«سعید پیوندی»، جامعهشناس و استاد دانشگاه در پاریس در سخنرانی خود به مناسبت دومین نشست «بررسی واقعیتهای گذار به فردای ایران؛ آسیبشناسی جنبش زن زندگی آزادی»، بر خیل پژوهشهای انجام شده در داخل ایران حولمحور اعتراضات و «شهروند عاصی و ناراضی» تاکید کرد و گفت: «شاهد دو روند هستیم. حکومتی که مدام بستهتر میشود و جامعهای که مدام مطالبات آن افزایش پیدا میکند، با دنیا در ارتباط است، آگاهتر میشود و بهشدت درگیر بحرانهای ناشی از حکومت است.»
پیوندی که بهعنوان دومین سخنران و به صورت حضوری در این نشست شرکت کرده، روز شنبه ۲۴تیر۱۴۰۲، بر لزوم آسیبشناسی جنبشهای اعتراض ایران از سال ۱۳۸۸ تاکید کرد و گفت: «شکاف نسلی در داخل جامعه ایران موضوع مهمی است که انگار نسلها باهم حرف هم نمیزنند و البته این به شرایط جامعه ایران برمیگردد.»
او در ادامه، بر وجود جنبشهای صنفی، موضوعی و محیطزیستی نیز تاکید کرد و ادامه داد: «ما جنبشهای کاملا صنفی داریم. جنبشهای موضوعی مثل اتینیکی و محیطزیستی و جنبشهایی داریم که کل نظام را هدف گرفتهاند، مثل جنبش ۱۴۰۱. ما بهنوعی با تداوم و گسست در این جنبشها سروکار داریم، هم تداوم وجود دارد و هم گسست. با جامعهای سروکار داریم که «ساختار خفته» نامیده میشود که جامعه همیشه آماده ابراز نارضایتی خود است.»
به گفته این جامعهشناس ایرانی، تفاوت فرهنگی بین حکومت و شهروندان، و ایجاد یک «فرهنگ زیرزمینی و موازی» نیز از عواملی بوده که ذهنیت جدیدی را در بهرسمیت شناختن مساله شهروندی ایجاد کرده است.
او دراینباره توضیح میدهد: «هویتهای مختلفی مثل اتنیکها به خواست جامعهای تبدیل شدهاند که در مقابل حکومتی قرار دارد که تحمل شنیدن و دیدن مطالبات جامعه را ندارد.»
سعید پیوندی همچنین در واکاوی وضعیت اجتماعی و سیاسی ایران بر شکست پروژه های فرهنگی حکومت نیز تاکید کرده و میگوید: «در حکومت هم سه پروژه اصلی از ابتدای انقلاب شکست خورده است: هم انقلاب اسلامی و ادامه انقلاب شکست خورده، و هم امالقرای اسلامی آقای رفسنجانی شکست خورده، و هم مردمسالاری آقای خاتمی. پس حکومت هم پروژه جدیدی ندارد که مردم را به آینده امیدوار کند.»
به گفته او، «حرفهای اخیر آقای خامنهای هم همین را نشان میدهد که حکومت هیچ پروژه جدیدی ندارد و اصلیترین مسالهاش حفظ و بقای خود است.»
جنبش شکست نخورده، اپوزیسیون شکست خورده است
سعید پیوندی، در ادامه صحبت هایش با تاکید بر اینکه جنبش «زن، زندگی، آزادی»، جنبشی اصیل و غیرمنتظره بوده، میگوید: «نیروهای شرکتکننده در این جنبش هم در گذشته فعال نبودند. جوانان نسل جدید بودند. جنبشهای اتنیکی در آن بسیار برجسته بودند. این جنبش توانست به سرعت و برخلاف ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ هویت قوی برای خود بسازد.»
او چالشهای پیشرو جنبشهای اجتماعی و سیاسی را، یکی ارائه هویت از خود و دیگر بیان خواستها مطرح کرده و میگوید که جنبش زن زندگی آزادی هر دو اینها را انجام داده و بنابراین، «جنبش شکست نخورده، بلکه اپوزیسیون و سازمانهای مدنی شکست خوردهاند.»
او درهمینباره تاکید کرد: «این جنبش توانسته است تا امروز چرخش ذهنیتی در جامعه ایجاد کند و امکان تغییر حکومت را بهشکل جدی در دستور جامعه قرار دهد. فروریختن افسانه شکستناپذیر بودن حکومت، مهمترین دستاورد این جنبش است، بحران سیاسی ایجاد کرده است، نافرمانی مدنی دارد و نیروی دیاسپورا نیز به میان آورده است. نیرویی که پیشتر نه حکومت و نه جامعه ایران آن را میدید.»
این جامعهشناس، همچنین ادامه داد: «بهنظر من اگر درسی بخواهیم بگیریم برای آینده، این است که متوجه باشیم که مساله پروژه برای جنبش اجتماعی مهم است. مساله فقط کاغذ نیست، مثل منشور مهسا. بلکه باید پروژهای تعریف شود که به نیاز اجتماعی جواب دهد که معمولا اپوزیسیون آن را نادیده میگیرد. برای همین پیوند نزدیکی هست بین شکل دادن به پروژه بزرگ ملی که همه بر آن توافق کنند.»
از: ایران وایر