پری صابری از کارگردانان قدیمی و شناختهشده تئاتر ایران در ۹۲ سالگی در گذشت.
خانم صابری متولد سال ۱۳۱۱ در کرمان بود. پس از پایان تحصیلات مقدماتی در ایران، به فرانسه رفت و تئاتر و سینما خواند.
از کارهای عمده او میتوان به ریاست اداره فوق برنامه دانشگاه تهران و همچنین ترجمه و کارگردانی تئاترهای متعدد اشاره کرد.
حزب توده و نیروی سوم
پری صابری در گفتوگو با بنیاد مطالعات تاریخ ایران درباره دوران دبیرستان خود در ایران که همزمان با جنبش ملی شدن نفت است گفته بود: «اعتصاب کردن و نظم مدرسه را بهم زدن امری عادی و روزمره برای دانش آموزان بود.»او این نوع کنشها را در راستای فعالیتها و نفوذ حزب توده در مدارس و دانشگاههای ایران میدانست. در پایان تحصیلات مقدماتی به فرانسه رفت.
خانم صابری با اشاره به کشمکشهایش با پدر برای ادامه تحصیل در رشته سینما میگوید: «در جو آن زمان فرانسه اینکه یک زن خارجی بخواهد فیلم بسازد برای مردان فرانسوی بسیار برخورنده و غیرقابل تحمل بود.» او سپس تصمیم گرفت تئاتر تجربه کند و شاگرد تانیا بلاشوا شد که از شاگردان کنستانتین استانیسلاوسکی، کارگردان تئاتر شهیر روسی، بود.
در دوران دانشجویی در پاریس، دوستانش افرادی مانند علینقی عالیخانی، هوشنگ نهاوندی و عبدالمجید مجیدی بودند که بعدها به مقامات بالا در حکومت پهلوی رسیدند.
به گفته خانم صابری آنها در دوران دانشجویی طرفدار محمد مصدق یا نیروی سوم و مخالف سیاستهای حکومت پهلوی بودند.
نیروی سوم حزبی به رهبری خلیل ملکی بود که از حزب زحمتکشان ملت ایران مظفر بقائی جدا شده بود.
خلیل ملکی پیش از آن همراه با جلال آل احمد و اسحق اپریم از حزب توده ایران به دلیل وابستگیاش به حزب کمونیست شوروی استعفا داده بود.
خشت و آیینه و فروغ
پری صابری در اوایل دهه چهل به ایران برمیگردد و نمایشنامههای خارجی متعددی را ترجمه و اجرا میکند. یکی از آنها اجرای نمایشنامه «مردگان بی کفن و دفن» نوشته ژان پل سارتر است.
این نمایشنامه درباره درگیری دو گروه چریکی جنبش مقاومت فرانسه و نیروهای ویشی طرفدار آلمان است که به گفته خانم صابری «موافقان و مخالفان حکومت، تصویر خود را در آن میدیدند.»
به گفته خانم صابری «پیش از اجرا متن را سازمان امنیت خوانده بود و اجازه کار داده بود اما پس از آنکه این نمایش با واکنشهای زیادی روبهرو شد از طرف ساواک اخطار دادند و سپس تعطیل شد».
او پس از آنکه از اداره تئاتر استعفا داد با همراهی در «گروه پازارگارد» به کارهای تئاتری خود ادامه داد.
از جمله کارهای تئاتری او ترجمه و بازی در نمایش «شش شخصیت در جستوجوی نویسنده»، نوشته لوئیجی پیراندللو، با بازی فروغ فرخزاد در نقش اصلی بود. خانم صابری با اشاره به بازی فوق العاده فروغ میگوید: «تنها کسی که برای کار کردن با او مشکلی نداشتم فروغ بود چون روند خلاقیت یک اثر را بهخوبی درک میکرد.»
او با بیان برخورد تلخ بازیگران حرفهای با فروغ میگوید: «آنها باور نمیکردند که یک بازیگر غیرحرفهای میتواند بهتر از آنها بازی کند.»
در این دوران او در دو فیلم از سینمای متفاوت ایران، «شب قوزی» ساخته فرخ غفاری و «خشتوآیینه» به کارگردانی ابراهیم گلستان هم بازی کرد.
تجربه تلخ دانشگاه تهران: «مگر ما کرگدن هستیم؟»
پس از آنکه علینقی عالیخانی به ریاست دانشگاه تهران منصوب شد از پری صابری خواست که مسئول اداره فوق برنامه دانشگاه تهران شود که برنامههایی در حوزههای موسیقی، تئاتر، سینما و سفر برای دانشجویان برگزار میکرد.
خانم صابری درباره تجربه خود از ایران دوران میگوید: «وقتی شما در یک گروه شخصی کار میکردید مشکلی نداشتید اما اگر پستی دولتی میپذیرفتید همه با شما مشکل و زاویه پیدا میکردند.»
به گفته او: «این دوگانگی در تمامی دورانی که در دانشگاه کار میکردم وجود داشت و یک نوع برزخی از نظر وجدانی برایم ایجاد کرد.»
