- حسام گرشاسبی
- بی بی سی فارسی
موسیقی ایران در سالی که گذشت، چون همیشه در داخل و خارج از کشور، در دو مسیر کاملا متفاوت با تحولات بسیاری روبهرو بود.
در داخل کشور، این تحولات به شکل قابل ملاحظهای تحت تاثیر محدودیتهای حکومت برای این هنر قرار گرفت و چون سالهای قبل، اخبار موسیقی به خبرهای لغو کنسرتها و تبعیض گسترده علیه زنان موزیسین در همه سطوح درآمیخته بود.
در این نوشته، مروری داریم بر مهمترین رویدادهای دنیای موسیقی ایران، در سالی که گذشت.
محاکمه توماج صالحی
پس از نزدیک به هشت ماه بازداشت در زندان اختصاصی اطلاعات اصفهان، نخستین جلسه دادگاه توماج صالحی خواننده رپ معترض، در تاریخ ۲۸ خرداد ۱۴۰۲، پشت درهای بسته برگزار شد. دو هفته پس از آن نیز در خبرها آمد که توماج صالحی برای بار دوم در شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی اصفهان، باز هم بدون حضور خانوادهاش و خبرنگاران، محاکمه شده است.
پس از آن، امیر رئیسیان، وکیل آقای صالحی، خبر داد که رئیس دادگاه ختم رسیدگی به پرونده را اعلام کرده است و آنها منتظر اعلام حکم هستند. او گفت که پیش از برگزاری جلسه دوم دادگاه فقط «به مدت نیم ساعت» در بازداشتگاه اصفهان موفق به ملاقات با توماج شده است و «حجم اتهامات فراتر از این بود که در این نیم ساعت حتی بتوانند یکیک اتهامات را برای موکل تبین کنند.»
توماج صالحی در آن برهه با اتهامهای پرشماری از جمله «افساد فیالارض، همکاری با دولت متخاصم، تحریک مردم به کشتار و جنگ، فعالیت تبلیغی علیه نظام، توهین به رهبری و نشر اکاذیب و اخلال در نظم» روبرو بود. این خواننده رپ جوان که در آهنگهایش بیپرده از حکومت ایران انتقاد میکرد و از بیعدالتی و مشکلات اجتماعی میگفت، در تاریخ ۸ آبان ۱۴۰۱، همزمان با اعتراضات سراسری در ایران و پس از نزدیک به دو ماه زندگی پنهانی، در خانهای در روستای گردبیشه استان چهارمحال و بختیاری بازداشت شده بود.
در تاریخ ۱۹ تیر ۱۴۰۲، اعلام شد که آقای صالحی به شش سال و سه ماه حبس، دو سال ممنوعالخروجی، دو سال محرومیت از تهیه و تولید آثار موسیقی و خوانندگی و برخی مجازاتهای دیگر محکوم شده است. هفته پیش از آن خبرگزاری تسنیم بر اساس «شنیدههایی» گفته بود حکم اولیه توماج صالحی اعدام بوده که بهدلیل «همکاری مؤثر با مسئولین پرونده» به حبس تقلیل یافته است.
پس از آن در میانه ماه مهر، این خواننده رپ جوان ایرانی از سوی سازمان «شاخص سانسور» به عنوان برنده جایزه سالانه آزادی بیان در بخش هنر معرفی شد. این سازمان غیردولتی مدافع آزادی بیان، تلاشهای هنری آقای صالحی در حمایت از معترضان ایران به دنبال کشته شدن مهسا (ژینا) امینی در بازداشت گشت ارشاد را «الهامبخش» توصیف کرد.
در تاریخ ۲۷ آبان ماه، خبر آمد که توماج صالحی با قرار وثیقه از زندان دستگرد اصفهان آزاد شده است. حساب رسمی او هم در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «توماج صالحی پسر ایران، پس از تحمل ۲۵۲ روز زندان انفرادی و مجموعا یک سال و ۲۱ روز حبس ناعادلانه، سرانجام امروز ۲۷ آبان به قید وثیقه از زندان آزاد و به جمع خانواده بزرگ خود بازگشت.»
ولی کمتر از دو هفته پس از آزادی، در تاریخ ۹ آذر، او دوباره در شهر بابل با «ضرب و شتم بازداشت شد.» اینبار به دلیل انتشار یک ویدئو که در آن گفته بود «از افرادی که او را در آبان ۱۴۰۱ با خشونت بازداشت و در زندان شکنجه کردند» شکایت کرده است.
پس از آن امیر رئیسیان گفت که موکلش به یک سال دیگر حبس محکوم شده است. به گفته آقای رئیسیان، این خواننده جوان رپ را «بدون ابلاغ وقت رسیدگی و اطلاع قبلی» به دادگاه بردند و «جلسه برگزار کردند و حکم جدید را دادند.» آقای رئیسیان در شبکه اجتماعی ایکس (توییتر سابق) با انتشار نامهای به رئیس قوه قضائیه ایران، نوشت که با «عجیبترین و غیرعادیترین روند رسیدگی و دادرسی روبرو شده است.»
