدام فاطمی باشد اما رازهای ترور فاطمی را نمیتوان از تاریخ سیاسی ایران حذف کرد؛ ماجرای ترور فاطمی در سال ۱۳۳۰ و اعدام او در سال ۱۳۳۲ بود که امسال ۶۰سالگی آن نیز بوده است.
دکتر فاطمی در جنبش ملی نفت و همکاری با دکتر مصدق نقش مستقیم و تاثیرگذاری داشته که کمتر دیده شده است. به نظر شما نقش دکتر فاطمی در نهضت ملی شدن نفت و البته جبهه ملی چطور تعریف میشود؟
اگر رهبر نهضت ملی شدن را دکتر مصدق بدانیم در تمام اظهاراتشان تایید و تعریف از دکتر فاطمی بوده است. حتی زمانی که خبر اعدام دکتر فاطمی به ایشان که در زندان بوده، میرسد چای در دست داشتهاند که بعد از اینکه خبر به دکتر مصدق داده میشود ناگهان تکان میخورند و روایت میکنند که به سختی خویشتنداری میکند، البته سعی میکند مقامات زندان متوجه عمق ناراحتی و پریشانی وی نشوند.
دکتر فاطمی نسبت به سایر اعضای جبهه ملی بسیار جوان بوده و با سن کم و جوانی بسیار با روحیه و اندیشه بود و موتور محرک جبهه بوده است و بالاخره ایشان از سادات بودند. ایشان شاید از اولین کسانی بودند که دکترای حقوق بینالملل را داشتند که کار روزنامهنگاری انجام میداده است.
البته باید درنظر داشت دکتر فاطمی بنا به نسبتهای فامیلی به دربار هم نزدیک بوده است. شخص دکتر فاطمی را یکبار شاه دعوت میکند تا به کاخ برود و مذاکرهای چهارساعته بین این دو شکل میگیرد. در این مذاکره طولانی شاه ابراز تمایل میکند که فاطمی را بهعنوان نخستوزیر معرفی کند و دکتر مصدق کمی استراحت کند. فاطمی در حضور شاه میگوید که به مصدق وفادار است و این جلسه را به مصدق اطلاع خواهد داد. به هر حال دکتر مصدق با این جلسه، هم شاه و هم فاطمی را بهتر میشناسد.
این جلسه مربوط به قبل از ۳۰تیر بوده است؟
بله، قبل از ۳۰تیر بوده است و این خدمت بزرگی بود که فاطمی به خودش کرد و صداقتش را نشان داد و خدمتی بزرگ نیز به مصدق بود که بتواند از درون نفس شاه آگاه شود. این ماجرا یکی از دلایل کینه شاه نسبت به شخص فاطمی بود. کما اینکه بعد از نظر مستقیم انگلستان در رابطه با اعدام فاطمی، شاه هم نظرش بر اعدام فاطمی بود. بعد از انقلاب، خانه «آزموده» تصرف شد. آزموده در دادگاه مصدق بهشدت تاثیرگذار بود. در آن زمان من برای معالجه چشمم خارج از کشور بودم. بعد از تصرف منزل آزموده اسنادی از این منزل به دست آمد که من در مراجعت به ایران در منزل آزموده این اسناد را دیدم. تعدادی از این اسناد دستنوشتههای دکتر فاطمی بود که با خودنویس سبز هم تمام مطالب را نوشته بود، معمولا هم دکتر فاطمی دستنوشتههایش را با خودنویس سبز مینوشت. آزموده این اسناد را به خانه شخصی خود منتقل کرده بود، که مبادا به دست شخصی بیفتد. این دستنوشتهها خاطرات دکتر فاطمی در مخفیگاه خودش بود. بعد از کودتا فاطمی زندگی مخفی اختیار میکند و شروع میکند به نوشتن خاطراتش که یکی از این موارد، دیدار با شاه است که فاطمی در این خاطرات به آن اشاره میکند. بعدها ما که این دستخطها را به کتاب تبدیل کردیم، جملهای داشت که من را به شدت متاثر کرد، این بود که «من با این امید این دستخطها را مینویسم که جوانان ما به این دستخطها دسترسی پیدا کنند.» ایشان در این نوشتهها بسیار امیدوار هستند.
این امید بعد از کودتا هنوز وجود دارد؟
بله، همه این دستخطها به بعد از کودتای مرداد برمیگردد. این دستخطها به هر حال بعد از گذشت آن سالها در منزل آزموده پیدا شد و به عنوان اسناد ملی منتشر شد.
