ایران وایر
«سواد فارسی دانشآموزان فقط از مرز ناتوانی عبور کرده و آنها در پایان تحصیلات متوسطه، حتی قادر نیستند نیازهای نوشتاری خود را برطرف کنند. این جمله خبری، نتایج چند پژوهش صورت گرفته روی دانشآموزان در مهارتهای نوشتن، شنیدن و سخن گفتن به زبان فارسی است. بیشترین ضعف دانشآموزان، در خواندن ارزیابی شده است. چرا سواد فارسی دانشآموزان ایرانی روزبه روز کمتر میشود؟
***
نتایج آزمون یا مطالعه «پرلز» (PIRLS) که «پیشرفت سواد خواندن» را میسنجد و هر پنج سال یکبار برگزار میشود، نشان از آن دارد که نمره دانشآموزان ایرانی در دو آزمون اخیر، سیر نزولی داشتهاست.
بااینحال تنها آزمون پرلز نیست که ضعف دانشآموزان ایرانی در تسلط به زبان فارسی را نشان میدهد. پژوهشهای فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز نشان میدهد تنها ۳۰درصد جمعیت دانش آموزان قادرند آموزشهای ادبی خود را کاربردی کنند و فقط ۴۶درصد از آنها توانایی مکتوب کردن اندیشهها و افکارشان را دارند.
نتایج پژوهش دیگری نیز از فرهنگستان زبان و ادب فارسی که با عنوان «بررسی هویت ملی در کتابهای درسی» بر روی ۲۰۰ کتاب درسی دوره متوسطه اول و دوم نظام آموزشی ایران انجام شده، نشان میدهد «هیچ نقشه و برنامهای برای پرداختن به موضوع هویت زبانی و ملی در کتابهای درسی وجود ندارد.»
دکتر «سعید پیوندی»، جامعهشناس و استاد دانشگاه لورن فرانسه در گفتوگو با «ایرانوایر»، در تحلیل چرایی میزان پایین مهارت دانشآموزان ایرانی در خواندن و نوشتن به زبان فارسی میگوید:«دستکم ۴۰درصد از محتوای کتاب فارسی دبستان را مسائل دینی و ایدئولوژیک به خود اختصاص داده که هیچ تناسبی با علائق، نیازها و دنیای دانشآموزان ندارد.»
او همچنین تاکید میکند: «اگر ما با معضلی نظیر یاد نگرفتن یا بد یادگرفتن زبان فارسی مواجهیم، اول باید آسیبشناسی کنیم که محتوا و پیام و کسی که میانجی میان این محتوا و دانشآموز است، چه سهمی در بروز این معضل دارد.»
سواد خواندن و نوشتن را چگونه میسنجند؟
فارغ از آنچه دانشآموزان بهعنوان امتحان در آن شرکت میکنند، نمره میگیرند و برای رفتن به کلاس بالاتر مبنا قرارش میدهند، دو روش مطالعات تطبیقی روند آموزشی نیز وجود دارد که بر پایه آن، کیفیت آموزش را میسنجند. نظام آموزشی جمهوری اسلامی نیز در این دو روش مطالعاتی شرکت دارد و از طریق پژوهشگاه مطالعات آموزشوپرورش آن را اجرا میکند.
بر پایه آنچه مرکز مطالعات تیمز و پرلز این پژوهشگاه توضیح داده : «مطالعات تیمز و پرلز، بزرگترین مطالعات تطبیقی است که وزارت آموزشوپرورش ایران در آن شرکت داشته است. این مطالعات، عملکرد دانشآموزان سه پایه تحصیلی را در سه درس ریاضی، علوم و خواندن بهصورت فواصل زمانی منظم مورد اندازهگیری قرار میدهد. همچنین در این مطالعات، اطلاعات مختلف از دانشآموز، معلم، والدین و مدیران مدرسه گردآوری میشود.»
مطالعه تیمز ( Trends in International Mathematics and Science Study ) هر چهار سال و مطالعه پرلز (Progress in International Reading Literacy Study) هر پنج سال یک بار انجام میگیرد.
براساس گزارش خبرگزاری «تسنیم»، ایران در آزمون پرلز ۲۰۲۱ که در سه سطح دشوار، متوسط و آسان طراحی شده و در آن ۴۰۰ هزار دانشآموز، ۲۰ هزار معلم و ۱۳ هزار مدرسه شرکت کرده بودند، با کسب نمره ۴۱۳، در پایینترین ردههای جدول قرار گرفت و کشورهای اردن، مصر، مراکش و آفریقای جنوبی، رتبههای بعد از ایران بودند. معیار بینالمللی بالا امتیاز ۵۵۰، متوسط ۴۷۵ و پایین ۴۰۰ است.
