کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی در صدر جدول کشورهایی قرار دارند که بیشترین جایزه نوبل ادبیات را گرفتهاند.در کل تاریخ نوبل ادبیات، نویسندگان فرانسوی، با ۱۶ جایزه، بیشترین جوایز نوبل ادبیات را از آن خود کردند که بیش از ۱۳ درصد این جوایز را شامل میشد.
همه چیز از غرب میگذرد؟
این آمارها سوالاتی جدی را درباره شیوه برخورد اعضای آکادمی نوبل با زبانها یا حتی کشورها ایجاد کرده است؛ مثلا این پرسش که اگر الیاس کانتی که در بلغارستان به دنیا آمد ملیت بریتانیایی نمیگرفت و در همان بلغارستان میماند و زبان آثارش بلغاری بود، باز هم موفق به دریافت نوبل ادبی میشد؟
یا این که چرا میان دو نویسنده چینی که برنده جایزه نوبل ادبیات شدهاند، آنکه ساکن اروپا بود، زودتر از هموطنش که ساکن خود چین بود، برنده شد؟ یا اگر کازوئو ایشیگورو و عبدالرزاق قورنه از کشورهای خود به بریتانیا نمیآمدند و زبان اولشان انگلیسی نمیشد، باز هم چنین سرنوشتی برای آنان رقم میخورد؟
کمیته ادبی نوبل به ویژه در دو سه دهه اخیر تلاش کرده که دامنه انتخابهای خود را گسترش دهد. به عنوان نمونه، این کمیته در ۱۹۸۶ برای اولین بار یک آفریقایی، در سال ۱۹۸۸ برای اولین بار یک نویسنده عرب، در سال ۲۰۰۰ برای اولین بار یک چینی و در سال ۲۰۰۶ برای اولین بار یک نویسنده ترک را برنده نوبل ادبیات معرفی کرد.
خود اهالی ادبیات در سوئد، کشور اهداکننده جایزه نوبل، معتقدند که فرایند اهدای این جایزه منطبق بر گستردگی ادبیات نبوده است.
کارین فرانزن، استاد ادبیات دانشگاه استکهلم، گفته است که چین «ادبیات بسیار گستردهای» دارد، اما این موضوع در تاریخ نوبل ادبیات منعکس نشده است.
آخرین بار، بیش از یک دهه پیش، مو یان، یک نویسنده چینی این جایزه را دریافت کرد.
برخی از منتقدان کمیته ادبی نوبل گفتهاند که دلیل چنین انتخابهایی طی بیش از یک قرن گذشته، این است که اعضای این کمیته بیش از حد به ترجمه آثار ادبی به سوئدی وابستهاند.
هر چند که در سالهای اخیر اعضای کمیته ادبی نوبل همیشه با کارشناسان ادبیات مشورت کردهاند تا نویسندگان زبانهایی را که این اعضا بر آن تسلط ندارند، بیشتر بشناسند، اما لینا کالمتگ، روزنامهنگار حوزه ادبیات در رادیو دولتی سوئد گفته است: «البته این مانند خواندن آثار به زبان اصلی نیست.»
او گفته است که بسیار نادر است که آثار نویسندگان نامزد جایزه نوبل ادبیات «اصلاً به سوئدی ترجمه نشده باشند».
راسموس لاندستروم، منتقد ادبی در روزنامه سوئدی آفتونبلادت، معتقد است که از نظر تاریخی، در کمیته ادبی نوبل، فرهنگ غربی، فرهنگ برتر تلقی میشده است، اما «من فکر میکنم امروز دیگر اینطور نیست.»
منبع تصویر، Getty Images
توضیح تصویر، اسماعیل کاداره که رمان معروفش با عنوان «ژنرال ارتش مرده» در سال ۱۹۶۳ منتشر شد و برای او شهرتی جهانی به دنبال آورد، دههها بود که میتوانست این جایزه را از آن خود کند
زبانهای فراموششده
هر چند که نوبل ادبیات بیش از هر چیز به زبانهای اروپایی توجه کرده، اما در خود این قاره نیز زبانهایی هستند که با وجود نویسندگان مطرحی که داشته یا دارند، نتوانستهاند این جایزه را از آن خود کنند.
زبان هلندی از جمله مهمترین این زبانهای فراموششده اروپایی است. در اروپا ۲۳ میلیون نفر به این زبان سخن میگویند و این جمعیت فراتر از مرزهای خود کشور هلند است.
زبان آلبانیایی نیز گرچه از زبان هلندی مهجورتر است، اما نویسندگان بزرگی چون اسماعیل کاداره داشته که سالها از او به عنوان نامزد جایزه نوبل ادبیات یاد میشد.
