مصائب یک پزشک؛ روایت یاسر رحمانی‌راد از تداوم محرومیت شغلی

دوشنبه, 15ام خرداد, 1402
اندازه قلم متن

 

ایران وایر

قرار منع تعقیب پرونده «یاسر رحمانی‌راد»، پزشک عمومی و از بازداشت شدگان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ توسط دادسرای عمومی و انقلاب شهر مهاباد صادر شد.

شعبه سوم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب مهاباد به یاسر رحمانی‌راد اعلام کرده که از اتهام  «اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت داخلی و خارجی کشور» تبرئه شده است. با این‌همه، هم‌چنان مطب این پزشک عمومی در شهر خرم‌آباد پلمپ و تمامی تجهیزات پزشکی و کمک‌های مردمی که این پزشک در سفر به مهاباد به همراه داشته، به نفع قوه قضاییه ضبط شده است.

یاسر رحمانی‌راد در گفت‌وگو با «ایران‌وایر» از محرومیت‌های متعددی که از زمان تحصیل تا امروز به واسطه دغدغه‌های حقوق بشری خود با آن مواجه شده، سخن گفته است.

***

«من متولد ۳۰ شهریور ۱۳۶۷ هستم؛ متولد خانواده‌ای نسبتا مذهبی که  پدرم معلم و هم‌زمان خبرنگار روزنامه کیهان بود. در شهر کوچک محل سکونت‌مان کتاب‌فروشی کوچکی داشتیم و من خواسته یا ناخواسته در فضایی بودم که روزنامه و کتاب در دسترس‌ بود. در این شهر مدرسه راهنمایی نبود و من پس از پایان دوران دبستان، در آزمون‌های تیزهوشان پذیرفته شدم و از اول راهنمایی تا سال آخر دبیرستان و گرفتن دیپلم، دور از خانواده و در مدارس شبانه‌روزی تیزهوشان (سمپات)زندگی کردم.»

یاسر رحمانی‌راد، پزشک ۳۴ ساله اهل خرم‌آباد که در جریان اعتراضات ۱۴۰۱ به دلیل کمک پزشکی به مردم مجروح مهاباد همراه با دو پزشک دیگر بازداشت شده بود، با مرور خاطرات نوجوانی خود می‌گوید در دسترس بودن کتاب و روزنامه از دوران کودکی موجب شد که او هرگز نسبت به اخبار در جامعه و سرنوشت شهروندان بی‌تفاوت نباشد.

او به سال کنکور و روزهای گذشته باز می‌گردد و می‌گوید: «به سیاست و خبر و ادبیات علاقه‌مند بودم. بدون استفاده از هیچ کلاس فوق برنامه و کلاس کنکوری، در کنکور سراسری رشته پزشکی با رتبه دو رقمی پذیرفته شدم، هرچند استعداد من در رشته‌های فنی بود. در کنکور تست‌های ریاضی و فیزیک را صد در صد زدم اما خانواده‌ام مرا پزشک می‌خواستند و به همین سبب من هم در کنکور پزشکی شرکت کردم.»

یاسر بعد از قبولی در کنکور، علی‌رغم آن که با توجه به رتبه‌اش می‌توانست در «دانشگاه تهران» به تحصیل ادامه دهد، محل تحصیل خود را شیراز انتخاب کرد: «به خاطر جو فرهنگی شیراز، به خاطر حافظیه و سعدیه، دانشگاه علوم پزشکی شیراز را انتخاب کردم. رییس وقت دانشگاه علوم پزشکی شیراز دکتر محمدهادی ایمانیه بود که الان در دولت ابراهیم رئیسی استاندار فارس است. او از همان سال‌های ابتدای تحصیل من در دانشگاه به خاطر برگزاری جلسات کتاب‌خوانی و شب شعر که خیلی از آن استقبال می‌شد، با من لج بود و می‌گفت تو می‌خواهی جو دانشگاه را تغییر بدهی.»