اما دیگر کشورهای منطقه وضع بهتری نسبت به ایران داشتند. ترکیه به نمره ۴۹۶، قطر با ۴۸۵، امارات متحده عربی با ۴۸۳، بحرین با ۴۵۸، عربستان سعودی با ۴۴۹، آذربایجان با ۴۴۰، ازبکستان با ۴۳۷ و عمان با ۴۲۹ در رتبههای بالاتری نسبت به ایران ارزیابی شدهاند. دانشآموزان ایران در آزمون دوره قبلتر، یعنی پرلز۲۰۱۶ هم وضع بهتری داشتند و نمره ۴۲۸ را کسب کردهبودند.
«فرهاد کریمی»، رییس پژوهشگاه آموزشوپرورش در آبان۱۳۹۸ (پیش از شیوع کرونا) در توجیه سیر نزولی توانایی خواندن و نوشتن دانشآموزان ایرانی گفته بود : «الکترونیکی کردن آموزش و ارتباط با فضاهای مجازی باعث شده تامل و تفکر لازم در حوزه نگارش و رعایت آداب نگارشی پایین بیاید.»
پساز آن وقتی شیوع کرونا موجب غیرحضوری شدن آموزش شد، برخی اظهارنظرها بهسوی ربط دادن این وضعیت و انداختن گناه به گردن ویروس کرونا پیش رفت.
مشکلی عمیقتر از نمره آزمون پرلز
دکتر سعید پیوندی، جامعهشناس، در تحلیل چرایی ضعف مهارتهای خواندن، نوشتن و سخنگفتن به زبان فارسی به ایرانوایر میگوید: «محتوای کتابهای فارسی برای دانشآموزان جذاب نیست و متون این کتابها با زندگی و علاقمندیهای دانشآموزان و دنیای آنها تطابقی ندارد و در نتیجه، جذابیت خود را نزد دانش آموزان از دست داده است.»
پیوندی به کار پژوهشی که پیشتر بر روی کتاب فارسی دوره شش ساله ابتدایی انجام داده اشاره کرده و توضیح میدهد: «دستکم ۴۰درصد از محتوای کتابهای فارسی دبستان مسائل دینی، ایدئولوژیک و تبلیغات سیاسی است و اشاره به زندگی شهدا یا شخصیتهای تاریخی-مذهبی یا نظامی بچهها را از درس فارسی دور میکند. درحالیکه فارسی هم معنای یادگیری یک زبان و تاریخ یک زبان را دارد و هم باید غنای ادبی آن را داشته باشد که در این حالت از آن تهی شده است.»
نویسنده کتاب «دین و آموزش؛ شکست اسلامی کردن نظام آموزشی در ایران» در بخش دیگری از تحلیل خود در پاسخ به چرایی ضعیف شدن دانشآموزان ایرانی در خواندن و نوشتن فارسی میافزاید: «عامل دیگری که میتواند در این وضعیت موثر باشد، نقش میانجی میان علم و دانشآموز، یعنی معلم و روش تدریس اوست که باید در این مورد مورد ارزیابی قرار بگیرد.»
سعیدی پیوندی در پژوهشی، ۴۱ کتاب درسی دوره ابتدایی در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ مورد بررسی قرار داده و در مورد کتابهای فارسی توضیح داده بود: «در کتابهای فارسی، ۱۹درصد درسها به موضوعات دینی، ۱۳درصد به مسائل سیاسی و ۲۸درصد به بحثهای اخلاقی میپردازند و بهطور کلی ۵۳درصد دروس به موضوعات، شخصیتها و متون دینی پرداختهاست.»
دستکم دو پژوهش توسط فرهنگستان زبان و ادب فارسی در سالهای اخیر انجام شده که نتایج آن، عمق مشکل عدم توانایی در مهارت خواندن و نوشتن دانشآموزان ایرانی را نشان میدهد.
«مریم دانشگر»، مدیر بخش آموزش زبان و ادبیات فارسی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، در پژوهشی بر ۲۸۲ دانشآموز پسر و ۳۲۷ دانشآموز دختر رشتههای تحصیلی انسانی، تجربی و ریاضی پایه دوازدهم، نشان داده که تنها ۳۰درصد، یعنی کمتر از یک سوم جمعیت دانش آموختگان قادر هستند آموزشهای ادبی خود را کاربردی کنند و در راستای بیان مفاهیم و تجربههای اجتماعی عصر خود از آنها بهره بگیرند.همچنین بررسی او نشان میدهد در بخش نوشتن، حدود ۴۶درصد از این دو گروه از دانشآموزان، توانایی مکتوب کردن اندیشهها و افکارشان را دارند و بیشتر آنها در پایان دوره متوسطه قادر نیستند نیازهای نوشتاری خود را برطرف کنند و در نوشتن صحیح متون امروزی از نظر املا و دستور زبان، تسلط ندارند.نتایج پیمایش دانشگر حاکی از آن است که در بخش سخن گفتن، دانش آموختگان توانایی اظهارنظر مستدل و نقد یک نوشته را ندارند و دارای تسلط کافی برای استفاده از زبان معیار در بیان افکار و اندیشهها نیستند.