او برای نمونه به خاطره تلخش از راه اندازی سینما تک دانشگاه تهران در سالن دانشگاه فنی اشاره میکند و میگوید: «قرار شد با همکاری انجمنهای فرهنگی کشورهای اروپایی و آمریکا فیلمهای مهم و هنری را بدون سانسور به نمایش بگذاریم، اما در روز افتتاح با چوب و الوار به ما حمله کردند و ما مجبور شدیم فرار کنیم.»
او دلیل این رفتار را مخالفتهای سیاسی با برنامههای دولتی میداند و میگوید «مخالفان میگفتند آنها میخواهند با این کارها هرزگی و بیناموسی و قرتی بازی را به دانشگاه بیاورند.»
او در مصاحبه با تاریخ شفاهی همچنین به حضور بیش از پیش زنان محجبه در دانشگاه تهران و فعالیتهای سازمانیافته نیروهای چپ همزمان با نزدیک شدن انقلاب اشاره میکند.
استقبال پنجاه هزار نفری مخاطبان از تئاتر «کرگدن» اوژن یونسکو که پری صابری ترجمه و حمید سمندریان کارگردانی کرده بود برای او تجربه جالبی بوده است.
به گفته خانم صابری: «در آن زمان مردم از هر کاری که فکر میکردند موضوعی سیاسی و اجتماعی دارد استقبال میکردند … از آن طرف هم در چنین مواقعی فشارهایی برای متوقف کردن کار از سوی عوامل حکومتی صورت میگرفت.»
خانم صابری میگوید بعدها از هوشنگ نهاوندی، رئیس وقت دانشگاه تهران شنیده است که فشارهای زیادی برای متوقف کردن این تئاتر شده بود که در نهایت فرح پهلوی دخالت کرده و گفته بود: «اصلا چکار دارید، بگذارید کارشان را انجام دهند، مگر ما کرگدن هستیم؟»
او درباره تجربه جشن هنر شیراز هم میگوید: «آن اجراها برای هنرمندانی مانند او بسیار خوب و آموزنده بود اما اجرایش در شهر شیراز با توجه به بافت سنتی و مذهبی آن زمان شهر نتیجهای عکس داشت.»
به گفته خانم صابری وقتی به بعضی تئاترها اعتراض میشد که زمان و مکان مناسبی برای اجرایش در نظر گرفته نشده به آنها گفته میشد «شما عقبمانده هستید و نمیدانید برنامههای تئاتری چیست.»
به گفته خانم صابری «اثر جشنواره هنر شیراز در جامعه ایران به عنوان یک فستیوال ملی صفر بود.»
جشن هنر شیراز از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۶ در تابستان هر سال در شهر شیراز و تخت جمشید برگزار میشد. این جشنواره زیر نظر دفتر ملکه وقت ایران و با مدیریت فرخ غفاری برگزار میشد. چگونگی برگزاری جشنواره هنر شیراز، از هزینه کردن تا نوع اجراها و مکان و زمان برگزاری آنها، موافقان و مخالفان فراوانی در جامعه سیاسی و هنری آن زمان داشت.
بازگشت به ایران با شمس پرنده
پری صابری پس از انقلاب از ایران خارج شد و در اواخر دهه شصت بار دیگر به این کشور بازگشت.
او در سالهایی که در ایران نبود نمایشنامه «من از کجا، عشق از کجا» را دربارهٔ زندگی فروغ فرخزاد نوشت که اجراهای متعددی هم داشت. پری صابری در مصاحبه با تاریخ شفاهی بنیاد مطالعات درباره فروغ گفته بود:«او میتوانست از پیشگامان جنبش زنان ایران قرار بگیرد. او وقتی میگفت من آزادم تظاهر به آزادی نمیکرد و واقعا آزادی را در زندگیاش تجربه میکرد.»
خانم صابری در این دوران بیشتر به اجراهایی پرداخت که درباره افسانهها و اسطورههای ایرانی بود. از جمله این اجراها می توان به «لیلی و مجنون»، «سیاوش در آتش»، «هفت خان رستم»، «هفت شهر عشق» و «من به باغ عرفان» درباره زندگی سهراب سپهری اشاره کرد.
«شمس پرنده» که خانم صابری آن را موفقترین اثر خود میدانست تا سال ۱۳۹۵ بیش از ۲۰۰ اجرا در ایران و ایتالیا و فرانسه داشت.
خانم صابری در مصاحبهای گفته بود: «ایران وارث سرمایه بزرگ فرهنگی است و به نظرم اجرا و ارائه این میراث بزرگ بر تمام هنرمندان واجب است، دست کم من چنین امری را بر خود واجب میدانم و به همین دلیل ۲۵ سال است که با چنین هدفی تئاتر کار میکنم. گاهی دلم از بیتوجهی به این بزرگان در سرزمینم میگیرد. این بزرگان جهانشمول هستند. ایران سرزمین مولانا، سرزمین فردوسی، سرزمین حافظ و دیگران است. ما به عنوان مادر و گهواره این بزرگان وظیفه داریم که در شناساندن این بزرگان کوشش کنیم.»
پری صابری «شمس پرنده» و «اسطورهٔ سیاوش» را در تالار یونسکوی پاریس به روی صحنه برد و در سال ۲۰۰۴ نشان شوالیه هنر و ادب فرانسه را برای اجرای این آثار دریافت کرد.