محتوای حرفهایی که فاطمی در آن دستنوشتهها زده بود چه بود؟ دکتر فاطمی معتقد بود کودتا باقی نمیماند و نهضت ملی باز میگردد. آیا امیدوار بودند که این کودتا موقت خواهد بود؟
نه، امید دکتر فاطمی یک امید بلندمدتتر و واقعیتر بود، ایشان امیدواریشان به جوانان بود. در آن نوشتهها امیدی به بازگشت مصدق وجود نداشت چون به هر حال فاطمی در جریان اخبار قرار میگرفت و از دادگاهها اطلاع داشت. اینکه از امیدواری حرف میزنیم به هر حال در تمام یاران مصدق بود، به هر حال هیچکدام از یاران مصدق نه وزیر و نه وکیل شدند و نه هیچ کدام سمتی پیدا کردند و همیشه هم این وفاداری به مصدق را داشتند.
شما از کینه شاه از مصدق صحبت کردید، اما در مصاحبه اخیری که شاهین فاطمی (برادرزاده فاطمی) انجام داده، گفته شاه از اعدام فاطمی ناراضی و تحتفشار بوده است، او معتقد است که آنها یک دهم توهینهای فاطمی را به شاه نکردهاند و همیشه هم از این ماجرا ناراضی بوده و بعدها هزینههای تحصیل فرزند فاطمی را تقبل کرده است. این روایت را چقدر واقعی میدانید؟
در آن زمان کسی که از اقوام فاطمی همراه وی دیده میشد سعید فاطمی بود. از سویی همسر فاطمی از خانواده مرفهی بود که نیازی به حمایت مالی شاه نداشت و بعد از مرگ فاطمی هم به همراه فرزندش ایران را ترک کرد و نمیتوانم این روایت را تایید کنم. پسر فاطمی هم تحصیلکرده حقوق است، من از روی تحلیل خودم میگویم که وضعیت مالی مرفهی خانواده همسر فاطمی داشته و احتیاجی به حمایت شاه از وی نبوده است.
اختلاف مصدق و فاطمی در روزهای آخر بر سر چه مواضعی بوده است؟
اختلاف روزهای آخر که در ۲۵ و ۲۶مرداد بین مصدق و فاطمی بهوجود میآید از فرار شاه شروع میشود. حتی فاطمی قید میکند حالا که این سرباز فداکار (شاه خودش را سرباز فداکار وطن مینامید) فرار کرده است، باید خانواده سلطنتی را محاکمه کنیم که امکان برگشت وجود نداشته باشد. مصدق در آن زمان بر شورای سلطنت تکیه داشت و اینکه باید شورای سلطنت تشکیل شود و ملغی کردن سلطنت امکانپذیر نیست و حتی در همان جلسه زمانی که فاطمی حرف از ملغیشدن سلطنت میزند، مصدق در پاسخ میگوید با کدام قانون؟ و فاطمی در پاسخ با فریاد میگوید: با قانون انقلاب. مصدق بعدها به دکتر صدیقی و چند نفر دیگر از وزرا میگوید که برای این کار راه قانونی پیدا شود. یعنی این قضیه رد نمیشود بلکه دکتر مصدق به دنبال راه قانونی است.
شما معتقد هستید مصدق به دنبال این بود که در صورت وجود راهکار قانونی نظام سلطنتی را ملغی کند؟
نه، فکر نمیکنم در پی این بوده، مصدق بیشتر در پی این بود که جلوی کودتا را بگیرد، به هر حال در کشور کودتا شده بود و باید در مقابل این کودتا ایستادگی میشد.
چرا در شب ۲۵مرداد، کودتاچیها به سراغ دکتر فاطمی میروند؟
به هر حال ریاحی هم بوده و خود مصدق نیز قرار بوده بازداشت شود.
طبیعی بود باید به سراغ ریاحی و مصدق میرفتند اما از هیاتوزیران فقط به سراغ فاطمی میروند، دلیل آن را چه میدانید؟
فاطمی نقش پررنگتری داشته و دانش گسترده در حوزه بینالملل و قلم توانا در روزنامهنگاری داشته است. سرمقالههای فاطمی بسیار پربار و پرمخاطب بود. در آن زمان خودم در اصفهان بودم و روزنامه باختر امروز سهریال قیمت داشت اما گاهی تا عصر در اصفهان قیمتش به ۳۰ریال هم میرسید. ببینید چقدر ایشان با یک روزنامه نقش پررنگی در جامعه و افشاگریها داشته است.
