۵ میلیون ایرانی مهاجرت کرده‌اند/ با طوفان مهاجرت از کشور مواجهیم

شنبه, 15ام دی, 1403
اندازه قلم متن

ایران جزو کشور‌های متوسط به بالا در مهاجرت فرستی

به باور کارشناسان حاضر در «همایش مهاجرت نخبگان علمی در ایران امروز، چالش‌ها و راهکارها»، خروج نخبگان از کشور موجب افت کیفیت مدیران شرکت‌های خصوصی و دولتی می‌شوند، افرادی که نمی‌توانند مشکلات کشور را حل کنند و ایجاد این سیکل معیوب، به بدتر شدن شرایط و افزایش مهاجرت منجر می‌شود.
۵ میلیون ایرانی مهاجرت کرده‌اند/ با طوفان مهاجرت از کشور مواجهیم
 
آفتاب‌‌نیوز :

رسول صادقی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران در سومین نشست همایش «مهاجرت نخبگان علمی در ایران امروز، چالش‌ها و راهکارها» با موضوع وضعیت اجتماعی و اقتصادی ایران و تاثیر آن بر مهاجرت نخبگان، گفت: افزایش مهاجرت از ایران، بازنمایی شرایط اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و محیط زیستی است که از دهه ۸۰ سرعت گرفته است.

وی افزود: پدیده مهاجرت به طور کلی در سطح بین المللی روند خطی فزاینده پیدا کرده و بر اساس نظر کاستلز تسریع شده و هر چه بیشتر زنانه شده است. البته افزایش سالخوردگی در کشور‌های شمال و نیاز آنها به مراقبت، مهاجرت نیرو‌های زن از کشور‌های جنوب را به این کشور‌ها بیشتر کرده است. از سال ۲۰۰۰ به این طرف، مهاجرت یک پدیده جهانی شده است. بیشتر مهاجرت‌هایی از کشور‌های جنوب به شمال انجام شده داوطلبانه بوده، اما به عنوان مثال مهاجرت‌هایی که به ایران شده اغلب به صورت توده وار و به نوعی اجباری بوده است. بر اساس تحقیقات گالوپ حتی در کشور‌های توسعه یافته هم میل به مهاجرت وجود دارد و خیلی‌ها علاقه‌مند مهاجرت به آمریکا هستند. این میل در کشور‌های در حال توسعه و در جوانان بیشتر است و ایران جزو کشور‌های متوسط به بالا در مهاجرت فرستی است.

استاد دانشگاه تهران ادامه داد: در کشور‌های توسعه یافته جذب مهاجر به دو دلیل است یکی به علت سالخوردگی و دیگری برای تامین نیروی کار که نوعی تعادل را در این جوامع به وجود می‌آورد. اما در کشور‌های در حال توسعه بیشتر جمعیت جوان و تحصیلکرده مهاجرت می‌کنند که نگرانی‌های زیادی را شکل می‌دهد. در کشور‌های توسعه یافته نیز ورود تعداد زیادی مهاجر می‌تواند مسائلی مانند تغییر هویت قومی را به وجود آورد و ممکن است در برخی از این کشور‌ها بعد از مدتی بومیان اقلیت شوند. به همین علت جنبش‌های راست گرا در برخی از این کشور‌ها به شدت مخالف ورود انبوه مهاجران هستند.

صادقی افزود: در ایران نیز ساختار جمعیت رو به میانسالی است و اکثریت جمعیت دیپلم و دانشگاه رفته هستند؛ اما از سال ۱۴۲۰ به سمت سالخوردگی می‌رویم و اگر سرمایه‌های جوان به سرمایه اقتصادی فعال تبدیل نشوند، با مشکلات زیادی مواجه می‌شویم.

وی گفت: آمار دقیقی از ایرانیان مهاجرت کرده نداریم، اما حدود پنج میلیون نفر برآورد می‌شوند. عوامل زیادی در روند فزاینده مهاجرت از کشور موثر بوده که عدم بهره برداری مناسب از سرمایه‌های انسانی، ناامیدی، نبود چشم انداز بهبود، بحران‌های اقتصادی، نفوذ اینترنت و شبکه‌های اجتماعی، افزایش قارچ گونه موسسات مهاجرتی و افزایش ایرانیان مهاجر که اطرافیان خود را تشویق به مهاجرت می‌کنند، از جمله این عوامل است.

افزایش اعتراضات در بین مهاجران ذهنی

استاد دانشگاه تهران افزود: میل به مهاجرت همیشه منجر به مهاجرت نمی‌شود و بخشی از افرادی که تمایل به مهاجرت دارند، اما نمی‌توانند مهاجرت کنند، ناراحتی خود را به شکل اعتراض یا اغتشاش نشان می‌دهند. آنان مهاجران ذهنی هستند که سکونت و ماندن آنها اجباری است و همواره با آرزوی مهاجرت زندگی می‌کنند.

صادقی گفت: پتانسیل اعتراضات اجتماعی در این گروه بالاست. در سال‌های اخیر این گروه افزایش پیدا کرده‌اند و از مهاجرت‌های فردی به مهاجرت نخبگان و فعالان استارت اپ‌ها رفته است. انفعال وزارت خارجه در ارتباط با ایرانیان خارج از کشور نیز به این روند دامن زده و متاسفانه شبکه سازی و نهادسازی و تلاش برای ایجاد انگیزه و امید و فرهنگ سازی در این زمینه بسیار ضعیف است.