براین اساس، از نظر رشتههای تحصیلی، گروه تجربی در بهترین وضعیت و با فاصله اندکی رشته ریاضی قرار گرفته است. رشته انسانی در تمامی مهارتها ضعیفتر از سایر رشتهها عمل کردهاست و چون در تمام شاخههای علوم انسانی توان زبانی مهمترین ابزار بحث، تحلیل و ارائه نظر است، ضعف دانشآموختگان علوم انسانی را در مهارتهای زبانی باید جدی گرفت.
پژوهش دیگری که مریم دانشگر در فرهنگستان زبان و ادب فارسی بر ۲۰۰ عنوان کتاب درسی با عنوان «بررسی هویت ملی در کتابهای درسی» انجام داده نیز، نتایج قابل تاملی دارد. دانشگر درباره نتایج بررسی خود بر کتابهای درسی گفتهاست : «از هزار سال تاریخ کتابت نسخههای خطی موجود، آثاری در زمینههای ریاضی،گیاه شناسی، طب، شعرفارسی، ادبیات، فقه و مسائل مختلفی وجود دارد؛ اما متاسفانه در ۱۲ سال تحصیلی کمتر از پنج مورد به نسخههای خطی اشاره شده، درحالیکه دانشآموز کلاس اول میتواند این مساله را بهطور ملموس درک کند و با ارزش خط و زبان فارسی آشنا شود.»
او نتیجه گرفته در کتابهای درسی، «توجه نکردن به علاقههای زبانی و ادبی کودکان و نوجوانان، نبود خط آموزشی مناسب کودکان و استفاده نکردن از تصویرگران حرفهای کودک و نوجوان و مشاوره متخصصان دانشگاهی بهصورت واقعی، نبود برنامه در بحث هویت ملی و غافل بودن از آن بهعنوان مهمترین چالشها و موانع در کتابهای درسی بر سر توسعه و فهم زبان و ادبیات فارسی به شمار میآیند.»
آنچه در نتایج پژوهش خانم دانشگر نمود داشت را، «علی دلیر»، مدیر گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فرهنگیان از منظری دیگر شرح داده و گفتهاست: «اصل مشکل در نگارش کتابهای فارسی این است که ما یک طراح کلی نداریم. دانشآموزان ما وقتی فارغ التحصیل میشوند و اسم پنج شاعر و نویسنده ایرانی را نمیدانند.»
حذف از کنکور؛ درسهای پستتر – درسهای فرادست
زبان و ادبیات فارسی بهعنوان یکی از درسهای عمومی، از دو آزمون کنکور حذف شده است و برخی این تصمیم شورای عالی انقلاب فرهنگی را هم در کماهمیت کردن جایگاه ادبیات فارسی در میان دانشآموزان موثر میدانند.
سعیدی پیوندی در پاسخ به اینکه آیا حذف فارسی از کنکو میتواند موجب ضعیف شدن دانشآموزان در مهارتهای خواندن و نوشتن یا سخنگفتن شود، به ایرانوایر میگوید: «این تصمیم جدید است، ولی مشکلات مربوط به زبان فارسی قدیمیتر است. گرچه کنکور در ساختار آموزشی ایران سبب شده از همان ابتدای ورود دانشآموزان به مدرسه خود را برای عبور از سد کنکور آماده کنند، اما حذف آن میتوان تاثیر منفی در توجه به محتوای درس ادبیات فارسی در میان دانشآموزان داشته باشد.»
او از منظری دیگر نیز به حذف درس ادبیات فارسی در کنکور میپردازد و توضیح میدهد: «همه دروس، بهویژه در دبیرستان، دارای یک ارزش واقعی و یک ارزش نمادین هستند. منظور از ارزش نمادین آن، نقشی است که در آینده دانشآموزان دارند. بنابراین با حذف فارسی از کنکور نظام آموزشی، ما یک سری دروس و مطالب برتر دارد که میتوانند در آینده فرد تاثیربخش باشند و در مقابل، یک سری دروس و مطالب پستتر دارند که اثر چندانی هم در آینده فرد ندارد. به این ترتیب، درس فارسی اعتباری هم نزد خانوادهها برخوردار نخواهد بود.»