نگاه فاطمی به آمریکا را چطور میدیدید؟
این نگاهی که اخیرا بعضی از سیاستمدارها عنوان میکنند که مصدق به آمریکا امید و دل بسته بود تعبیری بسیار غلط است، که اگر آن را مغرضانه ندانیم بسیار این تعبیر را سادهاندیشانه باید دانست. بلافاصله مکگی، معاون وزارت خارجه آمریکا که زمینشناس بود، به ایران میآید و به سراغ شاه میرود و از وی میخواهد در مقابل این قانون بایستد و پاسخ شاه هم در آن زمان این بود که ناسیونالیسم ایران آنقدر قوی است که اگر من در مقابل آن بایستم موج مردم من را هم با خود میبرد؛ یعنی ۲۶اسفند که مجلس و ۲۹ اسفند که سنا تایید میکند و شاه هم همان زمان تصویب میکند باعث شادی مردم شد و در همان زمان هم آمریکاییها با این ماجرا و ملیشدن نفت مخالف بودند.
اما دکتر فاطمی بارها و بارها در نوشتههای خود از آمریکا بهعنوان قدرت متفاوت نام میبرد و اعتقاد دارد باید از این قدرت در مقابل انگلستان استفاده کرد و خود دکتر مصدق هم که به آمریکا سفر میکند و با دولتمردان این کشور دیدار میکند. خب در همین سفر و با پیگیری همین مذاکرات متوجه میشود آمریکا عمیقا با نهضت ملیشدن صنعت نفت مشکل داشته است. پس امیدی وجود داشته است که مصدق برای مذاکرات به آمریکا میرود.
به هر حال این بخشی از عقلانیت دولت وقت بوده است که مصدق تصمیم میگیرد در مقابل قدرت انگلستان با کشورهای دیگر که فکر میکرده توانمندیهایی دارند وارد مذاکره شود. حتی زمانی که پیشنهاد بانک بینالمللی میآید که آمریکاییها تقدیم میکنند اولین جمله مصدق این است که این پیشنهاد بوی انگلیسی دارد سالها بعد دکتر مصطفی علم ثابت میکند که این پیشنهاد بوی انگلیسی میدهد. به هر حال این از تیزبینی مصدق ناشی میشود. وی متوجه میشود که باید بهدنبال بسیج تودهها و متکی بر نیروهای مردمی داخلی باشد؛ اینکه سعی میکند قانون تامیناجتماعی را به وجود بیاورد یا قانون ۲۰درصدی اصلاحات ارضی زمان مصدق. مصدق سعی داشت قانونی را تصویب کند که ۲۰درصد کل محصول قبل از توزیع بین دهقانها و مالک وارد شورای ده شود که پنجنفر هستند، شامل کدخدا، مباشر مالک، نماینده مالک و دو تا از دهقانها و اکثریت با دهقان بوده است و این ۲۰درصد برای عمران و آبادی ده استفاده شود و خوب ۸۰درصد جمعیت آن زمان کشور روستایی بودند و در زمان مصدق این شورای ده، نمادی از دموکراسی در کل ایران باشد که پشتوانه اقتصادی هم داشته باشد. این مساله مهمی است که مصدق به آن توجه کرد. ولی مصدق دموکراسی را با پشتوانه اقتصادی آن تصور کرد.
برگردیم به موضوع دکتر فاطمی، می توان اعدام دکتر فاطمی نتیجه بازداشت ایشان و کینه شدید شاه به وی و البته سرمقالهها و نطقهای آتشین دکتر فاطمی دانست که در فاصله ۲۵ تا ۲۸ مرداد مواضع بسیار تندی داشتند. دکتر فاطمی از معدود اشخاصی بود که با اینکه عضو شاخه نظامی یا نزدیک به حزب توده نبود، شاه بر حکم اعدام وی پافشاری کرد. حادثه ۲۸مرداد چقدر بر شروع فاز مسلحانه نیروهای مختلف مخالف شاه تاثیر داشت؟
دکتر فاطمی زمانی که مورد حمله اراذلواوباش قرار میگیرد که به سختی هم بیمار بود وقتی به وی حمله میشود و با چاقو مصدوم میشود فریاد میزند و جملهای را میگوید که «استعمار انگلیس را باید امروز در دربار دید» و اینجا به جایی دشمن بسیار مهم است. مبارزات ملت اگر تا آن زمان ضداستعماری بود، از این زمان به بعد ضداستبدادی آن غلبه پیدا میکند و میتوان گفت نطفه انقلاب اسلامی و مبارزه با سلطنت اینجا بسته شد. نهال انقلاب در فریاد فاطمی کاشته میشود. بعدها هم گروهها تکلیف خود را میدانستند از همه گروهها و چریکها حالا میدانستند که مبارزه با اصل استبدادی حکومت است که وابسته به امپریالیسم بود.