افشاگری یاسر رحمانی‌راد در مورد برخی اقدامات خلاف قانون دکتر ایمانیه به عنوان رییس دانشگاه علوم پزشکی شیراز، کینه‌اش را در دل او ریشه‌دار کرد: «من در فضای رسانه‌ای دانشگاه افشا کردم که دکتر ایمانیه ویلاهای بیمارستان نمازی را برخلاف وقف و وصیت مرحوم نمازی که گفته بود در اختیار پزشکان غیر شیرازی قرار بگیرند، در اختیار حراست بیمارستان گذاشته است. حتی یادم هست از فقها در این مورد استفتاء گرفتم که گفتند نمازی که در این ویلاها خوانده شده است، قبول نیست و باید کفاره‌اش داده شود.»

چالش‌های دکتر یاسر رحمانی‌راد با ریاست وقت دانشگاه علوم پزشکی شیراز تا ترم پنجم تحصیل او ادامه یافت: «ترم پنج که بودم، درباره جو دانشگاه شیراز و جنبش دانشجویی با رادیو زمانه گفت‌وگویی انجام دادم که برخورد با من توسط مقامات دانشگاه را به سطح دیگری رساند.»

مقامات دانشگاه بعد از انتشار این مصاحبه، با اتهام «نشر اکاذیب» از یاسر رحمانی‌راد نزد کمیته مرکزی انضباطی دانشگاه شکایت و علیه او پرونده‌سازی می‌کنند: «کمیته انضباطی بر اساس قوانین آن زمان نمی‌توانست بیش از دو ترم تعلیق از تحصیل برای کسی صادر کند. دکتر ایمانیه آن روزها قائم مقام وزیر، آقای لنکرانی بود. به همین سبب با اعمال نفوذ، پرونده من را به کمیته مرکزی انضباطی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی که دایره اختیاراتش از تذکر با درج پرونده تا اخراج از دانشگاه گسترده بود، فرستاد و بعد از تنها یک جلسه حضور در جلسه و دفاع از خودم، مجازات درجه ۱۷، یعنی اخراج از دانشگاه برای من در نظر گرفته شد.»

بر اساس حکم قطعی که از سوی کمیته مرکزی وزارت بهداشت برای یاسر رحمانی راد صادر کرده اتهامات او «عضویت در گروه‌های الحادی»، «ترویج مکاتب و عقاید الحادی» و «ارتباط نامشروع» ذکر شده بود: «مورد آخر به دلیل این بود که مثلا با چند دانشجوی دختر دست داده بودم. اخراج و ۱۰ سال ممنوعیت از حضور در کنکور سراسری شد نتیجه جلسه دفاع من از اتهامات. من امکان مهاجرت هم نداشتم، به همین دلیل دایی‌ام که مناسبات دولت و نهادهای دولتی را می‌شناخت، گفت باید همه سعی‌ خود را بکنیم که تو بتوانی همین‌جا درست را تمام کنی.»

شرط شکستن حکم قطعی برای دکتر رحمانی‌راد، تن دادن به یک مصاحبه مطبوعاتی با خبرگزاری «فارس» و اعتراف اجباری علیه جمعی از اعضای دفتر تحکیم وحدت در دانشگاه شیراز عنوان می‌شود: «گفتند باید به ارتباط آن‌ها به سازمان مجاهدین خلق اعتراف و از رییس دانشگاه عذرخواهی کنی.»

حکم اخراج یاسر رحمانی‌راد بعد از اعترافات اجباری که از او گرفته شد، تا پایان تحصیلات او تعلیق می‌شود: «من را به دانشگاه دو ماه ممنوع‌الورود کرده بودند. چهار ترم محرومیت از تحصیل برایم زدند و بعد از آن باید هر شش ماه را در یک دانشگاه درس می‌خواندم که نتوانم ارتباط یا شبکه‌ای در دانشگاه بسازم. از کلیه امکانات رفاهی، از جمله خوابگاه و پاویون بیمارستان و غذا و وام هم محروم شده بودم.»

 

پایان تحصیلات و آغاز حرفه پزشکی

یاسر رحمانی‌راد بعد از ۱۰ سال، سرانجام تحصیلات خود را به پایان می‌رساند و وارد عرصه فعالیت رسمی به عنوان یک پزشک می‌شود. دغدغه‌های اجتماعی و حقوق بشری او اما باعث شدند تا امروز تبعات پرداختن به پزشکی را در زندگی خود پذیرا باشد.

