بی بی سی فارسی
از آغاز اعتراضهای «زن، زندگی، آزادی» یکی از پیشروترین گروههای زنان که در مبارزه با حجاب اجباری به میدان آمدند، زنان سینماگر بودند؛ مبارزهای که میدانستند ارزان تمام نخواهد شد.
در این مدت بازیگران سرشناس بسیاری به شکل علنی مخالفت خود را با حجاب اجباری نشان دادهاند. از کتایون ریاحی و فاطمه معتمدآریا، تا افسانه بایگان، گلاب آدینه و ترانه علیدوستی.
در این مدت گزارشهای بسیاری نیز از فشارها بر این زنان منتشر شده است؛ گزارشهایی که نشان میدهد علاوه بر تهدید و پروندهسازی و بازداشت و حتی محاکمه، آنها ممکن است با محرومیتهای بیشتری نیز روبهرو شوند.
سحر مصیبی، یکی از همین زنان است؛ فیلمسازی که با مستند خود «از صفر تا سکو»، (که به زندگی خواهران منصوریان، قهرمانان ووشوی دنیا میپردازد) مورد توجه بسیاری قرار گرفت و چندین جایزه داخلی و بینالمللی را از آن خود کرد. او از جمله کسانی بود که تصویری بیحجاب از خود در صفحه اینستاگرامش منتشر کرد.این اقدام او موجب شد که در نهایت، اکران عمومی فیلم داستانی او به نام «اورکا»، با بازی ترانه علیدوستی، در هالهای از ابهام قرار بگیرد و در نهایت به مهاجرت او از ایران انجامید.
خانم مصیبی در گفتوگو با سایت فارسی بیبیسی فارسی میگوید: «من هیچ وقت اعتقادی به اجبار و هر آنچه که آزادی را از یک انسان سلب می کند نه برای خودم و نه برای دیگری نداشتم. در تمام این سالها تن دادیم به اجباری که انتخاب ما نبود بلکه زاییده امری تحمیلی بود. مانند موارد بسیار دیگر و این اجبار در ناخودآگاه تبدیل به عادت و روزمرگی ما شد. موضوع حجاب هم از این قاعده مستثنی نبوده و نیست.»
او میگوید که بعد از کشته شدن مهسا امینی، به همراه برخی دیگر از همکارانش «به نشانه اعتراض» روسریاش را از سرش برداشت: «انگار چشم دیگری در من باز شد که نمیتوانستم نسبت به آن بیتفاوت باشم. و همین اصل من را به سمت همراهی و کنار بودن آنها قرار داد. از نظر خودم این کمترین کاری بود که باید انجام میدادم.»
بازداشت، تهدید و پرونده قضایی
فشار بر هنرمندان بعد از پیوستن به اعتراضها، مساله دور از انتظاری نیست. اما این فشارها چه اشکالی دارند و به چه صورت زندگی و کار حرفهای آنها را تحت تاثیر قرار میدهد؟
سحر مصیبی میگوید: «بعد از برداشتن حجابم از وزارت ارشاد با من تماس گرفتند و گفتند شما از هر گونه فعالیت فرهنگی وهنری رد صلاحیت شدهاید. حق کار در هر کشوری، بدیهیترین حق یک انسان است که من به علت اعتراض و قبول نکردن پوشش اجباری، از آن محرومم. این نشان میدهد که ما با چه تفکر و سیستمی در حاکمیت ایران طرف هستیم.»
در عین حال، همزمان با اعتراضها بعد از کشته شدن مهسا امینی، «سینمای زیرزمینی» نیز بیش از گذشته مورد توجه برخی سینماگران قرار گرفت و حتی برخی آثار، بدون حجاب اجباری زنان ساخته شد؛ آثاری که دیگر خطوط قرمز جمهوری اسلامی در آنها خبری نیست اما ممکن است به فستیوالهای معتبر جهانی راه پیدا کنند و یا در خارج از ایران امکان نمایش یابند. مانند فیلم «من، مریم، بچهها و ۲۶ نفر دیگر» که در داخل ایران ساخته شده اما بازیگران حجاب بر سر ندارند.
اخیرا دو فستیوال معتبر برلین و کن از پذیرش فیلمهای رسمی که از مسیر ارشاد و مجوز رده شده، سرباز زدند و به نمایش سینمای زیرزمینی یا به عبارتی دیگر فیلمسازان مستقل از پیروی از قوانین ساخت فیلم در جمهوری اسلامی، روی آوردهاند.
به عنوان مثال میتوان از فیلم «آیههای زمینی» ساخته علی عسگری و علیرضا خاتمی اشاره کرد که در فستیوال کن ۲۰۲۳ نمایش داده شد، بدون آنکه برای ساخت آن مجوزی صادر شده باشد. یکی از بازیگران این فیلم به نام صدف عسگری نیز بدون حجاب روی فرش قرمز کن حضور یافت.
