ماشااله رزمی
روز جمعه ۱۹ آبان ۱۴۰۲ مهلت بررسی صلاحیت نمایندگانی که برای دوره دوازدهم مجلس شورای اسلامی کاندید شدهاند به پایان رسید و نظر هیئتهای نظارت بررسیکننده صلاحیت، از مجاری مختلفی اعلام شد. به گفته نماینده بستانآباد ۲۸ در صد نمایندگان فعلی و ادواری مجلس رد صلاحیت شدهاند. در میان ردصلاحیت شدهها نمایندگان ترک، کرد، بلوچ و لر بیش از دیگران به چشم میخوردند که بیانگر سیاست تبعیض آشکار حکومت به اقلیتهای ملی است. هنوز شش ماه از دوره مجلس فعلی باقی مانده است و معلوم نیست نمایندگانی که صلاحیت ندارند، از نظر حقوقی در مدت باقی مانده چگونه خواهند توانست به وظایف نمایندگی خود عمل بکنند و قانون تصویب نمایند؟
تا به حال پنج نفر از نمایندگان فعلی آذربایجان شرقی در مجلس شورای اسلامی اعلام کردهاند که از طرف فرمانداریها و هیئتهای نظارت به آنان اعلام شده که رد صلاحیت شدهاند این پنج نماینده عبارتند از سه نماینده تبریز یعنی مسعود پزشکیان وزیر بهداشت دولت خاتمی، احمد علیرضابیگی استاندار سابق آذربایجان شرقی و علیرضا منادی سفیدان، رئیس کمیسیون آموزش مجلس و رئیس سابق دانشگاه آزاد زنجان. همچنین غلامرضا نوری قزلجه نماینده بستانآباد و قائممقام سابق وزارت کشاورزی و اللهوردی دهقانی نماینده ورزقان نیز رد صلاحیت شدهاند. کامبیز مهدیزاده اهل اهر و داماد حسن روحانی نیز که از حوزه تبریز کانددید شده بود رد صلاحیت شده است.
هر پنج نماینده رد صلاحیت شده در مجلس یازدهم از منتقدان دولت بودند و به غیر از پزشکیان که اصلاحطلب نامیده میشود بقیه مواضع مستقل داشتند و حتی نوزی قزلجه سخنگوی مستقلین مجلس بود. در میان آنان منادی سفیدان که چندی پیش ویدئوئی از رفتار نامناسب او در دیدار با نمایندگان معلمان خوزستان پخش شد و روزنامهها و شبکههای وابسته به خالصسازان و اصولگرایان وسیعا آن را پخش کردند، چهار نماینده دیگر نقطه ضعف خاصی از خود نشان نداده بودند و آنطور که علیرضابیگی گفته، رد صلاحیت آنان به خاطر انتقاد از دولت ابراهیم رئیسی بوده است.
احمد علیرضابیگی که عضو گروه پارلمانی دوستی ایران و ترکیه است، سال گذشته همراه با محمود احمدینژاد به ترکیه سفر کرده بود که به شدت از طرف رقبای سیاسی خود مورد انتقاد قرار گرفت. اما شاید جرم اصلی او افشای جریان ماشینهای شاسیبلند است که دولت به تعدادی از نمایندگان مجلس اتومبیل شاسیبلند هدیه داده بود تا دولت و مخصوصا وزیر کشور را استیضاح نکنند که البته پرونده بدون بررسی بسته شد و علیرضابیگی هم اسامی نمایندگانی را که اتومبیل شاسیبلند گرفته بودند علنی نکرد. علیرضابیگی همچنین به خشکاندن عمدی دریاچه اورمیه توسط دولت رئیسی و سپردن مسئولیت احیاء دریاچه به استانداری که مخالف احیاء میباشد، ایرادات جدی داشت.
مسعود پزشکیان که نامش هر روز در سایتها و روزنامهها نوشته میشود همواره یک نماینده پرسروصدا بوده. او که حافظ قرآن و نهج البلاغه است و در هر سخنرانی از منابع یاد شده جملاتی نقل میکند، در جریان جنبش زن، زندگی، آزادی از رفتار دولت با معترضان انتقاد میکرد که از نظر علی خامنهای قابل بخشش نبود. پزشکیان همچنین به مهاجرت پزشکان و پرستاران از کشور اشاره میکرد و دولت را مقصر فراز مغزها معرفی میکرد.
