مهتاب قلیزاده
روزنامه نگار
بحران تأمین انرژی در ایران در روزهای گذشته به اوج رسیده است؛ مصرف گاز همزمان با افزایش سرما به سطح هشدار رسیده و بخش قابل توجهی از نیروگاههای برق به دلیل مشکل در تأمین سوخت از مدار خارج شدهاند. همزمان استفاده از مازوت به عنوان سوخت نیروگاهها باعث تشدید آلودگی هوا شده و علاوه بر خاموشیهای تابستانی، قطع برنامهریزی شده توزیع برق دوباره به فصل سرما هم رسید.
بحران انرژی در ایران به زنجیرهای از مشکلات بدل شده که هرسال تشدید میشود؛ و حالا در هفتههای اخیر مردم مجبور به تحمل بیبرقی و آلودگی همزمان شدهاند. مشکل کمبود گاز در فصل سرما در سالهای گذشته همواره وجود داشته اما امسال دولت را در وضعیتی کاملا بحرانی قرار داده است. در حالی که در سال گذشته کسری گاز ۲۵۰ میلیون مترمکعب در روز اعلام شده بود، مقامهای دولتی کمبود گاز را تا این ماه از سال، ۳۵۰ میلیون مترمکعب در روز ارزیابی کرده و گفتهاند که تا اواسط آذر ماه ۱۷ نیروگاه به دلیل نبود سوخت از مدار خارج شدهاند.
در حالی که ایران با ۳۲ تریلیون متر مکعب ذخیره، دومین منبع بزرگ گاز طبیعی را در جهان داراست، حالا برای تأمین سوخت نیروگاههای خود ناچار است برق صنایع را جیرهبندی کند.
آنچه در سالهای گذشته اوضاع را بحرانیتر کرده و کمبود گاز را تشدید کرده است میتوان در عوامل مختلفی جستجو کرد. نخستین عامل، افزایش مصرف است؛ مصرف گاز ایران در یک دهه گذشته با شیب زیادی افزایش یافته است. بر اساس یک گزارش از مرکز پژوهشهای مجلس ایران، میزان مصرف گاز طبیعی در فصول سرد سال ۱۳۹۰ حدود ۵۲۵ میلیون متر مکعب در روز بوده است و این در حالی است که مصرف در فصول سرد سال ۱۴۰۰ به ۷۴۶ میلیون متر مکعب رسیده است.
در این میان بحث استخراج ارز هم گاه و بیگاه به عنوان یکی از عوامل کمبود برق به میان کشیده میشود که بیشتر «فرضیهای انحرافی» ارزیابی شده تا عاملی تاثیرگذار و معنی دار.
کاهش تولید و تشدید کمبود گاز
همزمان با افزایش مصرف، تولید گاز با سرعت متناسب رشد نکرده است. یکی از مهمترین دلایل کسری گاز در ایران عقبماندن دولتها از «اهداف برنامههای توسعه» است. در حالی که مصرف گاز سالانه حدود پنج درصد رشد میکند، رشد تولید در بهترین حالت به دو درصد میرسد. همین وضعیت درباره تولید برق هم مشکلساز شده است و همزمان بازدهی نیروگاههای برق ایران به دلیل فرسودگی و نبود سرمایهگذاری جدید به دلیل تحریمها در حال کاهش است. در کنار همه این مشکلات، پیشبینیها نشان میدهد که میدان گازی پارس جنوبی که یکی از بزرگترین منابع استخراج گاز در ایران است از سال آینده دچار «افت فشار» خواهد شد. این افت فشار استخراج گاز را دشوار و پرهزینه میکند.
دولت در سالهای پیش کمبود گاز را با سوزاندن مازوت برای نیروگاهها و نهایتاً چند روز تعطیلی صنایع و مدارس به شکل موقتی حل میکرد اما حالا کمبود انرژی به مشکلی در همه سال تبدیل شده و راهحلهای موقتی نه تنها بحران را از بین نبرده بلکه باعث شکلگیری چرخهای از مشکلات دیگر مانند آلودگی هوا میشود.
حسن موسوی، سخنگوی شرکت ملی گاز ایران گفته است که در روز دوشنبه ۲۶ آذرماه حدود ۸۵۸ میلیون مترمکعب گاز شیرین به خط سراسری تزریق شده که رکورد جدیدی در مصرف گاز محسوب میشود. از این میان حدود ۶۷۱ میلیون مترمکعب مربوط به بخش خانگی، تجاری و صنایع جزء بوده است که نشان میدهد بیشتر گاز تولید شده در شبکه خانگی مصرف شده و سهم کمی برای استفاده در نیروگاهها و صنعت باقی مانده است.