خداحافظی کوروش یغمایی
«پدرخوانده موزیک راک ایران» نامیده شده است؛ از پرچمداران گروهی که در دهه ۵۰ خورشیدی با تلفیق جهانهای ناهمگون موسیقیایی، جریانی نو در موسیقی کشور ایجاد کردند. کوروش یغمایی که بیش از پنج دهه برای بسیاری از جوانان ایرانی دلبسته به موسیقی روز دنیا، هم در رویکرد هنری و هم در ایستادگی مانند یک الگو بوده است، در سالی که گذشت اعلام کرد که از دنیای موسیقی خداحافظی میکند.
او در تاریخ ۱۱ تیر ۱۴۰۲، با انتشار تکآهنگی به نام «راه گم کرده» در صفحه اینستاگرامش نوشت: «از آنجا که برای گذر از این کوره راه سنگلاخ و دشوار برای سربلندی فرهنگ کشورم و هویت پرشکوه و ورجاوند ایران عزیزم، با نداشتن حتی کمترین امکانات، آنچه که در توان داشته را به کار گرفتهام، به آگاهی یاران مهربانم میرسانم که با پخش دو آلبوم «یاغی» و «پلاک ۴۴» که به زودی از طریق کمپانی Now Again از آمریکا پخش خواهد شد، از کار در زمینه موزیک کنارهگیری میکنم.»
حدود هشت ماه پس از آن، یکی از این دو آلبوم به نام «یاغی» منتشر شد و بر روی سامانههای جهانی شنیدن موسیقی، از جمله اسپاتیفای و اپلموزیک، قرار گرفت. در تاریخ ۲۰ بهمن ۱۴۰۲، کوروش یغمایی درباره پخش این آلبوم در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «به خاطر نداشتن مجوز برای پخش این آلبوم در سرزمین خودم؛ من به سهم خود از همه هممیهنانم شرمسارم.»
انتشار آلبوم «یاغی» استقبال موسیقیدوستان و اهل فن را در پی داشت. از جمله آرش سبحانی، آهنگساز و خواننده گروه کیوسک، درباره آن نوشت: «کورش یغمایی به معنی واقعی یاغی بود و هست، موسیقی کوروش یغمایی و نبوغش در سازبندی و درهمآمیزی موسیقی راک استخوندار با کلام فارسی در شکوفایی موسیقی ایرانی در دوران طلاییاش در دهه پنجاه نقش عمدهای بازی کرد و برای همه کسانی که پس از او شروع به کار کردند الهامبخش بود. من خیلی خوشحالم که این آلبوم منتشر شد و بسیار غمگینم که این حکومت این همه سال چنین موزیسینی رو که اگه هر جای دیگه به دنیا اومده بود الان جزو مفاخر اون کشور بود، مجبور به خانه نشینی کردند، هرچند کوروش یاغی مونده.»
کوروش یغمایی که با آلبوم «گل یخ» در سال ۱۳۵۲ به شهرت رسید، از اندک خوانندگان دهه ۵۰ خورشیدی بود که پس از انقلاب، از ایران نرفت و بجز یک دوره کوتاه بیشتر این دوران «ممنوعالکار» بود. او درباره ماندنش در ایران در مهر ۱۳۹۳ به مجله تجربه گفته است: «اگر همه ثروت دنیا را هم به من بدهند، هیچگاه به ذهنم هم نمیرسد که از سرزمینم جدا شوم. در آغاز انقلاب حساب کار را با خودم یکسره کردم و با خود گفتم دو راه بیشتر نداری یا باید بمانی و دشواریها و بیمهریها و غیره را بپذیری، یا اینکه بروی و هرآنچه میخواهی داشته باشی، ولی در برابر آن، مردم و سرزمنیت را از دست بدهی. من راه اول را برگزیدم. این تصمیم بیشک به زیان زندگی من و خانوادهام تمام شده است، اما ترجیح میدهم داور آن، تاریخ باشد.»
بازداشت مهدی یراحی
«حق پوشش اختیاری، تنها یکی از مطالبات جدی ما مردم تحت ستم ایران است که برای رسیدن به آزادی و دموکراسی، جانهای عزیز بسیاری را در این راه پیشکش کردهایم. روسریتو… تقدیم به زنان آزاده سرزمینم که در خط اول جنبش «زن زندگی آزادی» دلیرانه میدرخشند.»