در همان زمان هم در فاصله ۲۵ تا ۲۸ مرداد شعارهایی که در میدان بهارستان داده میشد یکی هم این بود که ما پیرو قرآنیم، شاه نمیخواهیم و این نطفههای نهضتی بود که بر علیه استبداد شکل میگرفت. اینکه نهضت ملی شاید ضداستبداد بود کاملا حالا بر علیه سلطنت بود.
انگلستان هم کینه عمیقی از فاطمی داشته است، اینکه فاطمی سفارت انگلستان را تعطیل کرد و این اتفاق در زمانی افتاد که میگفتند خورشید در مستعمرات بریتانیا غروب نمیکند برای آنها تحقیر بزرگی بود. مصدق پالایشگاه آبادان و فاطمی سفارت انگلستان را لانه جاسوسی دانستند و این غرور انگلیسیها را بهشدت جریحهدار کرد.
دکتر فاطمی یکبار هم بر مزار محمدمسعود مورد حمله و ترور واقع شد که این ترور توسط فداییان اسلام اتفاق میافتد، همین گروه فداییان اسلام بعدها منصور را نیز ترور میکنند و ریشه آن فکری که درواقع فاطمی را ترور کرد و بعد از ۲۸مرداد در شکلگیری گروههای چریکی مسلمان نه گروههایی مثل مجاهدین و حزب ملل شبیه به موتلفه تاثیر داشت، ریشه فکری آن چه بوده است؟ از همان موقع ریشه فکری آن به بازار متصل بود؟ یا اصلا ترور فاطمی خودسرانه بود؟
اینها دو قضیه است، اینکه در زمان مصدق در دور اول اینکه همه نیروهای ملی و مذهبی و مصدقی و طرفداران کاشانی همه دست به دست هم دادند تا مصدق نخستوزیر شد و قانون ملیشدن صنعت نفت تصویب شد. عوامل مرموز پروندهای را علیه نوابصفوی در شمال کشور تشکیل دادند که نوابصفوی شیشههای یکمشروبفروشی را در شمال کشور شکسته است و یک پرونده غیرسیاسی بود که پرونده را به دستور شاه بازگشایی کردند و نواب را بازداشت و زندانی میکنند که این توطئه حسابشدهای بود که به گونهای نشان بدهند که در زمان مصدق، نواب بازداشت شده است و متاسفانه این روش باعث زیرسوالرفتن مصدق از نگاه فداییان شد کمااینکه فداییان با کاشانی هم درگیر بودند و اگر شما خاطرات مرحوم عراقی را خوانده باشید در آنجا قید میشود که حتی کاشانی را هم تهدید به ترور میکردند. اینکه تندروی داشتند که حتی آیتالله کاشانی هم معتقد بودند اینها تندروی داشتهاند. در زمان ترور فاطمی، نوابصفوی در زندان بود و عبدخدایی هم جوان ۱۷سالهای بود که پدرش هم روحانی مسجد گوهرشاد بود و حتی پدرش بهشدت این ترور را محکوم کرده بود و گفته بود باید فرزندش مجازات شود. روایتی هم که ما از مرحوم عراقی در زندان شنیدیم این بود که شخصی به نام حاج ابوالقاسم اسلحه را از سیدضیاء طباطبایی گرفته بوده است و فاطمی با این اسلحه ترور میشود و اینکه اکثریت فداییان در آن شرایط زندان بودند. مرحوم عسگراولادی با نهضت امامخمینی از سال ۱۳۴۱ شروع کردند و با حاجیعراقی آشنا میشوند و با حاجی امانی که هر گروه جداجدا با امام در ارتباط بودند که بعدها به مجموع آنها موتلفه گفته میشد و امام اینها را به هم مرتبط کرد و بعدها به موتلفه تبدیل شدند.
