ایران وایر
هشدار: خواندن این گزارش ممکن است برای برخی آزاردهنده باشد.
خشونت خانگی طیف وسیع و گستردهای دارد. عیانترینش همان ضربوشتم فیزیکی است اما همینطور که دامنه آگاهی جامعه افزایش مییابد، مصادیق دیگری از انواع خشونت شناسایی میشوند که شرح برخیشان میتواند تابوتوان از انسان بگیرد.
این گزارش روایت زنی ۳۷ ساله و مادر یک کودک است، زنی که برای سالها قربانی تجاوز و تعرض جنسی برادر ناتنیاش بوده است. او بعد از شکستن سکوت متوجه شد که برادرش دو خواهر دیگرش را نیز مورد آزار و تعرض قرار داده، اما شکستن سکوت نهتنها کمکی به آن دو نکرد، بلکه موجب شد آواری از سرزنش و قربانی نکوهی از سوی مادرش را تجربه کند.
***
مادر «سحر»، سالها قبل درحالیکه فرزند پسری از همسر اولش داشت، با پدرش آشنا شد. آشنایی که به عشق و در نهایت ازدواج انجامید. بهرغم همه مخالفتهای اطرافیان بهدلیل اینکه مادر سحر از پدرش چند سالی بزرگتر بود و پیشتر ازدواج کرده بود، بااینهمه آن دو ازدواج کردند. حاصل این ازدواج سه فرزند است. خواهر بزرگتر سحر، سحر و خواهر دوقلویش.
سحر اولین بار هفت ساله بود که متوجه شد چیزی در حریم خانه آنها نادرست است: «کار پدرم اقماری بود. چهارده روز کار و چهارده روز استراحت. برادر ناتنیام چهارده روزی که پدرم نبود سروکلهاش پیدا میشد. مادرم که بیرون میرفت، من میدیدم که خواهر بزرگترم را که آن وقت دوازده سالش بود صدا میکرد توی اتاقش. صدای پرخاش و سروصدای خواهرم را میشنیدم. دقایقی بعد میدیدم که خواهرم گریان از اتاق خارج میشود، به دستشویی میرود، مسواک میزند و بعد توی خودش فرو میرود.
هیچی نمیگفت. برادرم از هر نوع خشونتی که فکر کنید از ما دریغ نمیکرد. خاطرم هست یک بار پایش شکسته بود، من نشسته بودم و مشق مینوشتم، گفت برایم آب بیاور، نشنیدم، با همان عصایی که زیر بغلش میگذاشت راه میرفت جوری کوبید توی کمرم که چند ثانیه نفسم قطع شد.»
آزارهای برادر سحر در پانزده سالگی شکل تازهای به خودش گرفت: «دیگر از دستمالی و لمس بدنم لذت نمیبرد، تجاوز میکرد؛ محیط هم برایش مهیا بود. مادرم بهشدت دوستش داشت و هرگز اجازه نمیداد حرفی درباره او بزنیم. خشونتهای دیگرش را هم که میدید، هرگز مانع نمیشد. خواهر بزرگترم در فاصله ۱۸ تا ۲۲ سالگی دوبار از خانه فرار کرد، اما برش گرداندند؛ بعد از ازدواج هم زنی است فروپاشیده و از نظر روانی نامتعادل.
من هم ۲۷ سالم بود که از آن خانه رفتم. در واقع فرار کردم و از کشور خارج شدم. سالها مجبور شدیم دم نزنیم و شاید باورتان نشود، وقتی به مادرم گفتم که چه اتفاقهایی برایمان افتاد، گفت شماها حتما یک کرمی میریختید؛ درحالیکه برادر من سالم نیست. همسرش از او جدا شده، چون او حتی خواهر زن و مادر زنش را هم آزار جنسی داده است. یکبار هم بهصراحت بعد از تمام شدن کارش به من گفت انتقام پدرم را میگیرم. پدر شما مادرم را گرفت، من هم شما را اذیت میکنم.»