در تاریخ ۳ شهریور ۱۴۰۲، در حالی که به سالگرد کشته شدن مهسا (ژینا) امینی نزدیک میشدیم، نمآهنگی بیرون آمد که با جملههای بالا آغاز میشد. نمآهنگی که واکنش بسیار خوب کاربران ایرانی شبکههای اجتماعی را در پی داشت، و البته خشم دستگاههای امنیتی حکومت ایران را هم برانگیخت.
خواننده این نمآهنگ کسی نبود مگر مهدی یراحی؛ آهنگساز و خوانندهای که در جریان جنبش «زن، زندگی، آزادی» در سال ۱۴۰۱، با خواندن ترانههای تاثیرگذار و پرهواداری مانند «سرود زن» و «سرود زندگی» جایگاه خود را در مقام یک خواننده اعتراضی تثبیت کرد.
آقای یراحی چهار روز پس از انتشار «روسریتو» به اتهام «تشویش اذهان عمومی و تبلیغ علیه نظام» و به اتهام انتشار «ترانه غیرقانونی و خلاف اخلاق و عرف جامعه اسلامی» بازداشت شد. البته این نخستینبار نبود که برای او پرونده قضائی تشکیل میشد. او پیشتر طعم «ممنوعالکاری» و «ممنوعالمعامله» بودن را هم چشیده بود، اما این شاید جدیترین برخورد با او از سوی دستگاههای امنیتی ایران بود.
بازداشت مهدی یراحی و بویژه انتشار تصاویر بازداشت او توسط رسانههای حکومتی، که چه بسا با هدف ایجاد ترس در مخالفان صورت گرفته بود، موجی از واکنشهای منفی مردم، هنرمندان و نهادهای هنری و حقوق بشری در داخل و خارج از ایران را به همراه داشت.
از جمله این واکنشها میتوان به بیانیه انجمن قلم آمریکا اشاره کرد که بازداشت او را بیانگر «سرکوب وحشیانه آزادی بیان توسط رژیم ایران» دانست و اعلام کرد فشارهایی که بر فعالان فرهنگی ایران وارد میشود، یادآور آن است که «حکومت ایران به طور پیوسته در پی سرکوب هرگونه بیان هنری است که شجاعت به چالش کشیدن وضعیت موجود را داشته باشد.»
حدود چهار ماه پس از آن، زهرا مینویی، وکیل مهدی یراحی، اعلام کرد که موکلش به دو سال و هشت ماه حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق تعزیری محکوم شده است. او در شبکه اجتماعی ایکس نوشت که این حکم از سوی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران صادر شده و بر اساس ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی یک سال حبس برای آقای یراحی قابل اجرا است.
کمی پس از آن، خانم مینویی در شبکه احتماعی ایکس (توئیتر سایق) نوشت: «در پی ارسال پرونده موکلم آقای مهدی یراحی به شعبه اجرای احکام، با توجه به بیماری و نیاز به مراقبتهای پزشکی، حبس یک ساله ایشان تبدیل به مراقبتهای الکترونیکی (پابند با شعاع حرکتی هزار متر) شد.»
خداحافظی گوگوش
گوگوش، ستاره موسیقی پاپ ایران، با انتشار یک پیام ویدئویی در شهریور ماه ۱۴۰۲، از برگزاری آخرین تور کنسرت جهانیاش با عنوان «فصل آخر» خبر داد و اعلام کرد که پس از آن با صحنه، «سرزمین استعدای» خود، خداحافظی میکند.
او این پیام ویدئویی را دو روز مانده به اولین سالگرد کشته شدن مهسا (ژینا) امینی در بازداشت گشت ارشاد منتشر کرد، و در آن آرزو کرد که آخرین اجرای «فصل آخر» همزمان با «فصل آزادی صدای آواز زن» و «روز آزادی ایران و ایرانی» برگزار شود.
او که از سوی هوادارنش «شاه ماهی موسیقی ایران» خوانده میشود، در این پیام ویدئویی تاکید کرد که خداحافظی از صحنه «تصمیم منطقی اما دشواری» است، چرا که بر صحنه «بهترین خاطرههای زندگی» خود را با مخاطبانش تقسیم کرده و حتی خود را از جنس نگاههای مخاطبانش سنجیده و شناخته؛ «تا بلندتر و بلندتر» بپرد.
بسیاری از شخصیتهای هنری و فرهنگی به خبر خداحافظی او واکنش نشان دادند و به حدود هفت دهه حضور او بر صحنه ادای احترام کردند. از جمله این واکنشها میتوان به متنی اشاره کرد که نشر موسیقی «ترانه» برای او نوشت: «برای تو نازنین فصل آخری وجود ندارد، چون گوگوش تا ابد در دلها و ترانههایش بر لبهای عاشقان موسیقی است.»
