ایران وایر
رضا معینی
در ویدیوی افشاگرانه! «مهدی خزعلی»، او درباره آرامستان «بهشت جاوید» بهاییان، در نمایی با دست مکانی را نشان میدهد و میگوید: «افراد ( بهاییان) بیبضاعت را هم پشت آن دیوار دفن میکنند.»
پشت آن دیوار کجا است؟ پشت آن دیوار شاید ادامه شعر «سعید سلطانپور» «پشت دیوار شبآلوده بند» که میگفت! شاید همان پشت بند چهار است؛ دیواری که در «اوین»، در سال نخست دهه ۶۰ خورشیدی زندانیان را تیرباران میکردند.
او نیز تیرباران شد و از نخستین به خاک افتادگان «خاوران» بود. پشت آن «دیوار»، زمینی است پُر از گورهای بینام و نشان؛ مکانی است که در آن جمهوری اسلامی پیش از«بهاییان بیبضاعت»، صدها جان جوان را در گورهای جمعی و فردی، بیهیچ رسم و آیینی به خاک انداخته است.
بیشترین آنها را در کشتار بزرگ زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ و در زمانی کمتر از دو ماه، از ششم مرداد تا پانزدهم شهریور در زندانهای اوین و «گوهردشت» اعدام کردند و گواهانی دریافتند که در پشت آن «دیوار»، شبانه به خاک انداختند.
افسوس که حقیقت درباره این مکان تاریخی را «کیان ثابتی»، گزارشگر «ایرانوایر» در یکی از مستندترین گزارشها درباره گورستان بهاییها مسکوت گذاشته است.
حقیقت این است که جمهوری اسلامی ایران سالها است تلاش میکند آن سوی «دیوار»، این مکان یاد و یادمان را که میتواند گواه بر جنایاتی دهشتناک باشد، از میان بر دارد. آخرین دستاویز، خاکسپاری پیکرهای بهاییان بر روی گورهای جمعی اعدام شدگان است.
طُرفه آن که مهدی خزعلی خود در شهریور ۱۳۹۵ و در سخنرانی در «سرای قلم»، کشتار بزرگ زندانیان سیاسی را در سال ۱۳۶۷ تایید کرده و آن را «جنایت علیه بشریت» نامیده است. شاید امروز مصلحت وقت در آن است که در همکیشی با مهدویتگرایان و وقتی که بر بهاییان میتازد، آن سوی «دیوار» را فراموش کند.
کیان ثابتی پیشتر درباره خاوران و در نوشته خواندنی دیگری، تاریخ مصادره زمین گورستان سابق بهاییان تهران که محل فعلی فرهنگسرای خاوران است را سال ۱۳۶۱ عنوان و در بخشی از همان نوشته به گفته خبرنگاری به نام «خاکپور» اشاره کرده است: «گورستان خاوران در گذشتهها تنها محل دفن بهاییان بود اما اکنون بخشی از آن به عنوان مدفن کسانی شناخته میشود که طی اعدام دستهجمعی شمار گستردهای از زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ کشته شدهاند و احیاناً بخشی از مدفون شدگان نیز اعدامیهای سالهای پیش از آن باشند. (…) ۱۵ نفر شامل ۱۲ مرد و سه زن اعضای محفل ملی و تهران که در دی ماه ۱۳۶۰ اعدام شدند، نخستین بهاییانی بودند که در گورستان خاوران توسط ماموران حکومتی دفن شدند.»
دریغ که این اطلاعات برگرفته از اطلاعیههای جامعه جهانی بهایی است که به گمان من دستکم بیدقتیهای چشمگیری دارد.
راست این است که پاره اعدام شدگان خاوران پیش از ویران کردن گلستان جاوید و پیش از دی ماه ۱۳۶۰ و دفن نخستین بهایی در آنجا، به مکانی برای دفن زندانیان سیاسی اعدام شده «کافر» و «مرتد» برگزیده شد.
به گفته «ناصر مهاجر»، تاریخپژوه، نخستین این اعدامیان پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ در این مکان به خاک سپرده شدهاند.
بنا بر تصمیم نشستِ مشورتى نخست وزیر وقت، «محمدعلی رجایى» با شمارى از وزیران و مشاورانش در ۱۳ خرداد ۱۳۶۰ برای «گورستان جداگانهاى براى کافران»، «احمد پیرجانی»، مدیرعامل «سازمان بهشت زهرا» در تهران با ارسال نامهای به تاریخهای شش و ۹ تیر ۱۳۶۰، دستور «نبش قبر معدومین» و دفن در «گورستان لامذهبان» را میدهد.
بر ما روشن نیست نبش قبر در چه تاریخی انجام شده است اما گورهای «منوچهر اویسى»، «علىرضا رحمانى»، «قسم گلشن»، «محسن فاضل»، «سعید سلطانپور» و «تقى شهرام» را که در این دستور به آنها اشاره شده بود، از سوی خانوادهها در تیر- مرداد سال ۱۳۶۰ در خاوران شناسایی کردهاند.
