خانه ملک‌الشعرای بهار فروخته می‌شود؟

پنجشنبه, 12ام تیر, 1393
اندازه قلم متن

khaneh-bahar

مرغ سحر ناله سر کن

سعید برآبادی

مساله امروز خانه ملک‌الشعرای بهار، بحث فروش آن است. خانه‌ای که از دوره پهلوی به جا مانده، هیچ که نداشته باشد، خاطره‌ای دارد از حضور یکی از بزرگ‌ترین و مهم‌ترین چهره‌های ادبیات فارسی که دین او هنوز بر گردن زبان فارسی است و اگرچه مردم همراه با «مرغ سحر» او ناله می‌کنند و به ابهت «دیو سپید پای در بند»ش می‌نازند اما سهم فراموشی را هم نمی‌شود نادیده گرفت از زندگی گرانی‌زده آدم‌ها در این شهر دودگرفته.

خانه ۷۰ساله بهار تا سال ۸۵، لااقل انباری بود برای سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران تا جایی باشد برای لوازم اداری فرسوده کارمندها اما حالا ستاد اجرایی فرمان امام‌(ره) دست به کار فروش خانه شده و نماینده‌اش به خبرگزاری میراث فرهنگی گفته که سازمان میراث فرهنگی که این خانه را ثبت کرده، خودش باید برای حفاظت از آن تلاش کند. میراث فرهنگی تهران هم حرفی بیش از این نمی‌تواند داشته باشد. معاون این اداره در نهایت به این نقل قول می‌رسد که سازمان میراث فرهنگی نخواهد گذاشت شهرداری مجوز تخریب و بازسازی این بنا را صادر کند و این البته تنها کاری است که از عهده این سازمان برمی‌آید.

در کتاب «سبک‌شناسی»، شمیسا، خاطره‌ای دارد از ملک‌الشعرای بهار که درباره تصحیح ذوقی است. می‌گویند ملک‌الشعرا واژه‌ای را در یک بیت از شاعری نه‌چندان مشهور، تصحیح ذوقی می‌کند اما به او خرده می‌گیرند که چرا بدون آنکه از آن شاعر، منبعی مکتوب در دسترس باشد اینچنین به ذوق خود اعتماد کرده و آن واژه را جایگزین کرده است. استاد با صبوری جواب می‌دهد اگر من کلمه‌ای در شعری به سبک خراسانی را تصحیح کردم، حداقل ۱۰هزار بیت شعر از سبک خراسانی در حافظه دارم و حداقل ۱۰هزار بیت در همین سبک سروده‌ام! بعدها که مجتبی مینوی، نسخه‌های رسمی آن شاعر را ارایه می‌کند، آنها که گمان بد به ملک‌الشعرا برده بودند، درمی‌یابند که واژه انتخاب‌شده از سوی استاد، همان واژه‌ای است که در متن اصلی هم بوده است!

استاد که روزی با ذوق خود، ادبیات فارسی کهن را از نابودی نجات داد، حالا خانه‌ای برای تهران به یادگار گذاشته که سرانجام پریشانی داشته و بعید هم نیست که تا چندی دیگر به یکی از پاساژهای مهم لباس‌فروشی همان راسته بدل شود اما انگار پیش از آنکه خانه‌اش رو به ویرانی برود، این خود شعر و شاعری اوست که از خاطر مردم پاک شده اگرچه بهار بهار، دختر آن شاعر این استدلال «شرق» را رد می‌کند و می‌گوید: «اتفاقا بهار از شاعرانی است که مردم او را خوب می‌شناسند. ممکن است شما چون جوان هستید او را به خوبی نشناسید اما بهار از اولین کتاب‌های مدرسه با هر ایرانی هست چون بعد از فردوسی، بیشترین شعر را در وصف ایران داشته است. بهار ایرانی است و او را همه ایران می‌شناسد.»

خانم بهار بهار تایید می‌کند که خانه مورد مناقشه امروز، منزل اصلی بهار نیست چراکه آن خانه مدت‌ها پیش خراب شده و این ملک، خانه‌ای است که بهار در دوره‌ای آن را در بخشی از باغ ساخته تا از اجاره آن در روزهای بستری بیمارستان، کمک‌خرج خانواده را تامین کند. این موضوعی است که سیداحمد محیط‌طباطبایی هم آن را در گفت‌وگو با «شرق» مورد تایید قرار می‌دهد و تاکید می‌کند که اگرچه این خانه، خانه بهار نیست اما جزو خانه‌های نفیس پایتخت است و حفاظت از آن واجب. با این‌همه گویی حالا باید ناله مرغ سحر از گلوی پایتخت بیرون بیاید چراکه در همین گفت‌وگوی کوتاه، محیط طباطبایی تاکید می‌کند که وضع بسیاری از خانه‌های تاریخی تهران مساعد نیست و بعضی از آنها در سکوت خبری فروریخته‌اند؛ خانه بهار اما فعلا در تیررس اخبار است.
از: شرق


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.