غلامرضا نوری قزلجه بیش از هر چیز به لایحه صیانت از فضای مجازی یا همان کنترل اینترنت توسط دولت انتقاد داشت. او بود که میگفت مدارک انکارناپذیری وجود دارد که تحریمکنندگان اینترنت، همان فروشندگان ویپیان یعنی فیلترشکنها هستند و تاکید میکرد که لایحه صیانت از فضای مجازی را همین فروشندگان فیلترشکن نوشتند که سودهای میلیاردی از فروش فیلترشکن دارند.
اللهوردی دهقانی نماینده ورزقان که به اندازه بقیه معروف نیست به تبعیض مرکز نسبت به آذربایجان و ناکارآمدی دولت انتقاد میکرد. او به فقر موجود در حوزه نمایندگی خود اشاره میکرد و به آلوده شدن رودخانه ارس به مواد سرطانزا و عدم توجه دولت به این مساله حیاتی انتقاد داشت. شاید بتوان گفت که ورزقان ثروتمندترین منطقه آذربایجان شرقی است؛ بزرگترین معدن مس یعنی معدن مس سونگون در اینجاست و همچنین دو معدن بزرگ طلا یعنی معدن طلای اندریان که توسط روسها بهرهبرداری میشود و معدن طلای مزرعه که توسط چینیها بهرهبرداری میشود هر دو در همین منطقه قرار دارند ولی بسیاری از روستاهای ورزقان مدرسه ندارند و مردم بهخاطر فقر و بیکاری مهاجرت میکنند. زلزله چند سال پیش در این منطقه نشان داد که چه فلاکتی در ارسباران حاکم است.
طی ۴۴ سال گذشته روال انتخابات در جمهوری اسلامی، مخصوصا در آذربایجان بههمین منوال بوده است. به یاد دارم که بعد از انقلاب هنوز شورای نگهبان نمایندگان را انتخاب نمیکرد و در دوره اول مجلس کاندید شدن آزاد بود و لذا برای نمایندگی مجلس اول از بستانآباد، یک کارگر کارخانه بلبرینگسازی تبریز که اهل اطراف بستانآباد بود کاندید شده بود و احزاب چپ آن روز هم به عنوان حمایت از طبقه کارگر، از این کاندید کارگر حمایت میکردند. در نتیجه روز انتخابات به امام جمعه بستانآباد اطلاع میدهند که نماینده کمونیستها بیشترین رای را آورده و امام جمعه بستانآباد نیز با اجازه خودش روی نام آن کاندید خط میکشد و به جای او یکی از دستیاران خود را برنده انتخابات اعلام میکند و به عنوان نماینده بستانآباد به مجلس میفرستد.
نام بردن از نمایندگان رد صلاحیت شده فعلی به معنی تائید آنان نیست زیرا نمایندگانی که از فیلتر شورای نگهبان گذشتهاند قبل از هر چیز به ولایت فقیه التزام عملی دارند و طبق تعریفی که آخوندها از ولایت فقیه دارند، اعتقاد به ولایت فقیه به معنی عدم اعتقاد به حقوق ملت است. در اینجا تناقض در رفتار جمهوری اسلامی است که همین به اصطلاح نمایندگان هم مورد تائید هسته سخت قدرت حاکم قرار نمیگیرند. چهار نفر از شش نماینده تبریز، در این شهر سه میلیون نفری کمتر از ۹۰ هزار رای آورده و به مجلس رفتهاند که خالی بودن مجلس از نمایندگان واقعی ملت را نشان میدهد. اگر روزی انتخابات آزاد با معیارهای امروزی دنیا در ایران انجام بگیرد هیچ یک و مطقا هیچ یک از نمایندگان فعلی به مجلس راه پیدا نمیکنند.
هیئتهای نظارت اینبار روی شورای نگهبان و جنتی رئیس ۹۶ ساله آن را سفید کردهاند تا آنجا که بسیاری از رد صلاحیتشدگان از دست هیئتهای نظارت به شورای نگهبان شکایت کردهاند که به قول ناصر خسرو «کز بیم مور در دهن اژدها شدن» است. اعضای هیئتهای نظارت عموما همان افرادی هستند که دو سال پیش در ستادهای انتخاباتی ابراهیم رئیسی حضور داشتند و اکنون پستهای استانداری و فرمانداری و هیئتهای نظارت را در اختیار دارند و طبق تصمیم وزیر کشور، انتخابات را مهندسی میکنند و هر کس از دولت انتقاد کرده رد صلاحیت شده است.
