یک چهره – یک روایت
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- آقای علیرضا پناهیان دربارۀ ویدیویی که پیامبر گرامی اسلام و مولا علی را در رعایت عدالت و تقسیم بیتالمال با الفاظی توصیف کرده که دستکم در دوران ما نه تنها مثبت و پسندیده به حساب نمیآید بلکه دون شأن آن بزرگواران است توضیحاتی داده یا الحاقیهای منتشر کرده و گفته حسودان برنتافتهاند.
این نوشته اما دربارۀ این موضوع نیست بلکه ماجرا بر سر قصهای است که آقای پناهیان دربارۀ سال گرد ۱۵ خرداد نقل کرده و کاملا ساختگی و نادرست است.
آنچه پناهیان روایت کرده این است که در سالگرد ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ امام از شهید عراقی یا فردی دیگر میخواهد به ایران برود و از طیب حاج رضایی از لات/ لوطیهای ۲۸ مرداد که ۱۰ سال بعد به نهضت ۱۵ خرداد پیوسته و از شاهدوستی برگشته بود بخواهد با راهاندازی دسته جات مراسم سالگرد برگزار کند.
این روایت اما به چند دلیل نادرست است اگر نخواهیم بگوییم دروغ است:
نخست به این خاطر که در سالگرد ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ امام خارج از ایران نبوده نا از مهدی عراقی یا دیگری بخواهد به ایران برود! امام بعد از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ مدتی در زندان بود و سپس در قیطریه در حصر و در فروردین ۱۳۴۳ به قم برگشت. بنا بر این در خرداد ۴۳ خارج از ایران نبوده بلکه در ۱۳ آبان همان سال به ترکیه تبعید شد و سپس به عراق رفت.
دوم: در خاطرات حاج مهدی عراقی چنین مأموریتی نیامده یا دستکم این نویسنده ندیده یا شاید به خاطر آن باشد که شخص مورد نظر و راوی شهید عراقی نیست و باید پرسید کیست.
سوم: نکتۀ مهمتر اما این که طیب حاج رضایی در ۱۱ آبان ۱۳۴۲ اعدام شده و اصلا در سالگرد ۱۵ خرداد زنده نبوده! یک مستند هم ساخته شده به نام «سه سال و سه روز» دربارۀ طیب که سه سال و سه روز بعد از ۹ آبان ۱۳۳۹ میپردازد. چون در روز تولد رضا پهلوی فعال بود اما سه سال و سه روز بعد و در واقع سه سال و دو روز بعد در ۱۱ آبان ۱۳۴۲ اعدام می شود.
مشخص است که آقای پناهیان این مستند را هم ندیده اما مشخص نیست این قصه را به عمد بافته یا نه و چه قصدی از آن دارد؟
این که امام خمینی از کسی بخواهد نزد یک لات/ لوطی برود و بگوید اگر نزد علما بروید ابتدا خواهند گفت از کجا معلوم که واقعا پیام من است و مطمئن هم باشند کاری انجام نخواهند داد ولی به طیب حاج رضایی بیشتر اعتماد داشته باشد هم نکتۀ عجیبی است چرا که آقای پناهیان معمم است و طبعاً نباید درصدد تحقیر و تخفیف هملباسان خود برآید ولی این کار را با روایتی که از اساس نادرست است انجام داده است.
نتیجه این که داستانی که پناهیان نقل کرده نادرست است چون امام هرگز به فردی که اعدام شده و در قید حیات نبوده مأموریت نداده است!
آقای پناهیان را می شناسیم و اگر نمیشناختیم با نقل های اخیر بیشتر شناختیم و حاج مهدی عراقی را نیز اگر مورد خطاب امام بوده باشد و جا دارد با طیب حاج رضایی که در آن مستند معرفی شده هم بیشتر آشتا شویم:
طیب حاجرضایی مشهور به طیب و نزد هواداران خود طیب خان، یکی از لاتهای سرشناس تهران بود که در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به عنوان یکی از عوامل شعبان جعفری در شعار و چماق و عربدهکشی علیه نخستوزیر ملی و نمایش مبتذلی با عنوان قیام مردم در مخالفت با دولت دکتر مصدق به همراه اراذل و اوباش مشهور نقش ایفا کرد و پاداش او به پاس تاجبخشی، عفو ملوکانه درپی بازداشتی کوتاهمدت و میانمدت و دریافت امتیاز انحصار واردات موز بود و در سال ۱۳۳۹ نیز برای تولد ولیعهد سنگ تمام گذاشت اما سه سال بعد ورق برگشت و از چشم شاه افتاد و به اتهام نقش آفرینی در «بلوای ۱۵ خرداد» اعدام شد. به خاطر ۲۸ مرداد پاداش گرفت و به سبب ۱۵ خرداد مجازات شد.
طیب حاج رضایی، خالکوبی تصویر رضا شاه روی شکم خود را نشان میدهد
طیب درزمرۀ لاتهای مذهبی به حساب می آمد و مرید آیتالله کاشانی بود و از سر علاقه به او بغض مصدق داشت به همین خاطر ۱۰ سال بعد و در پی ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ که از او خواستند اعتراف کند «از آیتالله خمینی پول گرفتهام تا عکس او را روی بیرقها نصب کند» زیر بار نرفت و گفت «۲۸ مرداد از شاپور غلامرضا پول گرفتم تا جاوید شاه بگویم ولی ۱۵ خرداد از این سید پولی نگرفتم» و نعمت الله نصیری هم که از او کینه داشت زمینۀ حذف او را فراهم ساخت.
عنوان اصلی مستند البته «سه سال و سه روز» است چون ناظر است به نقش طیب در جشنهای تولد رضا پهلوی در ۹ آبان ۱۳۳۹ و کشاندن جمعیت و تدارک طاق نصرت در شهر تهران و میخواهد بگوید تنها سه سال و سه روز بعد او از چشم شاه افتاد و اعدام شد. یعنی ۱۱ آبان ۱۳۴۲ و اصلا به سال گرد ۱۵ خرداد نرسیده تا داستان پناهیان را باور کنیم.
مشکل اصلی جای دیگر بروز میکند و آن هم این که آیا بقیۀ صحبتهای او نیز همین قدر نامستند یا ساختگی است؟!