چرا شکایت از محارم متجاوز اغلب به نتیجه نمیرسد؟
«مرضیه محبی»، وکیل دادگستری که سالها در ایران به زنان و کودکان کار و خیابان کمکهای حقوقی ارائه کرده است میگوید: «سازمانهای متولی و مسوول در زمینه حمایت از زنان و کودکان باتوجه به امکانات و قدرتی که دارند، میتوانند امکان وقوع و یا وقوع مجدد آسیبهای اجتماعی را کاهش دهند، اما متاسفانه در این ارتباط مشکلاتی وجود دارد. سازوکار دقیق و مدونی بهرغم تلاشهایی که برای وضع قوانین حمایتی در این زمینه شده، وجود ندارد. مراجع دولتی در برخورد با پروندههای تجاوز جنسی دچار چالشهای فراوانی هستند، ما با روسا و مدیران مردی مواجه هستیم که اعتقاد راسخی به عدم دخالت در حریم خصوصی خانواده دارند و از سوی دیگر، در مواردی که واکنش نشان میدهند، این اقدام آنقدر محتاطانه صورت میگیرد که غالبا موجب پشیمانی مراجعهکننده میشود.»
این وکیل دادگستری که در جریان ارائه خدمات حقوقی به شهروندان عموما فرودست مشهد بسیار با قربانیان تعرض و تجاوز توسط محارم برخورد داشته، بر این باور است که قصور اصلی در این زمینه بر عهده حکومت است: «جمهوری اسلامی همانطور که مردم را از دارایی و مال محروم کرده، دارایی اخلاقی آنها را نیز به یغما برده است. بنیانهای اخلاقی در درون انسانها از میان رفته است. مواد مخدر و گسترش آن موجب شده در حریم خانهها فاجعه رخ بدهد.»
مرضیه محبی میگوید رسیدگی به تجاوز و تعرض در حریم خانه توسط محارم در نظام قضایی ایران، با تجاوز به عنف توسط یک فرد خارج از خانواده هیچ تفاوتی ندارد: «حاکمیت مدام این موضوع را نادیده میگیرد. مساله ایدئولوژیک دیده میشود. از سوی دیگر، مجازات زنای با محارم اعدام است، به همین سبب اغلب قربانیان به همین سبب نمیروند شکایت کنند، چون حالا یا خودشان با این موضوع کنار نمیآیند، یا اعضای دیگر خانواده جلویشان میایستند.»
این حقوقدان میگوید در یک مورد از تجاوز به زنان در حریم خانه که خود وکالت زن قربانی را بر عهده داشت، شاهد بود که چقدر پیگیری شکایت از هرلحاظ سخت و پرفشار بود: «چهار دختر بودند که هر چهار تا قربانی تجاوز پدرشان شده بودند. بعد از رنج بسیار در پروسه دادگاه و اثبات این اتفاق که چقدر هم دشوار بود، پدر بازداشت و اعدام شد و حالا این دخترها مانده بودند که چگونه باید معیشتشان را تامین کنند. بعد هم جامعه ما نمیداند چطور باید با قربانی تجاوز برخورد کند. همین دخترها یکیشان ازدواج کرده بود و بعد از اعدام پدرشان در هر ماجرا و اختلافی، همسر دختر به او میگفت تو همانی هستی که پدرت به تو تجاوز کرده بود.»
معلمان مدارس، اعضای فعال در سازمانهای مدنی و والدین. مرضیه محبی از این سه، بهعنوان موثرترین و کارآمدترین افراد برای کاهش چنین آسیبی نام میبرد، اما ما در ایران عموما این افراد را در کنار فرد آسیبدیده نداریم: «در مدارس که اساسا آموزشی به کودکان در حوزه مسائل جنسی داده نمیشود، سازمانهای مدنی هم که همه قلعوقمع شدند و در دوره ریاستجمهوری ابراهیم رئیسی تقریبا همه تعطیل شدند و از بد ماجرا، مادران این کودکان یا زنان معمولا با متجاوز همکاری میکنند، یا چشمشان را بر این ماجرا روی هم میگذارند؛ به همین سبب این آسیب روزبهروز وسیعتر میشود.»