احمد وحیدی وزیر کشور و از فرماندهان سابق سپاه که به اتهام دست داشتن در انفجار مرکز یهودیان در آرژانتین و همچنین ارتباط داشتن با ایمن الظواهری رهبر القاعده بعد از اسامه بن لادن، تحت تعقیب اینترپل قرار دارد، در کابینه ابراهیم رئیسی همهکاره است و حق وتو بر تصمیمات هیئت دولت دارد و ظاهرا این بار تصمیم گرفته است مجلسی صد در صد موافق با دولت درست بکند و این ادعا را که «این مملکت مال حزباللهیهاست» در عمل محقق سازد. آویزان شدن به حکومت مطلقه ولایت فقیه برای احمد وحیدی و مسئولان نظیر او که تمام پلهای پشتسرشان تخریب شده، تنها مامن برای نجات از خشم مردم محسوب میشود.
تاریخچه انتخابات در ایران از بدو پیدایش غمانگیز بوده است. ملک الشعرای بهار در تاریخ احزاب سیاسی مینویسد که فقط در مجلس اول نمایندگان واقعی مردم وارد مجلس شدند یعنی هر صنف از مالک و رعیت و بازاری و اهل قلم و غیره از ولایات نمایندگان خود را به مجلس فرستاده بودند و این نمایندگان قبل از اینکه به مجلس بیایند در میان مردم محل و صنف خودشان مورد قبول و معتمد بودند اما از مجلس دوم به بعد که انتخابات براساس هر فرد یک رای قانونی شد، نمایندگان واقعی مردم به مجلس راه نیافتند زیرا روستائیان به مالکان رای دادند و عوام نیز به آخوندها رای دادند و مجلس میدان بازی عوامفریبان و وابستگان شد زیرا مردم ایران معنای رای خود را نمیدانستند.
در مجلس دوم مشروطه که تعداد آخوندها در مجلس زیاد بوده و اغلب مورد تمسخر متجددین واقع میشده، مجله معروف ملا نصرالدین که به زبان ترکی منتشر میشد، در همین رابطه کاریکاتوری چاپ کرده که در آن کاریکاتور یک نفر از ملا نصرالدین میپرسد که «چرا اکثر نمایندگان مجلس ایران ملا هستند؟» و ملا نصرالدین هم جواب میدهد که «در قانون ایران ننوشتهاند که نماینده باید سواد داشته باشد».
علی خامنهای در گذشته گفته است که «انتخابات زینت نظام است» ولی اکنون جریان مسلط در حاکمیت در حد زینت و سرمه و سرخاب نیز به انتخابات بها نمیدهد و آشکارا با اعمالی که انجام میدهند، نفرت خودشان از مردم را بیان میکنند و میگویند «همینه که هست» یا «هرکس قبول ندارد جمع کند برود» یا «مملکت مال حزبالهیها ست». گفته میشود در حال حاضر تنها هفت درصد مردم از حاکمیت موجود دفاع میکنند. این هفت درصد به گفته یکی از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی «قلعه» نظام است که در هر شرایطی از جمهوری اسلامی دفاع کردهاند، دفاع میکنند و دفاع خواهند کرد.
رهبران جمهوری اسلامی هم که برای حفظ ظاهر و تبلیغات خارجی به انتخابات فرمایشی تن میدهند، از سالها پیش تلاششان این بوده که انتخابات حداقلی برگزار کنند زیرا در انتخابات حداکثری آنان هیچ شانس رای آوردن ندارند. انتخابات دوره یازدهم مجلس شورای اسلامی هم با حداقل شرکت کنندگان برگزار شد. محمدجواد حقشناس عضو حزب اعتماد ملی میگوید: «میزان مشارکت در حوزههای تک نماینده چیزی بین ۲۵ تا ۳۰ درصد است. در شهرهای بزرگ بین ۱۰ تا ۲۰ در صد و در تهران زیر ۱۵ درصد. فکر میکنم میزان مشارکت در همه کشور چیزی بین ۲۵ تا ۳۰ در صد خواهد بود».
در این آمار تقریبی که به واقعیت نزدیک است استثناهائی هم وجود دارد. ازجمله چنانکه آمار نشان میدهد درصد شرکتکنندگان در انتخابات در حوزههای تک نماینده بیشتر از شهرهای بزرگ است برای اینکه در شهرهای کوچک روابط خانوادگی و طایفهای عمل میکند و مردم نیز کاندیداها را از نزدیک میشناسند و به کسی رای میدهند که برای طایفه خودشان امتیازاتی از دولت بگیرد و برای آنان در تهران پارتیبازی کند.