پس از آنها، به گفته کنشگران و خانوادهها، «صادق اخوت»، «رضا حسین علیخانی»، «روحالله باقروند»، «مسعود چمنآرا»، «داریوش رضازاده»، «فرهاد سلیمی»، «مجتبی زرگری»، «عباسعلی زمانی کسبی»، «جمپور طهماسبی»، «لطفالله طاهری»، «عبدالحسین احسانی»، «مجید نگهداری»، «لطفالله یاوری» و اعضا و هواداران «سازمان پیکار» اولین گروهی از اعدامشدگان بودند که در ۳۱ تیر ۱۳۶۰ در خاوران دفن شدند.
«یدالله سپهر» نخستین بهایی است که در همین گورستان به تاریخ اول آبان ۱۳۶۰، پس از اعدام به جرم ایمان به دیانت بهایى در زندان اوین، به خاک داده میشود. پس از ایشان، هشت تن از اعضاى تیرباران شده محفل ملى دوم بهایى در ششم دى و هفت تن از جانباختگان محفل تهران در ۱۳ دى۱۳۶۰ در همان مکان به خاک سپرده میشوند.
ناصر مهاجر در همان نوشته پیش گفته تاکید دارد: «پس از بستن و سپس در هم شکستن گلستان جاوید تهران در پایانه سال ۱۳۶۰ است که قسمت شمال غربى خاوران را به بهاییان اختصاص دادند؛ چه آنهایى را که به امر بلندپایگان جمهورى اسلامى سربه نیست مىکردند و چه آنها که به مرگ طبیعى چشم بر جهان فرو مىبندند!»
در آن زمان از این پاره گورستان را «لعنتآباد»، «مسگرآباد» یا «خاتونآباد» نام برده میشد. این بخش از خاک ایران همچنان قطعه زمینی بایر، خشک و بیابانمانند است که خانوادههای «لعنتشدگان» ایرانی حتی حق آوردن یک شاخه گل هم بر سر گورهای فردی و یا جمعی آنها ندارند، حال اگر از آمدن بازداشته نشوند.
بیشترین زندانیان اعدام شده «مرتد» و «کافر» به زعم حکومت اسلامی، از سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۷ در این پاره خاوران به به خاک انداخته شدهاند.
تارنمای «بیداران» با کمک خانوادهها و کنشگران در سرفصل «خاوران مجازی» دستکم شناسههای بیش از ۵۵۰ نفر را ثبت کرده است که در این پاره در گورهای فردی یا جمعی به خاک سپرده شدهاند.
اما خاوران پس از کشتار بزرگ زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ که دستکم در سه کانال به شکل جمعی و غیرانسانی در این گورستان به خاک داده شدهاند، نامی شد برای به یاد داشتن و مبارزه با فراموشی. هر رسانه وظیفه دارد در این باره حقیقت آنسوی دیوار و پاره اعدامیهای خاوران را هم برای مخاطبان خود به گونهای پیدا گزارش کند.
میدانیم از تاریخ ۱۵ فروردین ۱۴۰۲ (چهارم آوریل ۲۰۱۳) تا ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ (چهارم می ۲۰۲۳)، دستکم ۱۲ باورمند دیگر به دیانت بهایی بدون آگاهی و حضور خانوادههایشان در محل گورهای جمعی و فردی خاوران به خاک سپرده شدند. به این تعداد، دو تن دیگر را باید افزود که سال پیش در همین محل دفن شده بودند.
بر این شمار باز هم افزوده شده است و این پاره خاوران در بیم نیست شدن. شک نیست که جمهوری اسلامی «سیاست در برابر هم نهادن خانوادههای قربانیان بهایی و اعدامی را پی گرفتهاند. بدینسان حکومت جمهوری اسلامی کوشیده است هممیهنان بهایی را که پارهای بزرگی از خاوران را در اختیار دارند، وادارد تا عزیزان خود را در پاره اعدام شدگان به خاک سپارند».
باور دارم وظیفه همه ما است که از پایداری هممیهنان بهایی، از حق داشتن گور و سوگواری بنا بر آیینهای خود، برای همه آنها که قربانی تبعیض و قومی و مذهبی هستند، در برابر ستم عیان جمهوری اسلامی و همکیشان حجتیهای- مهدویتی آن دفاع کنیم.
پیشتر هم گفتهام داستان ما یکی است، گورستانمان نیز یکی است و ما همچنان از حق سوگواری و حتی داشتن یک مزار در کشور پهناورمان محروم هستیم.
اما فراموش نکنیم که امروز خانوادههای زندانیان اعدام شده و به خاک افتاده در پاره زندانیان اعدامیهای خاوران هستند که بهای این پایداری را با نابود شدن یاد و یادمان و گورهای فردی و جمعی عزیزان خود میدهند. فردا این ایران است که از پارهای پُر رنج و تجربه در تاریخ خود بیبهره میشود. باید از ماندگاری خاوران دفاع کنیم.