محاکمه متجاوز بر اساس فقه اسلامی وضع را بدتر میکند
مرضیه محبی میگوید در قوانین جزایی و کیفری در ایران، تجاوز محارم اساسا جرم انگاری نشده: «ما براساس قوانین شرعی زنای به عنف داریم و زنای عادی، بنابراین متجاوز مردی غریبه در خیابان باشد یا پدر یک زن جوان، هیچ فرقی ندارد. روند رسیدگی و اثبات سخت و در اغلب موارد ناممکن است. مثلا در همه سالهایی که کار کردم، یک مورد را به یاد دارم که تجاوز به عنفش اثبات شد، آن هم چون خود متجاوز نزد چهار قاضی اعتراف کرد. خیلی وقتها اصلا جای قربانی و مجرم عوض میشود. قاضی از آن زنان میپرسد تو وقتی بهت تجاوز میشد لذت نبردی؟ حس کردی؟ سوالاتی به غایت آزاردهنده. من حتی موردی داشتم که دخترک مورد تجاوز پدرش بود و حتی دو بار هم باردار شده بود. مادرش میگفت پدرش خودش بچه را برده کارهای سقط را انجام داده. با تمام پیگیریهایی که کردیم و باوجود داشتن مدارک بیمارستان، در نهایت پدر آزاد شد؛ چون عنف بودن زنا را نشد اثبات کنیم.»
هیچ آماری از خشونت جنسی علیه محارم وجود ندارد
مهر۱۴۰۳، سایت «دیدهبان ایران»، گزارشی تحقیقی از خانههای امن تهیه کرد و در آن به اجبار برای به دنیا آوردن کودکان ناشی از تجاوز پرداخت که نشان میداد بارداری ناشی از تجاوز محارم، به یک معضل تبدیل شده است.
«شیما قوشه»، وکیل و فعال حقوق زنان در این گزارش تصریح کرده است که بازداشت افراد متجاوز اگر عضوی از اعضای خانواده باشند «بلافاصله» انجام میشود، اما «در مورد سقطجنین هیچ اتفاقی نمیافتد.»
یکی از فعالان حقوق زنان ساکن در ایران که با خانههای امن همکاری میکند اما در گفتوگو با «ایرانوایر» این موضوع را تایید میکند و میگوید عموما کودکان حاصل از تجاوز محارم از خانوادهها گرفته و به بهزیستی و شیرخوارگاه تحویل داده میشوند.
این کنشگر مدنی میگوید در اغلب مواردی که زنان –خواه زیر ۱۸ سال باشند خواه بزرگسال- فرد متجاوز از اعضای نزدیک خانواده یا فامیل باشد، آنکسی که رها میشود و تحت هیچ حمایتی قرار نمیگیرد، قربانی است: «خیلی وقتها حتی زنکشی رخ داده، چون دختر بینوایی قربانی تجاوز از سوی برادر، عمو، دایی یا پدر شده است. مقالات دانشگاهی و پایاننامهها را بررسی کردیم، چون تحقیق و آمار در دسترسی وجود ندارد، اما حدود ۴۵۰ مورد از قتلهایی که قربانیانشان زنان هستند، عموما مورد تعرض و تجاوز محارم قرار گرفتهاند و وقتی سکوتشان را شکستهاند، خودشان از بین رفتهاند.»
تنها آمار رسمی ارائه شده از سوی مسوولان در مورد تجاوز محارم در کشور ، مربوط به سال ۱۳۹۵ است. در این گزارش به نقل از رییس انجمن آسیبهای اجتماعی آمده که پنج هزار و ۲۰۰پرونده قضایی در مورد روابط جنسی با محارم در کشور تشکیل شده است. پیشاز آن نیز در آبان ۱۳۸۲، «پری میربک»، مشاور وقت استانداری خوزستان، با اشاره به وقوع ۱۸مورد تجاوز پدران به دختران ۱۲ تا ۱۴سال گفته بود که ۱۲ تن از این دختران زیر ۱۴سال بودهاند.
در مورد تجاوز محارم واقعیت تلخ دیگری که وجود دارد، این است که تجاوز پدران به دختران بیشتر از تجاوز برادران به خواهران است، از آنجا که براساس قانون پدر قیم فرزند است، برخورد قانونی با پدران متجاوز نیز دشوار است.