همچنین بعد از پایان جنگ ایران و عراق که جنبشهای هویتطلب غیرفارس رشد کردند. در بعضی از مناطق یعنی مناطقی که ترکیب اتنیکی مختلط دارند با دخالت مامورین حکومتی و بر اساس سیاست، تفرقه بیانداز و حکومت کن، رقابت و گاها درگیری جدی بین گروههای رقیب بهوجود آوردند و کاندیداهای نمایندگی مجلس نیز حداکثر استفاده را از این اختلافات کردند. فرمانداریها در این مناطق در تائید صلاحیت کاندیداها نقش جدی بازی میکنند و از این طریق، انتخابات را مهندسی کرده و کنترل میکنند.
فاکتور هویت ملی در آذربایجان غربی، در خوزستان، در سیستان و بلوچستان و در ترکمن صحرا و استان گلستان در انتخابات مجلس و همچنین درانتخابات شوراهای شهر تعیینکننده است. در این مناطق معمولا درصد شرکت در انتخابات بالاست که هیچ ربطی به موافقت و یا مخالفت با حکومت ندارد زیرا اغلب رایدهندگان میکوشند نماینده همزبان و هممذهب خودشان انتخاب شود و بدین جهت هویت ملی کاندید معیار اصلی انتخاب است و شخصیت خود نماینده و خوب و بد بودن او امر ثانوی است و تاثیری جدی در انتخاب او ندارد.
بهطور کلی در آذربایجان غربی ترکها به کاندید ترک رای میدهند و کردها به کاندید کرد. در خوزستان عربها به کاندید عرب رای میدهند و لرها به کاندید لر. در سیستان و بلوچستان، بلوچها به کاندید سنی بلوچ رای میدهند و سیستانیها به کاندید شیعه سیستانی. درترکمن صحرا واستان گلستان، ترکمنها به کاندید ترکمن سنی رای میدهند وغیر ترکمنها به کاندید غیرترکمن رای میدهند.
اما با همه استثناءها وویژگیهای محلی انتخابات، در مجموع هرچه از انقلاب ۱۳۵۷ دورتر شده ایم کیفیت نمایندگان وکارکرد مجلس افت کرده است و مجلسی که قرار بود در راس امورباشد به جایگاه ستیز با مردم تغییرماهیت داده است. مثال باز آن هم مجلس یازدهم است که خود را مجلس انقلابی و یکدست معرفی میکرد در همین مجلس بود که در جریان اعتراضات در آبان ماه سال گذشته، ۲۲۷ نفر از نمایندگان از مجموع ۲۹۰ نماینده مجلس، طوماری را امضاء کردند و از قوه قضائیه خواستند که دستگیرشدگان را اعدام کند.
این مجلس سه قانون پر سروصدا تصویب کرده که هر سه ضد مردم، ضد تجدد و برای عقب نگاهداشتن جامعه ایران میباشند که عبارتند از: قانون حجاب اجباری، قانون صیانت از فضای مجازی و قانون جوانی جمعیت. این قوانین خواست همیشگی علی خامنهای بوده که در اجرا با شکست مواجه شدهاند زیرا هدف از تصویب این قوانین تنبیه مردم بوده است و بهخاطر ارتجاعی و ضدمردمی بودن، تضادهای اجتماعی را تشدید کرده و مردم و حکومت را بیش از پیش رو در روی هم قرار دادهاند. اکنون مردم و حکومت ازهم متنفرند و در جدال دائمی با همدیگر به سر میبرند.
سخنگوی سپاه پاسداران میگوید که «تبلیغات رسانههای معاند باعث میشود مردم از حکومت متنفر بشوند» اما نمیگوید، نفرت حکومت از مردم برای چیست؟ یقینا دشمنی حکومت اسلامی با مدرنیته است که منجر به دشمنی رهبران حکومت با مردمی شده است که سیاست ایدئولوژیک و قوانین قرون وسطائی را بر نمیتابند و چنانکه نشان میدهند میخواهند در دنیای مدرن با قوانین مدرن زندگی کنند. مردم از انتخابات در جمهوری اسلامی عبور کردهاند و بعید است که بار دیگر به امید تغییر پای صندوقهای رای بیایند.
ماشااله رزمی
۱۶ نوامبر ۲۰۲۳
از: ایران امروز