او به «ایران‌وایر» می‌گوید: «بعد از دریافت مدرک پزشکی عمومی، به خوزستان رفتم. آن زمان شرکت نیشکر هفت‌تپه با یک شرکت پیمان‌کاری برای مسایل پزشکی و سلامت کارکنانش قراردادی داشت. من با این شرکت قراردادی عقد کردم و به عنوان پزشک کارکنان هفت‌تپه مشغول به کار شدم. هم‌زمان و پیش از آغاز خدمت سربازی، در آزمون تخصص قبول شده بودم. دو سه ماهی بعد از آغاز به کارم، اعتراضات کارگران هفت‌تپه شروع شد. من شاهد بودم که فرزندان‌ این بندگان خدا به واسطه تغذیه نامناسب ناشی از مشکلات معیشتی به سوء تغذیه مبتلا شده بودند. در واکنش به ظلمی که به آن‌ها می‌شد، در اینستاگرامم پستی گذاشتم و نوشتم که من فردا به اعتراضات شما می‌پیوندم و این آغاز مشکلات من پس از آغاز به کار بود.»

دکتر رحمانی‌راد بعد از انتشار این پست، تحت فشار نیروهای امنیتی قرار می‌گیرد: «تماس و تهدید نهادهای امنیتی قطع نمی‌شد. این‌ بار قبل از این که بازداشت شوم، یک ویدیو گرفتم و در یوتیوب منتشر کردم و در آن گفتم اگر بازداشت شدم و هر نوع اعتراف کتبی و شفاهی از من منتشر شد، بدانید که اجباری و تحت فشار و شکنجه گرفته شده و از درجه اعتبار ساقط است. فشار نیروهای امنیتی بر روی پیمان‌کار شرکت موجب شد که من را اخراج کند و دو سه ماه حقوق معوقه من را هم ندادند.»

دکتر رحمانی‌راد پس از اخراج، برای تاسیس مطب شخصی‌ خود پروانه دربافت و در شهر خرم‌آباد خدمت سربازی را آغاز کرد: «تا سال ۱۴۰۰ که سربازی تمام شد، مشکلی نداشتم اما فشار نهادهای امنیتی و تمرکزشان بر فعالیت من تمامی نداشت. به این که بیماران نیازمند را رایگان ویزیت می‌کردم، حساس بودند و می‌گفتند این کار را با هدف ترویج افکار خودت می‌کنی یا چرا ترویج غربال‌گری می‌کنی؟ حتی با این که آن زمان هنوز ترویج به غربالگری جرم‌انگاری نشده بود، مطب من را پلمپ کردند ولی با رایزنی سازمان نظام پزشکی دوباره باز شد.»

 

بازداشت در مهاباد؛ آذرماه ۱۴۰۱

آذر ۱۴۰۱، شهر مهاباد یکی از کانون‌های اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» بود. هم‌زمان با انتشار اخبار زخمی و کشته‌ شدن شهروندان در این شهر به دست نیروهای امنیتی، یاسر رحمانی‌راد همراه با «بهنام اوحدی» روان‌پزشک ۴۹ ساله و «همایون افتخاریان‌نیا» تکنسین ۲۳ ساله اتاق عمل روز چهارشنبه ۹ آذر با انتشار پستی در اینستاگرام اعلام کردند بر حسب انجام وظیفه حرفه‌ای خود، برای کمک به زخمی‌شده‌ها به مهاباد سفر می‌کنند.

۱۳ آذر ۱۴۰۱ اما اخبار بازداشت این تیم پزشکی توسط ماموران اداره اطلاعات این شهر در رسانه‌ها منتشر شد. یاسر رحمانی‌راد می‌گوید: «بعد از ضبط همه داروها و تجهیزات پزشکی، من را به یکی از سلول‌های انفرادی پلیس امنیت و اطلاعات نیروی انتظامی مهاباد منتقل کردند. ۴۶ روز در انفرادی بودم و مدتی بعد هم به بازداشتگاه بند عمومی زندان مهاباد انتقال داده شدم.  بیست و هشتم دی ماه هم با تودیع قرار وثیقه ۶۰۰ میلیون تومانی، به طور موقت آزاد شدیم. اطلاع‌رسانی من درباره آن‌چه در آن روزها، چه در انفرادی و چه در بند عمومی دیدم، هم درباره وضعیت خودمان و هم سایر زندانیان، به مذاق آقایان خوش نیامده است.»