خانم گوگوش که در نیمه اردیبهشتماه آینده ۷۴ ساله میشود، درخشش بر روی صحنه را از کودکی آغاز کرد. پدرش، صابر آتشین، او را از دو سالگی به محل اجرای نمایش میبرد و بر صندلیای میگذاشت، مینشاند و روی طناب راه میرفت. او از هفت سالگی بازیگری در سینما را آغاز کرد و تا سال ۱۳۵۷ در فیلمهای پرشماری ایفای نقش کرد. با این همه، گوگوش را بیشتر از هرچیز برای آهنگهای جاودانهاش و تأثیری که بر موسیقی و فرهنگ پاپ ایران گذاشته، میشناسند.
پس از انتشار خبر خداحافظی گوگوش از صحنه، برخی کاربران شبکههای اجتماعی اخبار تاییدنشدهای در مورد احتمال بیمار بودن او مطرح کردند. خودش ولی درباره دلایل این تصمیم به شبکه ایران اینترنشنال گفت: «دلم نمیخواهد که در این سن مشکلی یا کوتاهی روی صحنه داشته باشم. چون من همیشه سعیام این بوده که بهترین خودم را ارائه بدهم و اجرا کنم.» او با اشاره به تحلیل رفتن تواناییهای انسان در زمینههای مختلف با بالا رفتن سن، در مورد خودش گفت: «من آن حس را دارم در خودم. نمیخواهم در واقع شرمنده آن گوگوشی باشم که انتظار ازش هست.»
خداحافظی شهرام شبپره
یکی از رویدادهای مهم موسیقی ایران در سالی که گذشت؛ برگزاری تور خداحافظی شهرام شبپره، آهنگساز و خواننده مشهور موسیقی مردمپسند کشور بود. رویدادی که با توجه به محبوبیت و پایگاه اجتماعی «سلطان پاپ ایران» واکنش گسترده موسیقیدوستان و اهل فن را در پی داشت.
آقای شبپره نخستین بار در خرداد ۱۴۰۱ در صفحه اینستاگرام خود خبر داد که ساز خداحافظی را کوک کرده است: «با درود به شما هموطنان عزیزم؛ که ۶۰ سال موسیقى مرا پشتیبانى کردید. زمان آن رسیده که براى خداحافظى از شما دوستان عزیزم براى تور امریکا و اروپا آماده شوم.» پس از آن در ششمین روز مردادماه اعلام شد که تور کنسرتهای خداحافظی او در تاریخ ۵ آذر و از شهر نیویورک آغاز میشود.
ولی پس از کشته شدن مهسا (ژینا) امینی در بازداشتگاه ارشاد و آغاز جنبش «زن، زندگی، آزادی»، برگزارکنندگان کنسرتهای او تصمیم گرفتند همه برنامههایش را تا اطلاع بعدی لغو کنند. «نظر به رخدادهای اخیر کشورمان و خیزش غرورآفرین هموطنان عزیزمان، با هماهنگی و درخواست شهرام شبپره عزیز، تصمیم گرفتیم تا کنسرت خداحافظی شهرام را به زمان دیگری موکول کنیم، به امید آنکه حال همه ما بزودی بهتر شود.»
بدین گونه، نخستین اجرا از آخرین تور کنسرت جهانی شهرام شبپره، با پنج ماه تاخیر، در اردیبهشتماه ۱۴۰۲ در شهر نیویورک برگزار شد. او پس از آن و در ادامه «تور بزرگ خداحافظی» خود در شهرهای متخلف کانادا، اروپا و استرالیا روی صحنه رفت و با دوستدارانش وداع کرد.
از جمله هنرمندانی که به خداحافظی او از صحنه واکنش نشان دادند میتوان به مارتیک اشاره کرد که با تاکید بر «سلطان پاپ ایرانی» بودن شهرام شبپره، گفت: «برای اینکه وقتی [اجرای] آهنگهای شاد و رقصی را شروع کرد، کمتر کسی [در این کار] بود. شهرام بود که این کارو شروع کرد و الگوی بقیه شد.»
داریوش اقبالی، خواننده پرآوازه ایرانی، هم به سهم خود از آقای شبپره «بخاطر زحماتی که در بیش از نیم قرن برای جامعه کشیده» تشکر کرد و گفت: «بیش از نیم قرن شادی را به خانههای مردم آوردی. بیش از نیم قرن تلاش کردی، تلاش بیوقفه. با حسن نیت، با عشق، با مهربانی. دست بسیاری از جوانها را گرفتی، کمکشان کردی، به مردم معرفیشان کردی. آثارت پر از عشق و هیجان و شور و شعف بوده که در سختترین شرایط مردم را به وجد آوردی. تو یکی از کسانی هستی که نقش بسیار حساسی در موسیقی پاپ ما داشتی. تو پیشکسوت همه ما هستی.»
