(گر جلوه مینمایی و گر طعنه میزنی/ ما نیستیم معتقد،ای شیخ خود پسند)
این که چرا یکتا پرستی کارش به خشونت کشیده میشود، اتفاقی که به دههها در خاورمیانه تکرار شده و به شاهد دیگری نیاز ندارد، پرسشی از ذهن و حافظۀ عمومی است.
پرسشی که البته تا کنون جواب قانع کنندۀ خود را نیافته است. شاید بدین خاطر هم بوده که یکتا پرستی بیش از هر بت و هر آئین بت پرستانه ایی از آدمیزاده قربانی گرفته است.
در هر حالت پرسش زیر با شدّت هر چه تمامتر در خاورمیانه امروزی مطرح است که چرا مومنان ادیان ابراهیمی اینچنین بیرحمانه به جان هم میافتند و یکدیگر را سلاخی میکنند.
آنجا برغم داعیه طرفین نبرد که خود را مومنان صالح میپندارند، حدّت و شدّت کشتاری کم نظیر این تردید و ظن را مجاز میدارد که نکند خدا و “آفریدگار” بازیچۀ کسانی شده که در پی طمع و بهآمدهای متفاوت خود هستند.
در هر صورت بررسی منشأ مشکلات بشر امروزی و نشان دادن راه چاره، دغدغۀ خردمندان است. کسانی که برای ارائۀ نظر خود پیشاپیش برخی از چارچوبهای قدیمی و کلیشههای رایج را بایستی بشکنند تا مخاطب با پیش داوری کمتری به درک و دریافت بدیل و آلترناتیوها برسد. چون پدیدۀ خشونت بنوعی از عادات فکری ما برخاسته است. عادتی که واکنش تند و عصبی به حرف تازه دارد. در حالی که آدورنو اندیشگر یهودی تبار و آلمانی زبان به درستی گفته است، ” کسی که اهل فکر است غضبناک نمیگردد”.
بر همین منوال این واکنش تند و عصبی در عادات ما هست که به نادانی در تاریخ بشری امکان تداوم بخشیده است. روند تکاملی جامعه بشری همواره با این بغرنج روبرو بوده که خشونت دامن افرادی را بگیرد که حامل افکار جدید و تعالی بخش بودهاند.
برای پاسخ پرسشهای بالا، نگارنده در ادامه مایل است به یک مصر شناس آلمانی و آثارش اشاره دهد که به پرسش خشونت برآمده از یکتا پرستی پرداخته است. او یان آسمن (Jan Assmann) است که برای پاسخ به تبارشناسی و به شناخت افسانهها و قصههای موثر ادیان ابراهیمی پرداخته است. از رساله وی (یکتاپرستی و خشونت) خوشبختانه ترجمههای فارسی (داریوش بی نیاز و فرهاد سلمانیان) در اینترنت وجود دارد که مخاطب در صورت علاقمندی میتواند بدان دسترسی یابد.
فشردۀ نظریۀ آسمن به قرار زیر است: پیش از آن که خشونت دولتی و نظامی علیه “دشمنان” براه افتد، سخنوران خشونت پرور دست به کار شده و انگیزۀ شکار و سرکوب دیگری را اشاعه دادهاند. وی بخشی از تلاش سخنوران زایندۀ خشونت را در حیطۀ ادیان متمرکز دیده که با اعلام خدای انحصارگر خود همزمان وجود دشمنان را پیشفرض میگیرند.
در روند افراط و تفریطهای قرن بیستمی، ادیان ابراهیمی نیز دارای جریانهای متعصب و تندرویی شدند. آن جریانات، غولی را از “شیشۀ جادو” خارج کردند. غولی که از منظر ظهور گسترده با تثبیت انقلاب اسلامی در ایران به نقطۀ عطفی رسید. قبلا در مصر و عربستان، عصیانهای مسلمانان سازمان یافته و دست به اسلحه برده ناکام مانده بود. ایشان در قیاس با آیت الله خمینی به کسب قدرت سیاسی کشور دست نیافتند.
در هر صورت در این میانه غول از شیشه خارج شدۀ افراط گرایی در اندازهای حیرت آوری از انرژی به جان جهان افتاده است. غولی که تا کنون و با تکیه بر “حقیقت” خود پنداشته، دست به هر جنایتی زده است. جنایاتی که تازه به فرد و جماعت جانی، از طریق دین مربوطه، وعدۀ جایزه رستگاری و زندگی در بهشت داده است.
