احمد پورمندی
این عنوان گفتار من در همایش دهم اتحاد جمهوریخواهان است. در این گفتار بویژه به مناسبت بیستمین سال انتشار منشور جمهوری و تاسیس اتحاد جمهوریخواهان ایران، بر نکات زیر تاکید کردهام.
۱-تدوین و انتشار منشور جمهوری و اجتماع باشکوه برلین برای تاسیس اتحاد جمهوریخواهان ایران، نتیجه همافزایی تاثیرات سه عامل زیر بود.
عامل نخست، سر بر آوردن یک جریان بزرگ لیبرال و سوسیال دموکراتیک از درون چپ ایران، اعم از چپ مارکسیستی و چپ مذهبی بود. شکست انقلاب بهمن، شکست برنامه و سیاست چپ در این انقلاب – و مهمتر از این دو، شکست تمام عیار آنچه «اردوگاه سوسیالیسم» خوانده میشد، چپ ایران را دستخوش تحولات عظیمی کرد که یکی از نتایج بزرگ آن پیوستن وسیع چپهای سابق به لیبرال-دموکراسی و سوسیال-دموکراسی بود. این نیروی بزرگ در جستجوی خانه سیاسی جدید خود، به جمهوریخواهی روی آورد.
عامل دوم که روند گردهم آمدن را تشدید کرد، خطری بود از ناحیه دولت جرج بوش – با قرار دادن ایران در محور شرارت، متوجه تمامیت ارضی و آ ینده ایران شده بود.
عامل سوم نیز این واقعیت بود که در دولت دوم خاتمی، موتور اصلاحات از نفس افتاده و اصلاحات در چارچوب قانون اساسی به بنبست رسیده بود.
تاثیرات این سه عامل، گرچه در هدایت نیروهای دموکراسیخواه به سمت «جمهوریخواهی» هم راستا بودند، اما در زمینههای مهم دیگری میتوانستند بسترساز واگرایی باشند.
۲- منشور جمهوری که زیر هژمونی گفتمان گذار از ج.ا. تدوین شد، با داشتن مقدمه تحلیلی، راهبرد روشن مبتنی بر «گذار» و ترسیم خطوط کلی سیمای ایران فردا، در عمل به سند برنامهای یک «حزب جمهوریخواه گذارطلب» بدل شد. این امر راه ورود بیدغدغه جمهوریخواهان اصلاحطلب، جمهوریخواهان فدرالیست و جمهوریخواهان برانداز به درون اتحاد را سد میکرد.
۳- تدوین اساسنامهای بر اساس عضویت حقیقی و اصل هر نفر یک رای، راه ورود احزاب دیگر به صورت عضو حقوقی به درون اتحاد را بست.
۴- اجا با سند برنامهای و اساسنامه حزبی، خود را در چنبره مناسبات حزبی محدود کرد، بدون آنکه داعیه «تشکل فرا گیر جمهوریخواهان» را کنار بگذارد. این امر بسترساز اصلی چالشهای بعدی در درون اجا بوده است.
۵- حضور غیر رسمی، اما نیرومند احزاب و گروههای سیاسی موجود، در اجا و پیوستن بخشهایی از جمهوریخواهان اصلاحطلب و یا برانداز که نه به منشور باور و نه به آن التزام داشتند، اتحاد را از همان فردای تاسیس، با چالشهای بزرگی در درون و بیرون مواجه ساخت که به لاغر شدنهای مستمر، یک انشعاب بزرگ و انشعابات اعلام نشده کوچکتر منجر شد.
۶- در نتیجه این تناقضات، اجا هم از تبدیل شدن به یک حزب جمهوریخواه گذارطلب، بر اساس منشور جمهوری باز ماند و هم نتوانست به جبهه وسیع جمهوریخواهان تبدیل شود.
۷- بویژه تحت فشار چالشهای یاد شده، اجا نتوانست به اندازه کافی و موثر با جنبشهای بزرگ سبز و زن-زندگی-آزادی پیوند برقرار کند.
۸- امروز، با نگاه به راه طی شده، این پرسش در مقابل ما قرار دارد که آیا گزینه مناسبتری وجود نداشت؟ آگر بهجای ایجاد یک تشکل «متعین نامتعین !!» به سراغ تشکیل جبهه وسیع جمهوریخواهی حول برنامه کلی تاسیس یک جمهوری عرفی که در آن همه مقامات منتخب مردم و قابل عزل به وسیله مردم باشند، میرفتیم، آیا به نتایج بهتری نمیرسیدیم؟
۹- به این سوال نمیتوان پاسخ روشنی داد، اما میتوان بطور قطع گفت که ایجاد جبهه یا ائتلاف وسیع جمهوریخواهان یک ضرورت درنگ ناپذیر است که نیازمند برنامهریزی و اقدامات سنجیده است.
۱۰- تشکیل همگامی جمهوریخواهان مرکب از اجا، هجا، حزب چپ، جبهه ملی اروپا و جبهه ملی -سازمانهای خارج از کشور، گام مهمی در راستای درس آموزی از گذشته و حرکت به سوی جبهه فراگیر جمهوریخواهان است.
۱۱- نگاهی به منشور همگامی نشان میدهد که این منشور هم، نظیر منشور جمهوری، در خدمت تشکل محدود جمهوریخواهان گذارطلب قرار دارد و فاقد ظرفیت و انعطاف لازم برای تشکیل جبهه وسیع جمهوریخواهی است.
۱۲- در شرایطی که خطر جدی فروپاشی کشور ما را تهدید میکند، همه ما جمهوریخواهان باید نجات ملی را در صدر اولویتها و برنامههای خود قرار بدهیم و در عمل نشان بدهیم که جمهوریخواهان پیگیرترین میهندوستان کشورند و میتوانند مدافع پیگیر تشکیل «جبهه نجات ملی» به منظور تحمیل رفراندم قانون اساسی به حکومت و گشودن راه برپایی مجلس موسسان و تدوین قانون اساسی جدید باشند.
از: ایران امروز