گوگوش هم با یک پیام ویدئویی به خداحافظی شهرام شبپره از صحنهها واکنش نشان داد. او در قسمتی از این پیام گفت: «ما نسلی بودیم که موسیقی را خالصانه و عاشقانه دوست داشتیم. در آن سالها، خواننده، آهنکساز یا نوانده بودن افتخار نبود، که چه بسا مورد تمسخر هم واقع میشد کسی که با موهای بلند میرقصید و میخوند. تو از همان آغاز علاوه بر آن جنون هنرمندانه، یاغی بودی و پیشتاز. از اینکه برای مردم غمزده ایران شادیآفرین بودی، همه ما از تو سپاسگزاریم. بنیانگذار دوباره این صنعت در غربت تو بودی و بس.»
اجرای مهسا وحدت و مژگان شجریان در مراسم صلح نوبل
مراسم اهدای جایزه نوبل صلح به نرگس محمدی همزمان با روز جهانی حقوق بشر روز ۱۹ آذر درپایتخت نروژ برگزار شد. در شب برگزاری این مراسم در سالن «سیتی هال» شهر اسلو، دو خواننده زن هم به نمایندگی از زنان موسیقی ایران، حضور داشتند و به اجرای برنامه پرداختند.
بیش از چهار دهه سرکوب و جرمانگاری صدای زنان موسیقی ایران، نتوانسته آنها را به سکوت وادار کند؛ آنها که صحنه موسیقی و فعالیت هنری را به میدان مقاومت علیه حکومت تبدیل کردهاند، حالا در مراسم اهدای یکی از مهمترین جوایز سالانه جهان به روی صحنه میروند و هنرشان را ارائه میکنند.
در آغاز مراسم و پس از سخنان بریت رایس اندرسن، رئیس کمیته نوبل، مهسا وحدت به روی صحنه رفت. او که خواننده و نوازنده موسیقی ایرانی است با همراهی تورد گوستاوسن، پیانیست برجسته سبک جاز، ابتدا ترانه «ای شب از رویای تو رنگین شده» سروده فروغ فرخزاد و سپس ترانه «دارم امیدی ای وطن» را اجرا کرد.
در پایان مراسم اهدای جایزه نوبل ۲۰۲۳ و پس از آنکه فرزندان خانم محمدی پیام او از زندان اوین را برای حاضران در برنامه خواندند، مژگان شجریان، خواننده موسیقی ایرانی، با همراهی تار حمید متبسم و تنبک کاوه محمودیان تصنیف «مرغ سحر» را اجرا کرد.
خانم شجریان پس از اتمام مراسم صلح نوبل به برنامه شصت دقیقه بیبیسی فارسی گفت: «مدافع حقوق بشر بودن خانم محمدی برای من ارزشمند است. ما اگر میخواهیم تغییر ایجاد کنیم باید به عقاید یکدیگر احترام بگذاریم و با هر شیوه و عقیدهای باید همه با هم همراه شوند.»
اما حاشیههای مراسم نوبل و بحثها و سوالهای شکل گرفته در این رابطه خیلی زود در شبکههای اجتماعی بر اصل موضوع سایه انداخت و به بحث اصلی تبدیل شد. در جریان مهمانی شام این مراسم، گلشیفته فراهانی از مژگان شجریان و مهسا وحدت دعوت کرد تا به یاد نرگس محمدی و همبندان او در زندان اوین، با هم تصنیف «امشب شب مهتابه» اثر علیاکبر شیدا را همخوانی کنند.
خانم فراهانی پیش از این اجرا در سخنانی خطاب به شاه و ملکه نروژ و دیگر مهمانان گفت که میداند رعایت آداب و پروتکلها در این ضیافت چه اندازه مهم است اما «شکستن قواعد، راه و رسم ما ایرانیهاست و کاری که نرگس محمدی هم کرده، شکستن همه پروتکلهاست.»
برخی از کاربران شبکههای اجتماعی این سخنان را نپسندیدند و از شکستن جو رسمی مراسم و ربط دادنش به «تابو شکن» بودن ایرانیان بهشدت انتقاد کردند.
از بندر تا لندن
در اردیبهشتماه سالی که گذشت، انتشار چند ویدئو کوتاه از کنسرت گروه داماهی در کافه «خانه دوست» در باغ فردوس تهران، واکنش گستردهای در میان کاربران شبکههای اجتماعی به همراه داشت. حضور شروین حاجیپور، خواننده ترانه «برای»، و حسین رونقی، زندانی سیاسی سابق، و همچنین حضور زنان با پوشش اختیاری در میان تماشاگران این کنسرت، توجه بسیاری را به خود جلب کرد.
همین کافی بود که رسانههای وابسته به حکومت خواهان ورود مراجع نظارتی و قضایی و برخورد با دستاندرکاران این برنامه شوند. کمی پس از آن، خبر آمد که کافه «خانه دوست»، که پایگاه گروههای مستقل موسیقی تلفیقی و موسیقی محلی در تهران بشمار میآمد، پلمپ شده است. همچنین، اخبار تائیدنشدهای از ایجاد محدودیتهایی برای گروه داماهی به گوش رسید.
