محمد السلمی نویسنده، استاد ادبیات فارسی
گسترش نفوذ ترکیه در قفقاز جنوبی و نزدیکی میان اسرائیل و جمهوری آذربایجان، تهدید فزایندهای برای ایران به شمار میرود
حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی و هاکان فیدان، وزیر امور خارجه ترکیه. عکس از: AFP
ایران در همسایگی خود – چه در مناسباتش با مقامات طالبان در افغانستان و چه در روابطش با آذربایجان – با مشکلاتی مواجه است. دیپلماسی منطقهای ابراهیم رئیسی، رئیسجمهوری ایران، تاثیر مستقیم روی مناسبات مبتنی بر حسن همجواری با همسایگان شمالی کشور نداشته است. ما حتی شاهد بیثباتی در مرزهای شمالی ایران طی سالیان اخیر بودهایم. مرزهای شمالی که پس از جنگ نخست قرهباغ در سال ۱۹۹۴ تا ۲۰۲۰، جزیره ثبات به شمار میرفتند، اکنون منطقهای پرتنش است که حفظ ثبات در مناطق مرزی سرزمین ایران را بهطور مستقیم مورد تهدید قرار داده است.
برای قدرت مرکزی در ایران این دوره ثبات بسیار حائز اهمیت بود، چرا که مرزهای غربی با پیامدهای جنگ خلیج فارس و حمله نظامی ایالات متحده به عراق (۱۹۹۱ و ۲۰۰۳) دستوپنجه نرم میکردند. طی همین دوره، مرزهای شرقی نیز در دو مورد دچار بیثباتی شدند: به قدرت رسیدن طالبان در سال ۱۹۹۶ و سپس مداخله نظامی ایالات متحده در افغانستان در سال ۲۰۰۱.
از منظر تهران، پس از سال ۲۰۲۰، موقعیت امنیتی وخیمی که در قفقاز جنوبی بهوجود آمده است ناشی از نفوذ فزاینده رقبای منطقهای مانند ترکیه یا دشمنی مانند اسرائیل و ائتلاف آنها با آذربایجان است. گفتمان موجود درباره ظهور نفوذ فزاینده کشورهای خارجی، نقش کلیدی در توضیح این موضوع ایفا میکند، زیرا در سیاست منطقهای ایران درخصوص قفقاز جنوبی – بهرغم وجود چالش جدید از سوی ترکیه در این منطقه – تغییری بهوجود نمیآید.
در واقع، این منطقه قلمرو نفوذ روسیه و ایران بوده است و امپراتوری عثمانی و ترکیه مدرن قادر نبودند تسلط خود بر این منطقه را پیش از سقوط اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ اعمال کنند.
بنابراین، گفتمان ایران در مورد نقش بازیگران خارجی، اقرار به شکست سیاست ایران در قفقاز جنوبی است. تهران قادر نبوده است تا نفوذ فزاینده ترکیه و اسرائیل در آنچه ایران «خارج نزدیک» خود میخواند محدود کند. خطر بیثباتی از سال ۲۰۲۰ در استانهای شمالی ایران به دلیل نزاع در قفقاز جنوبی بین آذربایجان و ایران وجود داشته است.
همین موضوع مشخص میکند که چرا میزان مانورهای نظامی سپاه پاسداران در مناطق شمالی ایران افزایش یافته و نشاندهنده آن است که اولویت حکومت ایران حفظ تمامیت ارضی کشور و همچنین ارسال پیامی به باکو در خصوص همکاری این کشور با اسرائیل و همکاری نظامی ترکیه با آذربایجان است.
