در آخرین واکنشها به اخراج گسترده استادان دانشگاههای ایران، حسن روحانی، رئیس جمهور پیشین ایران، و روزنامه کیهان موضع گیری متفاوتی در نفی و تایید آن داشتهاند.
آقای روحانی، به خبرگزاری جماران گفته است: «ما باید حرمت دانشگاه و اساتید را حفظ کنیم. شکستن حرمت دانشگاه و اساتیدی که برخی از آنها بهنام و فرهیخته هستند و جدا شدن از دانشگاه برای دانشجویان، علم و کشور خسارت است.»
آقای روحانی در ادامه افزوده است: «امیدواریم مسئولین تدبیری به خرج بدهند و این موج را متوقف کنند.»
همزمان روزنامه کیهان با انتشار سرمقالهای در اعتراض به حمایت حمید ضرابیزاده، رییس دانشکده مهندسی کامپیوتر دانشگاه شریف از آقای شریفی زارچی « خواهان برخورد شدیدتری با برخی از این اساتید» شده است.
کیهان نوشته است: «اینکه فردی به دلیل عدم صلاحیت علمی، از مسند استاد دانشگاه کنار گذاشته میشود، اقدامی شایسته و قابل دفاع و تقدیر است. اما ماجرا به همین جا ختم نمیشود. شریفی زارچی یکی از حامیان اوباش و تروریستها در اغتشاشات سال گذشته بوده است. او از جمله افرادی است که با سوءاستفاده از جایگاه خود، در آتش اغتشاشات دمیده و در خونهایی که به واسطه اغتشاشات سال گذشته بر زمین ریخته شد، شریک است.»
روزنامه کیهان همراه با مقامهای جمهوری اسلامی ایران از اعتراضات شهروندان با نام اغتشاش یاد میکند.
در ادامه یادداشت، این روزنامه «خواهان بازداشت و محاکمه این استاد دانشگاه» شده است.
علی شریفی زارچی، عضو هیات علمی بیوانفورماتیک و هوش مصنوعی دانشکده مهندسی کامپیوتر دانشگاه صنعتی شریف، در جریان اعتراضاتی که از شهریور ۱۴۰۱ شروع شده، از منتقدان سیاستهای حاکم بر ایران و تداوم فشارهای امنیتی بر دانشجویان و دانشگاهها بوده است.
همزمان با خبر اخراج او گزارش شده بود که آمنه عالی و حمیده خادمی، دو عضو هیئت علمی دانشکده روانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی، هم از این دانشگاه اخراج شدهاند. بنابر گزارشها داریوش رحمانیان، استاد تاریخ دانشگاه تهران هم از این دانشگاه اخراج شده است.
تشدید فشارهای امنیتی و موج تازه اخراج استادان دانشگاههای ایران، انتقاد تند بعضی نهادهای صنفی دانشگاهی را برانگیخت.
دیروز کانال تلگرامی دانشجویان متحد، بیانیهای از طرف دانشجویان فلسفه هنر دانشگاه تهران منتشر کرد که در اعتراض به ممنوعالتدریسی مسعود علیا و امیر مازیار، استادان فلسفه دانشگاه هنر اعلام کردهاند تا بازگشت این دو استاد، «انتخاب واحد نمیکنند و سر کلاسها حاضر نخواهند شد.»
در ادامه این بیانیه آمده بود: «تا بازگشت دکتر علیا و دکتر مازیار به کلاسهای درس، پاسخ ما، به شما و کلاسهای خالیتان یک کلمه است: نه.»
کانون صنفی استادان دانشگاهی ایران نیز هفته گذشته با صدور بیانیهای، در مورد «مداخله مخرب» نهادهای امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی هشدار داد.
همچنین محمدرضا عارف، معاون اول پیشین رییس جمهوری ایران که ریاست کانون صنفی استادان دانشگاهی را برعهده دارد، در اعتراض به «روند حاکم بر هیاتهای جذب در دانشگاهها» از سمت خود در هیات جذب دانشگاه شریف استعفا کرد.
در ایران امور مهمی مانند سیاستگذاری و به ویژه جذب هیات علمی و انتصاب روسای دانشگاه به شورای عالی انقلاب فرهنگی واگذار شده است.
موضوعی که کانون صنفی استادان دانشگاهی آن را بخش مهمی از اختیارات آموزش عالی و دانشگاهی دانسته که از وزارت علوم سلب و به نهاد دیگری واگذار گردیده است.
در بیانیه این کانون، همچنین از روند افزایشی مهاجرت نخبگان به خارج از ایران ابراز نگرانی شده و آمده بود که «استاد، دانشجو و دانشگاه به عنوان تهدید معرفی شده است.»
نمونه بارز این برخورد را کانون صنفی استادان دانشگاهی در نامه اخیر احمد وحیدی، وزیر کشور به سازمان امور اداری و استخدامی ذکر کرده است.