کاداره که رمان معروفش با عنوان «ژنرال ارتش مرده» در سال ۱۹۶۳ منتشر شد و برای او شهرتی جهانی به دنبال آورد، دههها بود که میتوانست این جایزه را از آن خود کند اما سرانجام بدون آن که به نوبل ادبی دست یابد، ۱۱ تیر امسال در هشتاد و هشت سالگی در تیرانا، پایتخت آلبانی درگذشت.
در خاورمیانه نیز نویسندگان زبان فارسی، زبان رایج در ایران، افغانستان و تاجیکستان، نتوانستهاند نوبل ادبی دریافت کنند.
آکادمی سلطنتی سوئد در سال ۲۰۱۸ ژیلا مساعد، شاعر ایرانی-سوئدی را برای عضویت در کمیته داوری جایزه نوبل ادبیات انتخاب کرد و امیدها را در مورد توجه بیشتر به ادبیات فارسی افزایش داد.
اما خانم مساعد که هم به فارسی و هم به سوئدی شعر سروده، تنها یک رای در کمیته ادبی نوبل دارد.
منبع تصویر، ISNA
توضیح تصویر، محمود دولتآبادی، نویسنده مطرح ایرانی در این زمینه گفته است: «من وقتی آثار کسانی را که برنده جایزه نوبل شدهاند، میخوانم، میبینم که نویسندگان ایرانی چیز کمی از آنها ندارند»
نوبل ادبیات، موضوعی داغ در ایران
ترجمه آثار خارجی بخش مهمی از بازار کتابهای ادبی در ایران را تشکیل میدهد و مترجمان با توجه به اقبالی که در خوانندگان میبینند، به ویژه فورا به ترجمه آثار نویسندگان برنده جایزه نوبل میپردازند.
به عنوان نمونه، رمان کوری نوشته ساراماگو نویسنده پرتغالی برنده جایزه نوبل تاکنون چندین بار به زبان فارسی ترجمه شده و فروش بالایی داشته است.
در کنار این اقبال به آثار نویسندگان برنده جایزه نوبل، نوعی حسرت نسبت به این که چرا نویسندگان یا شاعرانی ایرانی برنده جایزه نوبل نمیشوند، نیز وجود دارد.
بارها در محافل ادبی داخل ایران از نویسندگان و شاعرانی چون صادق هدایت، احمد شاملو یا محمود دولتآبادی به عنوان نویسندگانی که شایستگی دریافت چنین جایزهای را داشتهاند، نام برده شده است.
بنابراین، این که چرا زبان فارسی با وجود نویسندگان یا شاعران مدرن و مطرحی که داشته، نتوانسته توجه آکادمی نوبل را جلب کند، از موضوعاتی است که در خود ایران نیز مطرح است.
محمود دولتآبادی، نویسنده مطرح ایرانی در این زمینه گفته است: «من وقتی آثار کسانی را که برنده جایزه نوبل شدهاند، میخوانم، میبینم که نویسندگان ایرانی چیز کمی از آنها ندارند.»
او که آثارش به زبانهای اروپایی نیز ترجمه شده، تاکید کرده که «مسلما برنده شدن یک نویسنده یا شاعر ایرانی در معرفی و ارتقاء ادبیات ما خیلی تأثیر خواهد داشت، اما اکنون من [شخصا] دیگر به این موضوع نمیاندیشم.»
برخی از نویسندگان ایرانی این ناکامی در دریافت جایزه نوبل ادبیات را به نوع ترجمههایی که از آثار فارسیزبان در غرب شده مربوط میدانند.
جمال میرصادقی، نویسنده، گفته است: «اینکه از ترکیه یا مصر کسانی به عنوان نامزد دریافت این جایزه معرفی میشوند، به این دلیل است که این نویسندگان در جهان آثارشان ترجمه شده و یا اینکه دولت از آنها حمایت میکند.»
برخی از منتقدان ادبی نیز بر این باورند که اساسا آثار ادبی معاصر به زبان فارسی «سخنی جهانی» ندارند و به همین دلیل مورد استقبال کمیته نوبل قرار نگرفته است.
همچنین برخی از منتقدان و نویسندگان نزدیک به حکومت ایران نیز نوبل را به «سیاسیکاری» به ویژه در انتخاب نویسندگان غیراروپایی متهم میکنند.
محمدرضا سرشار، نویسنده نزدیک به حکومت، چند سال پیش گفته بود: «اگر قرار باشد جایزه نوبل ادبیات نیز مثل جایزه صلح، به کسانی که مخالف نظام جمهوری اسلامی هستند اهدا شود، بهتر است اهدا نشود.»
منبع تصویر، Getty Images
توضیح تصویر، نجیب محفوظ تنها برنده عربی زبان جایزه ادبی نوبل است