با توجه به مسایل و مشکلاتی که دولت یازدهم طی شش ماه گذشته با آن مواجه بوده است مناسب به نظر میرسد به چند مورد از چالشهایی که حسن روحانی، در کتاب خاطرات خود به تفصیل به آن پرداخته است ، اشاره کنیم:
حسن روحانی یکی از منتقدان روند “تصمیمگیری” در جمهوری اسلامی است. او این نکته را یکی از اصلیترین چالشهای ساختاری جمهوری اسلامی میداند. روند تصمیمگیری تصمیمگیران یا همان “تصمیمسازی” در تفکر راهبردی او پایهای اساسی دارد و مینویسد: “هرگاه گزارشدهی به مسئولان رده بالا به طور دقیق انجام نشده، این امر به چالش بزرگی در کشور انجامیده” است. او به نمونههایی در حوزه سیاسی، در دهههای اخیر اشاره میکند که بر اثر این چالش، “تصمیمگیریهای مهمی به تاخیر افتاده و یا موجب از دست رفتن فرصت شده” است.
روحانی “عدم اعتماد و اطمینان و بدبینی به غرب در مسائل بین المللی” را مشکلی مضاعف برشمرده و رفع نکردن این موانع را، عامل تکرار چالشهای مشابه دانسته است. آگاهان به مسائل سیاسی ایران به خوبی میدانند که اولین شخصی که به عنوان مخاطب این انتقاد، به ذهن میآید، “رهبری جمهوری اسلامی” است که تصمیمگیر نهایی بسیاری از موضوعات مهم کشور است بارها و بارها بیاعتمادی و بدبینی خود به غرب را اعلام کرده اند.
نویسنده کتاب تا پیش از روی کارآمدن محمود احمدینژاد در سال ۱۳۸۴، مسئولیت مذاکرات هستهای ایران با غرب را برعهده داشت و بعدها مورد حملات شدید رادیکالها قرار گرفت و مینویسد: “در ماجرای هستهای هم مسائل داخلی، گزارش اطلاعات کارشناسی به صورت ناقص به مسئولین رده بالا و بیاعتمادی به غرب و سازمانهای بین المللی همواره مشکل آفرین بود.”
روحانی حتی بخشی از مشکلات در پرونده هستهای را ناشی از برداشت نادرست و ناقص مسئولین از مسائل حقوقی و سیاسی میداند. او برای این ادعا چند نمونه ارائه میدهد. از جمله مینویسد: “آنها [مسئولین سازمان انرژی اتمی] فکر میکردند عدم اطلاع قبلی برنامه غنیسازی تا ۳/۵ درصد به آژانس، مساله مهمی نیست و قصور رسمی محسوب نمیشود، طبیعی بود که مسئولین رده بالا هم در این گونه امور از جزئیات مسائل حقوقی کمتر اطلاع داشته باشند.”
مسئول پیشین مذاکرات پرونده هستهای جمهوری اسلامی، جریانها و گروههای سیاسی در ایران را نیز تاثیرگذار در تصمیمهای سرنوشت ساز میداند و مینویسد: “گاهی شاهد رقابت ناسالم گروههای سیاسی با یکدیگر از یک سو، و اقدامات نابجای عدهای از سوی دیگر در کشور بوده و هستیم که میتوانند حرفهای نادرست خود را با هیاهو و جنجال و تبلیغات و یا به واسطه ارتباط با مقامات مختلف به کرسی بنشانند.”
روزنامه کیهان و رسانههای همسو، همواره منتقد سیاستهای هستهای دوران مسئولیت روحانی و محمد خاتمی بوده و خواهان خروج ایران از معاهدههای بین المللی مرتبط با انرژی هستهای -ـ از جمله ان پی تی -ـ میباشند.
او تاثیر مسائل داخلی در برخی تصمیمگیریها را نیز مورد توجه قرار میدهد و از پیچیدهتر شدن مشکلات مرتبط با مسائل داخلی یاد میکند و مینویسد: “تصمیمگیری مسئولین در مواردی که مسالهای مرتبط با مسائل اجتماعی داخلی و افکار عمومی باشد، تا حدودی پیچیده میشود.” و برای نمونه ماجرای گروگانگیری در سفارت امریکا در سال ۵۸ را یادآور میشود و مینویسد: “در مقطعی که مسئولین تصمیم داشتند آن را حل کنند، کسی جرئت نمیکرد پیش قدم شود.” روحانی با این جهتگیری به چالش دیگری در جمهوری اسلامی میرسد؛ چالش مسئولیت تصمیمگیری.
مسئولیت تصمیمگیری
درباره بحران گروگانگیری مینویسد: “جوی در کشور حاکم شده بود مبنی بر اینکه تنها راهحل، تحویل شاه به ایران برای محاکمه و یا محاکمه گروگانها در تهران است که در نهایت موضوع به تصمیم نمایندگان مردم در مجلس واگذار شد.”
و یا درباره پایان جنگ مینویسد: “در مورد پایان جنگ نیز تصمیمگیری با چالشها و مشکلات عدیدهای مواجه بود، تا جایی که شرایط به گونهای شد که به ناچار آقای خمینی ، خود مجبور به تصمیمگیری شدند.”
و میگوید قدرت تصمیمگیری برخی مسئولین در مسائل حساس و مهم، آن چنان محدود شده که کمتر کسی حاضر است مسئولیت سنگین تصمیمگیری ملی را بر دوش بگیرد، زیرا میدانند بعدا عدهای بیمسئولیت شیپور سرزنش و تهمت را به صدا در میآورند.
روحانی تاکید دارد که در “مقطع زمانی کنونی هم کم و بیش شاهد نمونههایی از چالش مسئولیت تصمیمگیری در کشور هستیم.” یادآور میشود که تمام کشورهای بزرگ دنیا در شرایط حساس، اقدام به تصمیمگیریهای سرنوشتساز میکنند. “در این شرایط، اغلب تصمیمگیرندگان و رهبران سیاسی، مردم را قانع میکنند یا از قدرت کنار میروند.”
حال او بر مسند سیاسی بسیار مهمی در جمهوری اسلامی تکیه زده و وارث وضعیتی است که نیاز به تصمیمگیریهای سرنوشتساز بسیاری دارد. آیا او همانگونه که چالشهای ساختاری جمهوری اسلامی را شناخته، قادر است گامی برای بهبود وضعیت و عبور از آنها بردارد؟ آیا قادر است تصمیمگیران را به راهحلهای خود قانع سازد یا اینکه خودش در چالشها هضم خواهد شد؟ برای رسیدن به پاسخهای شفاف، هنوز در ابتدای یک مسیر پرسنگلاخ هستیم.
ضیاء مصباح