همچنین از منظر ایران از سال ۲۰۲۰ به بعد، ترس از پان-ترکیسم (Pan-Turkism) عاملی تعیینکننده در تیرگی مناسبات بین ایران و آذربایجان بوده است. در مناقشات داخلی در ایران، معضل اقلیتها در مرکز موضوع بقای نظام سیاسی و همچنین حضور اقلیت آذری در استان شمال غربی ایران قرار گرفته است. مشارکت اعضای مناطق ترک-زبان ایران در تظاهرات پاییز ۲۰۲۲ پس از مرگ مهسا امینی به این ترس دامن زده است. به عبارت دیگر، در برهه اعتراضات سراسری و نارضایتی عمومی، مقامات ایران از آن واهمه دارند که مبادا مناطق حاشیهای موجب بیثباتی در سطح کشور شوند.
همچنین از سال ۲۰۲۰ و پس از تغییرات بهوجود آمده در چهارچوب ژئوپلیتیکی، ایران از حمایت از ارمنستان خودداری کرده است و حق مشروع باکو در اعاده تمامیت ارضیاش را که نیروهای ارمنی جمهوری آرتساخ نقض کرده بودند به رسمیت شناخت. از همین رو، آتشبس نوامبر ۲۰۲۰ موجب شد تا تهران شاهد استقرار دائمی ترکیه-آذربایجان در جبهه شمالی مرز خود و همچنین کاهش مرز ایران-ارمنستان باشد.
افزون بر این، آنکارا بهعنوان شریک نظامی -راهبردی آذربایجان در جنگ علیه ارمنستان شرکت کرده است. بنابراین جنگ دوم قرهباغ نقش مهمی در بسط نفوذ ترکیه و همچنین در مناسبات اسرائیل-آذربایجان ایفا کرده است. علاوه بر این، این ترکیب ژئوپلیتیک جدید به وخامت سریع اوضاع بین ایران و جمهوری آذربایجان منجر شد، هرچند توسعه مبادلات اقتصادی، همچنان مانعی بر سر راه خطر افزایش تنش نظامی است.
استراتژیستهای (راهبردشناسان) نظامی ایران، وقوع یک جنگ متعارف از سوی ایران علیه حکومت جمهوری آذربایجان را یکی از سناریوهای محتمل طی سالهای آینده میدانند. آنچه در رسانههای رسمی ایران در خصوص سالهای آینده گفته میشود نیز حاکی از حمایت بیشتر از ارمنستان در صورت رویارویی جدید بین ارمنستان و آذربایجان است.
بنابه گفته منابع غربی، همین موضوع مشخص میکند که چرا ایران از پهپادها برای کنترل مناطق مرزی استفاده میکند و حتی آنها را به ارمنستان تحویل داده است — هرچند که ایروان این موضوع را تکذیب میکند.
پیروزی آذربایجان در جنگ دوم قرهباغ ناچار فضای استراتژیک را تغییر داده است و اکنون ایران در موقعیت نامناسبی قرار دارد. اکنون که ایران در میانجیگری در قفقاز جنوبی شکست خورده است، احتمالا تلاش خواهد کرد تا مناسبات دیپلماتیک و تجاری خود با آذربایجان را تقویت کند که اکنون مسیر عرضه کالا را در اختیار دارد و امیدوار است تا کریدور زنگهزور را تکمیل کند.
از سوی دیگر، اکنون با کمرنگ شدن نفوذ روسیه پس از جنگ اوکراین در سال ۲۰۲۲، ارمنستان بهعنوان یک شریک مفید، امکانات جدیدی را بهوجود میآورد. اما ایران احتمالا از این فرصت بیسابقه سود نخواهد برد، زیرا این کشور پس از افول نفوذ روسیه در قفقاز جنوبی، نتوانست به قدرتی تبدیل شود که سیاستی «مستقل» در منطقهای که از نظر تهران «خارج نزدیک» به شمار میرود داشته باشد. با کمرنگ شدن حضور روسیه و افزایش حضور ترکیه در منطقه قفقاز جنوبی، در نهایت موقعیت ژئوپلیتیک جدیدی بهوجود میآید که به کاهش نفوذ ایران در این منطقه منجر میشود.
از: ایندیپندنت