پرداخت ۱۲۰ میلیارد دلار یارانه انرژی
عامل دیگری که کشور دارای دومین دخایر بزرگ گاز جهان را به وضعیت بحرانی رسانده «دستکاری دولت در نظام تولید و توزیع انرژی» است.
دولت با عرضه انرژی ارزانقیمت به صنایع از آنها توقع دارد محصولات را به قیمت یارانهای در بازار داخلی به فروش برسانند، این سازوکار در طول سالها انرژی ارزان و پایداری را در اختیار مصرفکنندگان قرار داد اما مشکل از جایی شروع شد که مصرف از تولید بالاتر رفت. در حال حاضر بخش بزرگی از سودآوری صنایع مهم ایران ناشی از «انرژی ارزان» دولت است و تغییر این روند به چرخهای از ورشکستگی منجر خواهد شد. بنابراین دولت نمیتواند یارانههای انرژی را به یکباره حذف کند. بر همین اساس این وضعیت به یک بحران بدون راهحل برای دولت تبدیل شده است. اگرچه یارانه انرژی در بودجه سالهای گذشته در حال کاهش است اما دولت ایران همچنان چیزی حدود سالانه ۱۰۰ تا ۱۲۰ میلیارد دلار یارانه انرژی توزیع میکند که باعث برهمخوردن چرخه طبیعی عرضه و تقاضای انرژی شده است. سعید تاجیک، رییس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی تهران مرداد ماه امسال دراینباره گفته بود: «آنچه را که دولت چهاردهم به ارث برده، اگر نخواهد اصلاح کند، باز هم میراث به دولت بعدی میدهد. مشکل یارانه ۱۲۰ میلیارد دلاری است که روی انرژی میدهیم».
«ورشکستگی» و بحران انرژی
یک کارشناس ارشد انرژی و محیط زیست معتقد است که دلایل بروز بحران انرژی را میتوان در سیاست خارجی نادرست، تحریم، مدیریت نابسمان در وزارت نیرو، صنعت و کشاورزی، افزایش جمعیت و مصرف، کاهش تولید و عدم سرمایهگذاری جدید خلاصه کرد.
احسان دانشور در گفتوگو با بیبیسی فارسی کمبود انرژی در ایران را به نوعی ورشکستگی تشبیه کرده و میگوید: «ناترازی ادامهدار به ورشکستگی منجر خواهد شد و اگر ورشکستگی ادامهدار باشد به فلاکت منجر خواهد شد».
او در پاسخ به این پرسش که چرا کشوری با منابع غنی گاز به بحران انرژی رسیده است، میگوید: «به طور خلاصه دولتها در ایران اساس توسعه را روی منابع گازی قرار دادند و بدون اینکه مصارف را کنترل کنند و برایشان مهم باشد که در مقصد چقدر انرژی مورد نیاز است، فقط منابع آن را تأمین کردند اما حالا کار به جایی رسیده که آن منابع خراب شدهاند».
به گفته این کارشناس انرژی، دولتها سعی میکنند منابع متنوعی از انرژی داشته باشند تا بتوانند بر اساس آن مصارف را تنظیم کنند اما در جمهوری اسلامی بعد از انقلاب تمام برنامههایی که به متنوع کردن سبد انرژی اختصاص داشت فراموش شد و حکومت اصطلاحاً تمام تخممرغهایش را در سبد گاز گذاشت.
آقای دانشور میگوید: «بر اساس برنامههای توسعه قرار بود تأمین انرژی در بخشهای مختلف ایران با سبدی از منابع اتمی، آبی، خورشیدی و گازی انجام شود اما چون گاز ارزان بود دولتها به تمام نقاط کشور گاز کشی کردند در یک خطای بزرگ این اقدام را به عنوان دستاورد اعلام کردند».
او تحریمهای بینالمللی را مانع توسعه صنایع نفتوگاز ایران عنوان کرده و میگوید: «تحریمها باعث شد تا ایران از توسعه بزرگترین میدان گازی دنیا یعنی پارس جنوبی از قطر عقب بماند. کارشناسان از سالها قبل هشدار میدادند که در صورت غفلت از سرمایهگذاری جدید مخازن گاز دچار افت فشار خواهند شد».