در حقیقت سه گروه جدا از هم بودند؟
بله سه گروه جدا از هم بودند و بعدها این سهگروه به هم نزدیک میشوند و حاجیعراقی هم معدن داشت و سال ۴۲ بعد از ۱۵خرداد هم من و هم ایشان بازداشت شده بودیم و در زندان موقت شهربانی با هم آشنا شدیم و بعد از آزادی من حاج عراقی به منزل ما آمد که برای کارهای تئوریک با آنها همکاری کنم که من رفتم برای سربازی و دیگر امکانش نبود. البته باید تاکید کنم که رفتار حاجیعراقی بیشتر ملهم از امام بود.
تاثیر و نقش دکترحسین فاطمی را در تشکیل جبهه ملی چطور میدانید؟
سخنرانی مرحوم دکترسیدحسین فاطمی در خصوص تشکیل جبههملی: «اکنون که فواید کار دستهجمعی بر عموم رفقا روشن شد و قدرت نفوذ، اتحاد و وحدت بر همه معلوم گردید چه خوب است این عده برای انجام کارهای مهم سیاسی و مملکتی دست به دست هم داده بهنام «جبههملی» تحت نظم و دیسیپلین خاصی شروع به مبارزات برای پیشبرد اهداف مختلف کنیم.» از آن پس دکترفاطمی سرپرست کمیسیون تبلیغات جبههملی شد و باختر امروز بهعنوان «ارگان جبههملی ایران» به فعالیتش ادامه داد. در اولین مقاله پس از تشکیل جبههملی دکترفاطمی مینویسد: «مبارزان راه آزادی، جبههملی را تشکیل دادند. دکترمصدق پیشوای بزرگ ملی ایران که نیمقرن تمام در راه منافع مردم محروم این کشور مبارزه کرده، اکنون بیش از پیش خودش را در اختیار ملت گذارده است… این جبهه پرچمدار آزادی و طرفدار قانوناساسی و دشمن زورگویی، دزدی و رشوهخواری است، مساعی این جبهه در این راه بهکار خواهد رفت که قیافه مسخ دموکراسی کاغذی دروغین کنونی را بهصورت واقعی بیرون آورد… من اقرار میکنم که هیچگاه به لذت امروز مقاله ننوشتهام. امروز مانند عاشقی که پس از سالهای مفارقت و هجران به وصل معشوق خود رسیده است در عین شوق و شعف این سطور را به پایان میبرم…» دکتر محمد مصدق بارها از دکتر سیدحسین فاطمی بهعنوان پیشنهاددهنده ملیشدن نفت در سراسر کشور نام برده است.
در همان زمان که بحث اعدام فاطمی مطرح بود، چطور شاه این اقدام را در مورد مصدق انجام نداد. آیا شهامتش را نداشت؟
شاه کینهای که به مصدق داشت بسیار عمیق بود. مصدق یک شخصیت بینالمللی داشت و به هر حال در دیوان لاهه پیروز شده بود و مجموع این عوامل شاید باعث شد نتوانند به وی آسیب برسانند و اگر از نظر بینالمللی در فشار نبود شاید مصدق را هم اعدام میکرد. در مورد شخص فاطمی هم به یاد دارم که رییسجمهور پاکستان درخواست کرده بود حکم اعدام فاطمی ملغی شود و بسیاری از کشورهای دیگر هم چنین درخواستی داشتند از شاه. شاه بسیار تلاش کرد یاد و خاطره فاطمی را آلوده کند اما موفق نشد. آن شعار یا مرگ یا مصدق یا اتفاقاتی که سالها بعد در دانشگاه در ۱۶آذر میافتد امتداد مبارزات فاطمی و اعدام وی بود.
بسیاری رفتار فاطمی را تندروی میدانند، سرمقالهها و حرفهایش را تندروی میدانند شما هم اینگونه فکر میکنید؟
نه فکر نمیکنم، شاه سعی کرده بود کودتا کند و حتی سعی کرد اینها را بازداشت کند و آن سرمقالهها مربوط به ۲۵ تا ۲۸مرداد هستند نه پیش از آن و در این زمان شرایط بسیار متفاوت بوده است.
حاصل کار شخص فاطمی را چه میدانید؟
اینکه توضیح دادم فاطمی پیامی داد که مبارزه با استبداد را باید عمده کرد و مبارزه با استعمار مکمل آن است درحالیکه در دوران نهضت ملی، مبارزه با استعمار عمدهتر بود.
از: شرق