اما سینماگران مستقل و یا سینمای زیرزمینی ایران تا چقدر میتوانند آیینه سینمای امروز ایران باشد و چقدر میتوان به آن امیدوار بود؟ سحر مصیبی معتقد است که سینمای مستقل ایران از بین رفته است، اما قطعا به تعداد سینماگران مستقل ایران اضافه خواهد شد:
«ما شاهد این بودیم که خیلی از سینماگران در تمامی این سالها، تلاش کردند به هر نحوی شده فیلمهایشان را بسازند. فیلمهایی بدون مجوز یا حتی بدون حجاب ساختند و طبیعی است که این جسارت در جای خود قابل ستایش است. ولی اگر سیستم به همین شکل پیش رود، زیاد دوام نخواهد داشت.»
خانم مصیبی میگوید که برخی از سینماگران و هنرمندان در حال خارج شدن از ایران هستند، «تا شاید بتوانند در محیطی آزاد و بدور از سانسور و محدودیت، هنرشان را ارائه بدهند».
او میگوید: «مهم این است آن چیزی که هیچ سیستم و حکومتی نمی تواند سانسور و محرومش کند، ذهن و خلاقیت انسان است که همیشه با اوست و سرانجام در زمان و مکان خودش شکوفا میشود و به ثمر مینشیند.»
«اورکا»؛ فیلمی که امکان نمایش نیافت
سحر مصیبی در سال ۱۴۰۰، اولین فیلم بلند داستانی خود را به نام «اورکا»، بر اساس داستان واقعی الهامالسادات اصغری ساخت؛ زن ورزشکاری که مورد خشونت همسرش قرار داشت و به رغم رویارویی با سنت و مذهب و خانواده، یک هدف بزرگ در سر میپروراند، ثبت رکورد گینس در شنا کردن با دستهای بسته در دریا.
نقش اصلی این فیلم را ترانه علیدوستی بازی کرده است و از دیگر بازیگران آن میتوان به مهتاب نصیرپور و مسعود کرامتی اشاره کرد.
فیلم «اورکا» که محصول مشترک ایران و قطر است، توانست در فستیوال دوحه، جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را از آن خود کند؛ فیلمی که با مجوز ساخته شده اما مجوز اکران در ایران را نگرفته است.
خانم مصیبی در مورد مشکلاتی که برای نمایش فیلمش در ایران داشته میگوید: «فیلم من دوبار دچار اصلاحیه شد. دفعه اول اشتباه کردم و اصلاحاتی که مد نظرشان بود را انجام دادم. دولت عوض شد و بعد از یک سال مجدد در شورای جدید بازبینی شد و چیزی حدود ۳۰ دقیقه فیلم، مجددا اصلاحیه خورد و گفتند یک شخصیت باید حذف شود.»
به گفته این کارگردان سینما، «کلا روایتهایی که در مورد مشکلات زنان باشد، از دید آقایان مسئول، خط قرمز است».
خانم مصیبی میگوید: «کلا زن بودن در ایران خط قرمز است و باید کنترل یا حذف شود. فیلمی که سه سال، من و گروهم برایش زحمت کشیده بودیم مجوز اکران نگرفت. به همین راحتی سه سال از زندگی همه ما به هدر رفت. فیلمی که پروانه ساخت داشت و کاملا مانند فیلمنامهای که در ارشاد موجود است، ساخته شده. مگر میشود پروانه ساخت بگیری و از همان وزارتخانه پروانه نمایش دریافت نکنی؟»
او یادآوری میکند که همه دشواریها در ارتباط با سانسور و عدم صدور مجوز اکران برای فیلمش، پیش از اعتراضها رخ داد و هماکنون وضعیت «بدتر» شده است.
او میگوید: «فیلمنامهها مجوز ساخت نمیگیرند، به جز قصههایی که مدنظر خودشان است. تمام عوامل فیلم مخصوصا بازیگران و کارگردانان و تهیه کنندهها باید تایید صلاحیت بشوند. می شود گفت کاملا آگاهانه و برنامه ریزی شده، سینمای حرفهای و مستقل درایران در حال از بین رفتن است و این یعنی از بین رفتن فرهنگ و هنر یک کشور. نمی توانی هنرمند باشی و بازتاب واقعیات جامعهات را در هنرت نشان ندهی. هنر یعنی خلاقیت و کنشگری و این مسیر قطعا مورد تایید این سیستم نیست.»
خانم مصیبی همچنین درباره اعتراضهای اخیر نیز معتقد است که این «جنبشی است که تنها به زنان تعلق ندارد».
او میگوید: « این یک مطالبه در راستای حقوق شهروندی است. اینجا صحبت تنها در مورد زنان نیست. این درخواست جامعهای است که خواهان تغییر است و طبیعتا هر چالشی برای تغییر، کمک شایانی به تکامل یک جریان خواهد کرد. این مطالبهگری زمانی معنای درستی به خود میگیرد که یک درخواست جمعی باشد. درخواستی فارق از جنسیت و موقعیت. وقتی اکثریت مردم از این حرکت حمایت کنند، به نتیجه میرسد، حالا به هر شکلی که می توانند. در ایران این حرکت زنان در جنبش زن، زندگی، آزادی قطعا ستودنی است. زنان ایران با این جنبش، شجاعت و قدرت خود را برای تغییر دادن، نشان دادند. تا در ایران نباشی متوجه نمیشوی که اعتراض کردن چه تبعاتی دارد ولی تعداد زیادی از مردم ایران، این مصائب را به جان خریدند و تاوان سنگینی نیز دادند.»