حسن شریعتمداری : “یکی از علائم جدی بودن خطر جنگ علیه ایران، مذاکره آمریکا و غرب با همین اپوزیسیون ایرانی است که هزار عیب و ایراد دارد. این کار هنوز صورت نگرفته و نشان می دهد که سیاست غرب همچنان سیاست تغییر نظام در ایران نیست. آنچه اپوزیسیون و مردم ایران میتوانند بکنند این است که بگویند مایل به دخالت خارجی برای تغییر سرنوشت این کشور نیستند و اگر دست سیاست خارجی از پشت این نظام برداشته شود، خود مردم ایران قادرند که این نظام را تغییر بدهند.”
محسن رضایی صریحاً تهدید کرده که اگر عملیات نظامی اسرائیل در غزه متوقف نشود جبهههای جدید جنگ علیه اسرائیل در روزهای آینده توسط “محور مقاومت”، یعنی نیروهای نیابتی حکومت تهران از لبنان تا یمن، عراق و البته خود تهران، گشوده شوند و منافع اسرائیل در سراسر جهان آماج حملات همین نیروها قرار بگیرند. خلاصه این که محسن رضایی وعده نه فقط منطقه ای شدن، بلکه جهانی شدن جنگ را داده است بی آنکه بگوید تکلیف ایران در چنین جنگی چه خواهد شد و قرار است چه بلایی بر سر کشور بیاید ؟
حسن شریعتمداری، فعال سیاسی جمهوریخواه، در پاسخ به این پرسش و پرسش های دیگر از جمله گفته است :
“محسن رضایی گزافه کم نمیگوید ولی اگر فرض کنیم که سخنان او با نظر سیاستگزاران اصلی جمهوری اسلامی به ویژه شخص رهبر بی ارتباط نیست، باید احتمالات مختلفی را از صحبتهای وی استنباط کرد.
یک احتمال این است که اسرائیل در غزه بسیار پیش رفته و موقعیت حماس کاملاً در خطر است و در نتیجه حماس نقشی در آیندۀ غزه نخواهد داشت و این جمهوری اسلامی را بسیار نگران کرده است. نگران کرده است چون ممکن است که رژیم اسلامی بر این اعتقاد باشد که اسرائیل سیاستی مرحلهای را در پیش گرفته و پس از آن که تکلیف حماس را تعیین کرد، قصد دارد به سراغ حزبالله لبنان برود. احتمال دیگر این است که جمهوری اسلامی با علم به بی میلی آمریکا به گسترش جنگ در منطقه میکوشد راهی برای چانهزنی با آمریکا بگشاید.
البته احتمال کشیده شدن پای ایران در جنگ به هیچ وجه منتفی نیست. جمهوری اسلامی ایران در وضعیت دشواری است : هم از سوی آنچه “محور مقاومت” مینامد تحت فشار است هم متوجه شده که جنگ بر اساس پیش بینیهایش پیش نرفته است. یعنی باعث نشده که – نظیر جنگ ویتنام – فشار بزرگ جهانی متوجه دولت آمریکا شود، در حالی که درگیریها تا نابودی حماس در حال پیشروی است.
ممکن است حتا معادلات به دلیل اقدام “آتش بهاختیارهای” رژیم اسلامی و یا تصمیم خود خامنهای به هم بریزند. ممکن است برخی اقدام ها از جانب رژیم ایران معادلات را بر هم بزنند نظیر کشتن یا گروگان گرفتن اتباع آمریکایی و اسرائیلی یا حمله به منافع آمریکا در سطحی گستردهتر از آنچه که تاکنون روی داده است.
بعید نیست که محسن رضایی که به خاطر دست داشتن در کشتار یهودیان آرژانتین تحت تعقیب جهانی است و معمولاً به این دست کارها میل داشته و اشاره کرده، چنین اقدامهایی را -تحت عنوان حمله به منافع آمریکا و اسرائیل در سطح جهانی – مد نظر داشته است.
اما، اگر چنین اقدامهایی از سوی جمهوری اسلامی ایران صورت بپذیرد، ممکن است که آمریکا جنگ مستقیم علیه حکومت ایران را در دستور کار خود قرار بدهد. در هر حال، اوضاع وخیمی است و ممکن است چنین سناریویی هایی که از قبل هم قابل پیشبینی نیستند روی دهند.
یکی از علائمی که از جدی بودن خطر جنگ خبر می دهند، مذاکره آمریکا و غرب با همین اپوزیسیون ایرانی میتواند باشد که هزار عیب و ایراد دارد. این کار هنوز صورت نگرفته و نشان می دهد که سیاست غرب همچنان سیاست تغییر نظام در ایران نیست. بعید نیست که یک حملۀ تأدیبی علیه ایران صورت بپذیرد، یعنی با بمباران پالایشگاههای ایران این کشور را از صدور نفت محروم بسازند. آنچه اپوزیسیون و مردم ایران میتوانند بکنند این است که بگویند مایل به دخالت خارجی برای تغییر سرنوشت این کشور نیستند و اگر دست سیاست خارجی از پشت این نظام برداشته شود، خود مردم ایران قادرند که این نظام را تغییر بدهند.