این تنها مورد برخورد حکومت با اجراهای خصوصی موسیقیدانان مستقل ایرانی نبود. در روزهای آغازین تیر ۱۴۰۲، ماموران امنیتی هنگام برگزاری کنسرت گروه «اتاق» در آموزشگاه هیلاج، اجرا را متوقف کرده و نیوشا قربانی، خواننده این گروه، را بخاطر اجرا با پوشش اختیاری بازداشت کردند.
در روزهای پایانی همان ماه هم در خبرها آمد که دومین شب کنسرت مجید سالاری در فرهنگسرای نیاوران در تهران، به دلیل «زنانه بودن» صدای او و «بیحجابی حاضرین در سالن» لغو شده است. دلایل لغو کنسرت این خواننده بندرعباسی آنقدر عجیب بود که باورپذیر نمینمود. ولی حمید خسرو، تهیهکننده کنسرت، در این باره به روزنامه «هفت صبح» گفت: «زنانه بودن صدای خواننده پیش از این هم برای مجید سالاری ایجاد مشکل کرده بود و حتی چند سال هم برای گرفتن مجوز تلاش کرد.»
حدود هفت ماه پس از ماجراهای اجرا در «خانه دوست»، گروه داماهی یک بار دیگر هم خبرساز شد؛ وقتی که از آنها دعوت شد تا در آبانماه ۱۴۰۲ در «جشنواره جاز لندن» به اجرای برنامه بپردازند. جشنوارهای که از سوی شبکه ۳ رادیو بیبیسی و روزنامه گاردین «یکی از معتبرترین جشنوارههای موسیقی جاز در جهان» نامیده شده است.
گروه داماهی که آهنگهایش از تلفیق سنجیده موسیقی روز دنیا و موسیقی محلی جنوب ایران شکل میگیرد، در شهر لندن آنچنان مورد استقبال قرار گرفت که کنسرتش برای شب دوم تمدید شد.
تک آهنگ شروین حاجیپور
در سالی که گذشت، نام شروین حاجیپور دو بار بر سر زبانها افتاد. ابتدا در ماه دی؛ وقتی که همزمان با پخش تکآهنگ تازهاش به نام «آشغال» در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «نمیدانم این چندمین باری است که برای «برای» احضار میشوم، نمیدانم این ترس و بلاتکلیفی تا کی ادامه دارد.» و بار دیگر در ماه اسفند؛ وقتی که با انتشار حکم دادگاه انقلاب از محکومیت خود به حبس و مجازاتهای تکمیلی خبر داد.
او آهنگ اعتراضی «برای» را در پاییز ۱۴۰۱، همصدا با جنبش «زن، زندگی، آزادی» خوانده بود. آهنگی که پیآمدهای به شدت ناهمگون و چه بسا پیشبینی نشدهای برایش به همراه داشت؛ از یک سو محبوبیت و شهرت جهانی و جایزه معتبر گرمی، و از سوی دیگر خشم دستگاههای امنیتی حکومت ایران و بازداشت و تشکیل پرونده قضایی.
حدود ۱۵ ماه پس از خواندن «برای» و در واکنش به فشار و محدودیت پیوستهای که از سوی دستگاههای امنیتی و قضایی بر او وارد میشد، شروین حاجیپور تکآهنگ تازهای به نام «آشغال» خواند.
او در متنی که همراه با تکآهنگ تازهاش در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد، نوشت: «میدانستم که ما مردم عادی هم حق داریم تا دلمان برای وطن بسوزد و به فکر آبادیاش باشیم. حالا اما، احساس میکنم که شاید اشتباه میکردم. شاید خاک را هم انحصاری کردهاند. شاید وطن برای ما مردم عادی نیست.»
تکآهنگ جدید شروین حاجیپور، همانند «برای»، مورد استقبال بسیار خوب موسیقیدوستان ایرانی قرار گرفت. «آشغال» تا زمان نوشته شدن این متن، حدود ۵۰ میلیون بار در اینستاگرام دیده شده است و با فاصله زیاد نسبت به دیگر آهنگهای سال ۱۴۰۲، پرمخاطبترین پرمخاطبترین موسیقی و نمآهنگ فارسی این سال بشمار میآید.
همین استقبال چشمگیر مردم از این ترانه و درونمایهاش، چه بسا انگیزهای شد برای مقامهای امنیتی و قضایی ایران که کمتر از دو ماه پس از پخش «آشغال»، رای دادگاه انقلاب در مورد آقای حاجیپور را اعلام کنند. بر اساس این رای او به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و«اغوا و تحریک مردم به اغتشاشات به قصد برهم زدن امنیت کشور»، در مجموع به تحمل سه سال و هشت ماه حبس تعزیری محکوم شده است.