گفته میشود که در بند ۵ مصوبه شورای امنیت ایران از وزارتخانههای علوم و بهداشت خواسته شده که ترتیب استخدام ۱۵ هزار عضو هیأت علمی همسو با حکومت اسلامی داده شود. همچنین در این نامه اعضای هیأت علمی به عنوان بزرگترین عامل ناآرامی های سال۱۴۰۱ معرفی شدهاند.
پس از این واکنشها بود که سخنگوی وزارت علوم به گزارشهای اخراج ۵۸ نفر از اعضای هیات علمی دانشگاهها در دولت سیزدهم واکنش نشان داده و گفت«غالب این ادعاهایی که انجامشده، کذب و دروغ محض است».
به گزارش خبرگزاری مهر، علی شمسیپور درباره استادان اخراجی گفته از این فهرست ۵۸ نفر ۳ نفر مربوط به دانشگاههای علوم پزشکی و ۱۷ نفر دیگر مربوط به دانشگاه آزاد هستند که خودشان باید پاسخ دهند و ارتباطی به وزارت علوم ندارند، ۳۸ نفر باقیمانده مربوط به وزارت علوم تحقیقات و فناوری هستند.
به گفته سخنگوی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری ایران از ۳۸ استاد اخراج شده: «۷ نفر» در اعتراضات ایران «کنش مجرمانه» و «سایر افراد یا مشمول بازنشستگی و جابجایی مدیریتی شدند یا پرونده قضایی داشتند یا اصلاً هیئتعلمی نبودند که بخواهند اخراج شوند یعنی حقالتدریس بودند و هیچ قراردادی با دانشگاه نداشتند.»
چند روز پیش هم روزنامه اعتماد در گزارشی با عنوان «روند خالص سازی دانشگاهها» به مساله اخراج استادان دانشگاهها پرداخت و نوشت: « نگاهی به اخبار اخراج استادان شاغل در دانشگاههای وابسته به وزارت علوم و وزارت بهداشت نشان میدهد که عده قابل توجهی از استادان اخراجی، در فاصله پاییز پارسال تا هفته اول شهریور امسال از حضور در کرسی استادی دانشگاه محروم شدهاند؛ این استادان هنوز به سن بازنشستگی نرسیده یا سابقه تدریس سی ساله ساله ندارند اما با بهانههای دیگری از جمله رکود علمی، تخلف علمی، تایید نشدن صلاحیت علمی، نداشتن کد استادی، ارائه ندادن مقالات پژوهشی، حضور نداشتن در دانشگاه از فهرست اعضای هیات علمی دانشگاه و تدریس، حذف یا وادار به بازنشستگی شدهاند.»
اخراج از دانشگاه، تعلیق، قطع یا کاهش حقوق، بازنشستگی اجباری، احضار توسط حراست دانشگاه، احضار از سوی نهادهای امنیتی و در نهایت محرومیت از فرصتهای حرفهای، بودجههای مطالعاتی و پروژههای علمی، از جمله فشارهایی است که بر استادان دانشگاه در این مدت وارد شد و در آستانه سالگرد کشته شدن مهسا امینی، شتابی مضاعف پیدا کرده است.
در بهمن ماه پارسال بیش از ۱۰۰ استاد دانشگاه در سراسر جهان در نامهای به اخراج شماری از استادان دانشگاههای ایران اعتراض کردند. این استادان در نامه خود نوشته بودند که اخراج اعضایی از هیات علمی دانشگاهها روند هماهنگشده و تکراری است که بهویژه در سالهای اخیر شدت گرفته است.
علت این اخراج استادان در ایران در این نامه، نه دلایل علمی بلکه «سیاست ناشی از عدم تحمل و عدم احترام به آزادی آکادمیک» ذکر شده بود.
اخراج اساتید از دانشگاههای ایران اما محدود به پس از اعتراضات شهریور ۱۴۰۱ نیست.
در دوره ریاست جمهوری محمود احمدینژاد، موجی تازه از اخراجها آغاز شد. در سال ۱۳۸۶ رسانههای ایران خبر دادند که دستکم ۱۵ استاد دانشگاههای مختلف از ادامه کار منع شدهاند.
در ماههای اول ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی نیز، با اخراج شماری از استادان دانشگاههای ایران، روزنامه هممیهن چاپ تهران از این وضعیت با عنوان «انقلاب فرهنگی دوم» یاد کرد.
با آغاز «انقلاب فرهنگی» در سال ۱۳۵۹ اخراج وسیع اساتید و بازنگری در دروس دانشگاهها در سالهای اول انقلاب، شمار زیادی از استادان از دانشگاهها به بهانههای گوناگون اخراج شدند و دانشگاههای ایران هم مدتی تعطیل شد.
مقامهای جمهوری اسلامی ایران در آن زمان از این اخراجها با عنوان «پاکسازی» یاد کردند.
از: بی بی سی