پیش از این، «نظام‌الدین میثاقی»، متخصص بی‌هوشی ساکن امریکا درباره شکنجه اعمال شده بر این تیم پزشکی به «ایران‌وایر» گفته بود: «پزشکان دستگیر شده در حالی توسط یاسر گوزلی، بازپرس شعبه سوم دادسرای عمومی و انقلاب مهاباد با چنین موارد اتهامی روبه‌رو شده‌اند که درمان آسیب دیدگان را مطابق سوگند بقراط، وظیفه اخلاقی و انسانی خود می‌دانند. آقای گوزلی به این سه پزشک گفته است که سرنوشت شما باید درس عبرتی برای سایر پزشکان باشد تا دیگر هیچ پزشکی جرات نکند به مخالفان نظام اسلامی که همگی مستحق مرگ هستند، خدمات پزشکی ارایه دهد!»

یاسر رحمانی‌راد می‌گوید: «چند روز قبل که خانم مژگان کشاورز درباره آزار جنسی در زمان ورود به بازداشتگاه از طریق برهنه شدن و بازرسی بدنی حرف می‌زد، یاد خودم افتادم. تجربه ناخوشایند و مشابهی داشتیم از برهنه شدن مقابل بازجوها و ضابطان و بازرسی بدنی در زمان ورود به بازداشتگاه. بازجوها طریق تحمیل بی‌خوابی طولانی‌مدت، انتقال اخبار دروغ مانند مرگ مادر و سکته پدر و سایر شکنجه‌های شدید روانی، سعی در اخذ اعترافات کذب و اجباری مبنی بر ارتباط با حزب دموکرات کردستان، از احزاب مخالف جمهوری اسلامی از ما داشتند اما در نهایت ما از تمامی اتهامات انتسابی تبرئه شدیم. با این همه، من هم‌چنان اجازه از سر گرفتن فعالیت پزشکی را ندارم.»

این پزشک منتقد در ادامه می‌گوید: «مطبم هنوز تعطیل است. بارها تلفنی به مرگ و حذف فیزیکی تهدید شده‌ام. با این که بعد از صدور قرار منع تعقیب، سطح تهدیدها کم شده اما به صفر نرسیده است، به شکلی که اگر مطب باز شود هم ترس دارم از این که به آن جا بروم.»

در جریان اعتراضات سراسری شش ماه گذشته که با کشته شدن «مهسا (ژینا) امینی» آغاز شد، تاکنون دست‌کم دو پزشک به اشکال مشکوک کشته و چندین پزشک و پرستار بازداشت شده‌اند.

«پریسا بهمنی»، پزشک جراح عمومی اهل زنجان بود که در تجمع چهارم آبان ۱۴۰۱ پزشکان در مقابل ساختمان نظام پزشکی تهران، از سوی نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی مورد حمله قرار گرفت و کشته شد.

جمهوری اسلامی خانواده این پزشک را وادار کرد تن به بازگویی سناریویی که مرگ او را بر اثر تصادف رانندگی تایید می‌کرد، بدهند.

«آیدا رستمی» پزشک دیگری از اهالی اکباتان بود که در تاریخ ۲۱ آذر۱۴۰۱ مفقود و پیکر او یک روز بعد با ادعای تصادف رانندگی به خانواده‌اش تحویل داده شد.

خانواده این پزشک آثار شکنجه را روی بدن و صورت او مشاهده کرده و مرگ او بر اثر تصادف را نپذیرفتند. آن‌ها تایید کردند که چشم این پزشک که برای درمان معترضان زخمی در جریان اعتراضات سراسری به مناطق غربی تهران و به‌ویژه محله اکباتان رفت‌وآمد داشت، تخلیه و بخیه شده بود.

رسانه‌های وابسته به جمهوری اسلامی پس از پخش خبر کشته‌ شدن رستمی، ادعا کردند که این پزشک شکنجه نشده و خود را از پل هوایی به پایین پرتاب کرده‌ است. 

خبرگزاری قوه‌ قضاییه مدعی شده‌ است که پس از مشاجره با فردی، متوفی ناگهان خود را از بالای پل هوایی به پایین پرتاب می‌کند؛ موضوعی که از سوی خانواده و نزدیکان رستمی رد شده است.


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

برچسب‌ها:

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.