وابستگی کامل تأمین انرژی ایران به گاز
این کارشناس انرژی در مورد وضعیت کمبود برق هم میگوید: «تا پیش از شکلگیری بحران انرژی حدود یازده تا سیزده درصد برق ایران با منابع آبی، تأمین ۸۵ درصد نیروگاههای گازی، یک درصد اتمی و حدود یک دهم درصد هم از توربینهای بادی تأمین میشد. اما حالا با کمبود بارش، سطح مخازن سدها افت کردهاند و ۹۵ درصد فشار تولید برق روی دوش نیروگاههای حرارتی افتاده است. به این میزان باید افت چند درصدی برق تولید شده در مخازن آبی به دلیل کاهش بارشها را اضافه کرد».
آقای دانشور «کاهش بهرهوری نیروگاههای گازی» به دلیل کاهش سرمایه گذاری و تحریمها را دلیل دیگر وضعیت بحرانی فعلی ارزیابی کرده و میگوید: «با توجه به افزایش نیاز ایران به برق، نیروگاهها باید ظرفیت تولید را سالانه پنج درصد افزایش دهند و این درحالی است که ایران در پنج سال گذشته هیچ نیروگاه گازی، آبی و اتمی جدیدی ایجاد نکرده است. بنابراین در مدت ۵ سال گذشته ۲۵ درصد کمبود تولید برق ایجاد شده است. از سوی دیگر به دلیل اینکه هیچ سرمایهگذاری جدیدی در نیروگاههای قدیمی انجام نشده راندمان تولید به شدت کاهش پیدا کرده است. به این معنا که نیروگاههای ایران چند سالی است برای تولید همان میزان برق سابق، مجبور به مصرف سوخت بیشتری شدهاند».
او میگوید: «بهرهوری نیروگاههای گازی ایران در بخش تولید و توزیع اکنون به زیر چهل درصد رسیده و این در حالی که در دنیا بهرهوری نیروگاهها حدود شصت درصد است».
آقای دانشور درباره دلیل تشدید بحران انرژی در پاییز امسال میگوید: «دولت معمولاً ذخایر استراتژیک انرژی دارد اما در دوره انتقالی دولت قبل به دولت فعلی، مقامهای دولت قبل برای جلوگیری از خاموشیهای سراسری تمام سوخت استراتژیک را مصرف کردند و حالا ذخیرهای باقی نمانده است». این کارشناس انرژی معتقد است اگر ایران هزینه سیاسی و اقتصادی که برای اصرار بر غنیسازی پرداخت را روی ساخت نیروگاه هستهای سرمایهگذاری میکرد حالا میتوانست با کمک کشورهای صاحب صنعت هستهای برق تولید کند.
در سند توسعه گاز ایران پیشبینی شده است که اگر وضعیت مصرف و تولید با شیب فعلی حرکت کند کمبود گاز در سال ۱۴۰۴ به ۱۷۵ میلیون مترمکعب و در سال ۱۴۲۰ به ۵۷۹ میلیون مترمکعب خواهد رسید.
فرضیه «استخراج رمزارز»
برخی مقامهای دولتی کمبود برق را ناشی از «استخراج بیرویه رمزارز» میدانند. محمد الهداد، معاون شرکت توانیر پیش از این مدعی شده بود که حدود دو هزار مگاوات از برق ایران از سوی ماینرهای غیرمجاز رمزارز سرقت میشود. این درحالی است که گفته میشود کسری برق، تنها در تابستان امسال حدود بیست هزار مگاوات بوده است. بنابراین اگر حتی اگر ادعای مصرف دو هزار مگاواتی ماینرهای رمزارز صحیح باشد، باز هم نمیتوان بخش بزرگ کسری برق را به استخراج رمزارز نسبت داد.
از سوی دیگر شهروندان عادی به برق مورد نیاز برای استخراج انبوه رمزارز دسترسی ندارند. پیش از این گزارشهایی از استخراج رمزارز در مساجد و مدارس به دلیل رایگان بودن برق در اماکن آموزشی و مذهبی ایران، منتشر شده بود که هیچوقت رسما تایید نشد.
بر همین اساس کارشناسان مطرح شدن «اثرگذاری استخراج رمزارز» بر بیبرقی را یک فرضیه انحرافی میدانند و معتقدند ریشه مشکلات در مدیریت کلان انرژی است. مثل رضا قربانی، نائب رئیس کمیسیون تحول اتاق بازرگانی تهران که گفته است: «در حال حاضر هیچ مزرعه استخراج رمزارز قانونی در کشور وجود ندارد و همه آنها متوقف شدهاند.» او دلیل اصلی کمبودها را «رشد نکردن تولید برق متناسب با برنامهریزی» میداند.
از: بی بی سی