در حکم آقای حاجیپور آمده است که متهم در جلسه رسیدگی «از عمل خود صریحا ابراز ندامت و پشیمانی ننموده و با قصد و اراده و توجه کامل به افعال خود، همگام با گروههای معاند و ضد انقلاب اقدام به ساخت موسیقی در ضدیت با نظام اقدام نموده و در ادامه ارشاد و هدایت کارشناسان در اصلاح رفتار متهم موثر نبوده است.»
او همچنین به دو سال ممنوعیت خروج از ایران، «ساخت موسیقی در باره جنایت آمریکا علیه بشریت»، «شرکت در دوره آموزشی مهارت رفتار و دانش در حوزه هنر»، و خواندن و خلاصهنویسی کتاب «حقوق زن در اسلام» نوشته مرتضی مطهری و کتاب «زن در آیینه جلال و جمال» نوشته عبدالله جوادی آملی محکوم شده است.
محکومیت شروین حاجیپور، بازتابی جهانی داشت و از سوی بسیاری از سازمانهای حقوق بشری و چهرههای برجسته ایرانی و غیرایرانی مورد انتقاد قرار گرفت. از جمله، جولی تربو، مدیر گروه «ارتباط با هنرمندان در معرض خطر» در انجمن قلم آمریکا، با اشاره به ترس حکومت ایران از قدرت موسیقی برای امید بخشیدن به شهروندان، درباره محکومیت آقای حاجیپور گفت: «دولت ایران در تلاش است تا جنبش قدرتمندی را که موسیقیدانان معتقد به آزادی و حقوق زنان پیشگامان آن هستند خاموش کند.»
لغو شب پایانی جشنواره کوچه
«دلخوشی و روشنایی دمی کنج کوچههای بوشهر فرش پهن کرد و از چهارگوشه ایران نشستیم روش چای خوردیم و لحظاتی، کمی دقیقتر به جهان نگاه کردیم. همین ما را بس. موسیقی مقصد نبود، نیت بود. ما در واقعیت تمام راه را رفتهایم، هر چند در ظاهر گام آخرش توی پایمان ماسیده باشد. حالا همه با هم توی دلمان هرجا که هستیم روز پایانی را جشن میگیریم. گویی که وسط عمارت حاج رییس التجار نشستهایم و سازها کوکاند و ابرها پراکنده.»
جملههای بالا قسمتی از متنی است که در روزهای آغازین اسفند ۱۴۰۲، در صفحه رسمی جشنواره «کوچه» در اینستاگرام منتشر شد. جشنواره مستقلی که پس از چهار سال وقفه به خاطر کرونا، قرار بود سومین دورهاش از ۲ تا ۸ اسفند سالی که گذشت در شهر بوشهر برگزار شود، ولی با لغو اختتامیهاش ناتمام ماند.
در جریان سومین دوره جشنواره «کوچه»، که با استقبال بسیار خوب مردم روبرو شده بود و چند روزی شادی و رونق را به کوچههای بوشهر برده بود، برنامههای گوناگونی مانند «قصهها و ترانههای کار روی دریا» با ناخدا عبدالرسول غریبی، «شب موسیقی افغانستان» با کبیر معصومی، «شب داستان» با داریوش غریبزاده و احسان عبدیپور، «کارگاه تخصصی گردشگری» با شهرزاد اسفرجانی و … اجرا شد. اگرچه گروهی از منتقدان میگفتند جای زنان در میان موسیقیدانان شرکتکننده در سومین دوره «کوچه» خالی بود.
یکی از حاضرین در این جشنواره که از شیراز به بوشهر رفته بود درباره حس و حال شهر به بیبیسی گفت: «هیچ وقت بوشهر را اینقدر شاد و زنده و رنگارنگ ندیده بودم. محل اجرای موسیقی اقوام در ساختمان باشکوه رئیس التجار در محله شنبدیها بود ولی موسیقی به همه محلهها تسری پیدا کرده بود. میتوانستی از هر محله شهر و هر کوچه و پسکوچهای صدای خیام خوانی و شروه خوانی و باقی ترانههای فولکلور را بشنوی.»
او درباره استقبال مردم از جشنواره کوچه هم گفت: «دیرقت شب در محله بازار قدیم مردم تنگ هم نشسته بودند و قهوه و چای می نوشیدند و میگفتند و میخندیدند. پیش خودم فکر کردم چه مردم غریبی هستیم که در گردباد حوادثی که هر لحظه بر سرمان آوار میشود هنوز هم میتوانیم موسیقی گوش بدهیم؛ شاد باشیم و زندگی کنیم.»