بنابراین خود را حق دیدن و دیگری را کافر، بنیان این مناسبات جنگ افروزانه در راه “خدای یکتا” است که به ستیز با “خدای یکتا”ی دیگری برخاسته است. در جمع بست چنین روندی معلوم میشود که تمرکز بر متن و زبان زایندۀ خشونت چقدر مُهم است. چون پیشداده تحقق خشونت محسوب میگردد. از این روزنه نقد و سنجش فرمانبرداری و وفاداری چشم بسته صورت میگیرد که به نهاد قدرت و زورگوی عرضه کننده “خدا” وابسته است.
بهر حالت نکتۀ روشنگر بحث و پژوهش آسمن در مورد متن تاریخی شکل گرفتن ادیان ابراهیمی در آشکارسازی توصیفات خشونتبار کتاب “آسمانی” ایشان است.
از جملۀ این آشکارسازیها در پیرامون “صحنۀ پرستش گوسالۀ سامری” اتفاق میافتد. آسمن مینویسد: ” موسی بر درگاه اردوگاه ایستاد و گفت هر که موافق پرودگار است، نزد من بیاید. تمام طایفهی لِوی نزد او گرد آمدند. موسی به آنها گفت: «خداوند خالق اسرائیل چنین میگوید که هر کدام شمشیر خود را برگیرد. در اردوگاه از درگاهی به درگاه دیگر بروید و هر کس برادر، دوست و همسایه خود را که بعد از اخطار، گوسالهپرستی کرده بکشد.» طایفهی لوی آنچه را موسی گفت به انجام رساند و در همان روز نزدیک به ۳۰۰۰ تن از قوم کشته شدند. در این میان، عامل تعیینکننده عبارتهای «برادر، دوست و همسایه خود» هستند: خشونت تنها متوجه بیرون، بیگانهها یا به عبارتی «کافران» نیست، بلکه دامن درون و خودیها را نیز میگیرد و نزدیکترین رشتههای پیوند انسانی را میگسلد. تصمیمی که خداوند دین توحیدی خواهان آن است، اتحادی که میان اعضای قوم پیشنهاد میکند، بر تمام پیوندهای انسانی برتری مییابد و آنها را قطع میکند. میتوان پارهی دیگری از آیههای ۷ تا ۱۲ باب سیزدهم سفر ثنیهی عهد عتیق را در کنار قطعهی بالا گذاشت. ”
در تبار شناسی چنین رویکردی برای عمل اجتماعی، آسمن به یک الگو برداری اولیای دین یهودی از رسم و رسوم کشورداری آشوریان اشاره دارد که دانستنش از جنبۀ جامعه شناسی دین اهمیت دارد: “در پایان سدهی ۷ پیش از میلاد، پادشاهی آشور از هم پاشید. یک خلاء قدرت بوجود آمد. عالمان دینی یهود بر آن شدند تا این خلأ را پُر سازند. آنان در این راستا مطالباتِ پادشاهان آشور را به خدای اسرائیل، یعنی یهوه، نسبت دادند. بدین وسیله آنها خلأ قدرت را پُر کردند و در عین حال بنیاسرائیل را از لحاظ معنوی از تاثیر همهی مستبدان رها ساختند و همزمان صفات زمختترین مستبد را به خدای اسرائیل دادند. میتوان این متنِ بازگوشده را به عنوان سندی برای نارواداری، جنگطلبی و بیرحمیِ یکتاپرستی ارایه داد”.
پایان سخن را به یان آسمن بسپاریم که چنین راهکاری را برای آیندگان پیشنهاد میدهد: “… با تابوسازیِ از بخشهای مشکلسازِ “کتاب مقدس”، مسئلهای حل نخواهد شد. زبان خشونت در کتابهای مقدسِ یهودیان، مسیحیان و مسلمانان و بسیاری ادیان دیگر که بر حقیقتِ انحصاری پایهریزی شدهاند، پدیدهای در خور بررسی است. ابتدا لازم است ورای هر نقد و جدلی درک و دریافت شود، زیرا همان گونه که گفته شد، جهانِ امروز به گونهای بس گسترده گرفتارِ خشونتی غیرقابلِ تصور شده که با اتکا به خدا و کتابهای مقدس صورت میگیرد”.
مهدی استعدادی شاد
از: گویا