قرار بود در اختتامیه این فستیوال محسن شریفیان و لئو رخاس، نوازنده اکوادوری پنفلوت اجرای مشترکی داشته باشند که لغو ناگهانی اختتامیه از اجرای آن جلوگیری کرد. گفته میشود دلیل لغو مراسم فشار نهادهای امنیتی و اطلاعاتی استان بوده است. محسن شریفیان که خودش از برگزارکنندگان جشنواره است در پستی اینستاگرامی نوشت: «انتهای تمام کوچههای بوشهر و مقصد مردم اصیل این بندر به دریا ختم میشود. خیالتان راحت که این نقطه پایان فستیوال موسیقی کوچه نخواهد بود.»
لغو اختتامیه جشنواره کوچه چه بسا آخرین پرده از برخورد حکومت ایران با موسیقی در سال ۱۴۰۲ بوده باشد، ولی بیگمان آخرین پرده از رویارویی موسیقیدانان ایرانی با جمهوری اسلامی نیست. رویاروییای که با ابلاغ «سند ملی موسیقی» از سوی ابراهیم رئیسی، شاید شکل تازهای به خود بگیرد ولی در بنیاد آن تغییری رخ نخواهد داد.
سند ملی موسیقی؛ هیاهوی بسیار برای هیچ
در آخرین روزهای سال ۱۴۰۲، در خبرها آمد که ساعاتی مانده به برگزاری کنسرت علیرضا قربانی در اصفهان، ستاد «امر به معروف» این استان در بیانیهای به این کنسرت و وزارت ارشاد تاخته است و در نتیجه، اجرای این کنسرت بهدلیل حضور «نوازندگان زن» لغو شده است. کنسرتی که سرانجام پس از حدود ۲۴ ساعت کشوقوس، با دخالت دولت و با حضور «تمام نوازندگان» برگزار شد.
یک روز پس آن محمدمهدی اسماعیلی، وزیر ارشاد جمهوری اسلامی، در حاشیه جلسه کابینه دولت در گفتگو با خبرنگاران ادعا کرد که مشکل جلوگیری مقامهای مذهبی از برگزاری کنسرت در بعضی شهرها با ابلاغ سند ملی موسیقی «حل شده» است. اشاره محمدمهدی اسماعیلی به «سند ملی موسیقی جمهوری اسلامی» بود که در تاریخ ۱۲ اسفند توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی ابلاغ شد.
در بند ۱۲ از ماده شش این سند آمده است: «ضمانت اجرایی مجوزها در حوزه موسیقی و جلوگیری از دخالتهای شخصیتهای حقیقی و حقوقی در روند صدور مجوز توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.» به گفته وزیر ارشاد، چون در این بند «تنها مرجع» تصمیمگیری درباره مجوز کنسرتها وزارت ارشاد معرفی شده، بنابراین مشکل برگزاری کنسرتها «دیگر حل شد».
این در حالی بود که وزارت ارشاد همیشه مسئولیت صدور مجوز و تصمیمگیری درباره اجرای کنسرتها را بر عهده داشته است؛ اما مقامهای مذهبی و تندروهای حامی حکومت با وجود همین مشخص بودن مسئولیت در کار اجرای کنسرتها دخالت کردهاند.
«سند ملی موسیقی جمهوری اسلامی ایران» در ۷ ماده و ۴ تبصره در تاریخ ۱۰ بهمن ۱۴۰۲ در شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسیده و به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان صدا و سیما، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، مرکز مدیریت حوزه های علمیه، شورای هنر شورای عالی انقلاب فرهنگی و دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی ابلاغ شده است.
سندی که در نگاه اول چیزی به نظر نمیرسد مگر بازی با کلمهها و ترکیباتی تکراری و گنگ، مانند «جهتگیری الهیات رهاییبخش و عدالتخواهانه در مکتب موسیقایی انقلاب اسلامی»، که چه بسا کارکردی بیش از تبلیغات برای پررنگ نشان دادن دستاوردهای دولت سیزدهم نداشته باشد.
در بند ۲ ماده یک این سند زیر موضوع «هدفدار بودن موسیقی» آمده است: «موسیقی یک ابزار مشترک، برای اهداف خیر یا شر است و هر دو نوع آن در عالم خارج مصداق دارد.» همین یک جمله بخوبی نمایانگر روش اندیشه نویسندگان این سند است. وقتی گروهی به وجود «اهداف شر» در موسیقی باور دارند، و تشخیص «مصادیق شر» هم با خود آنهاست، میتوان پیشبینی کرد که با این سند هم مشکل برخورد سلیقهای با موسیقی و موسیقیدانان ایران حل نخواهد شد.
این در حالیست که در تمام این سند حتی کوچکترین اشارهای به مهمترین مسائل موسیقی کشور یعنی حق آواز خواندن زنان و همچنین حق آزادی بیان در موسیقی ایران نشده است.