مهاجرت نخبگان افغان از ایران به زیان کشور است

ماندانا تیشه یار، استادیار دانشگاه علامه طباطبایی نیز با اشاره به مهاجرت افغانستانی‌ها به ایران گفت: بخش مهمی از مهاجران به ایران نخبگان افغان هستند. مهاجرت این افراد از دهه ۱۳۵۰ به ایران شروع شد و اکنون نسل دوم و سوم آنها در ایران حضور دارند، کسانی که در ایران تحصیل کرده و رشد یافته‌اند.

وی گفت: در سه سال گذشته بعد از تحولات افغانستان موجی که از این کشور خارج شدند، نمی‌خواستند زیر سایه امارت اسلامی زندگی کنند، شامل افرادی تحصیل کرده مانند استادان دانشگاه، دانشجویان، پزشکان؛ مهندسان، حقوقدانان، اقتصاددانان جامعه شناسان، روزنامه نگاران، ادیبان و ورزشکاران بودند که علاوه بر سرمایه انسانی، سرمایه مالی هم به ایران آوردند.

تیشه یار افزود: این افراد بعد از مدتی به علل مختلف از ایران به سمت کشور‌های غربی، آمریکا و استرالیا مهاجرت می‌کنند، در حالی که دوست داشتند در ایران بمانند، زیرا به سرزمین اصلی آنها نزدیکتر بود. با این حال تلاشی برای ماندگاری آنها انجام نشد، مهاجرت این گروه از افغان‌ها از ایران به نفع کشور نیست و در بلند مدت به ضرر ایران تمام می‌شود.

وی گفت: با رفتن آنها نسل بعدی این افراد با زبان فارسی بیگانه می‌شوند. مهاجران نخبه افغان می‌توانستند در حل برخی مسائل مثل قاچاق، امنیت، مبارزه با تروریسم، محیط زیست، تغییرات اقلیمی، مساله آب به ایران کمک کنند. مساله ممانعت از تحصیل زنان افغانستان نیز در این کشور می‌تواند در آینده موجب شود فرزندان آنها به خوبی تربیت نشوند که پیامد‌های آن به ایران هم می‌رسد.

مدیران بی کیفیت و خروج نخبگان، مشکلات کشور را تشدید می‌کند

مشایخی، استاد دانشگاه صنعتی شریف نیز در این همایش گفت: در مقطعی از تاریخ ایران قرار داریم که وضعیت بسیار نگران کننده است. ما با طوفانی از مهاجرت از کشور مواجه هستیم، بسیاری از دانش آموزان حتی در مدارس مذهبی اکنون به دنبال انتخاب رشته‌ای هستند که در خارج از کشور خواهان داشته باشد و به فکر مهاجرت هستند.

وی افزود: دانشجویان دانشگاه‌های خوب کشورنیز همه تلاششان این است که معدل خوبی داشته باشند تا بتوانند بروند. مسائل اقتصادی یکی از علل افزایش مهاجرت است. زیرا بسیاری از افرادی از ایران رفته‌اند در خارج از کشور حقوق و زندگی بهتری دارند.

استاد دانشگاه صنعتی شریف گفت: محدودیت‌های تحمیل شده به خانواده‌ها و عوامل اجتماعی بسیاری از مردم را آزرده است و به دنبال رفتن هستند. مهاجرت در بین نیرو‌های تحصیلکرده بیشتر است. یکی از مهمترین عارضه‌های این اتفاق این است که کشور از نیرو‌ها و مدیران با کیفیت خالی می‌شوند.

وی افزود: در این شرایط شرکت‌های خصوصی و سازمان‌های دولتی نمی‌توانند نیرو‌های با کیفیت جذب کنند و نیرو‌های بی کیفیت به عنوان مدیران و تصمیم گیرندگان حاکم می‌شوند و تصمیم‌های غلط این افراد این سیکل معیوب را تشدید می‌کند و وضعیت کشور بدتر می‌شود.

مشایخی ادامه داد: این منظومه مدیران جدید نمی‌تواند بحران‌های مختلف اقتصادی یا مثلا بحران آب را حل کنند و با افزایش مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بحران مهاجرت از کشور باز هم تشدید می‌شود. هر دانشجویی می‌بیند همه دوستانش می‌روند و با خودش می‌گوید چرا من نروم.

وضعیت آموزش و پرورش ایران گریه دارد

وی گفت: مهاجرت، مهاجرت می‌آورد. علاوه بر آن، سیستم آموزش و پرورش هم فاجعه است، معدل‌ها پایین است، معلمان مشکل معیشت دارند. سواد دانش آموزان پایین آمده است، بچه‌های مدارس امروز در ایران فکر کردن را یاد نمی‌گیرند و در بهترین شرایط و در بهترین مدارس، فقط تست زدن را یاد می‌گیرند.

مشایخی افزود: وضعیت آموزش و پرورش ایران گریه دارد. بچه‌هایی که در این مدارس بزرگ می‌شوند، هیچ حسی به کشور ندارند و به راحتی می‌گویند به من چه و فشار و تمایل به مهاجرت به سطح دبیرستان کشیده شده است. با طوفان مهاجرت از کشور مواجه هستیم.

وی گفت: اگر بخواهیم این وضعیت را درست کنیم یک کوه کار داریم، نمی‌گویم نمی‌شود، اما کار سنگینی است. راه حل آن این است که یک تحول بزرگ به وجود بیاید و مدیریت کشور به دست خردمندان بیفتد، اول باید کشور را سامان بدهیم تا نخبگان کشور برگردند.

معین: پتانسیل ما در کشور خیلی بالاست

مططفی معین، وزیر اسبق علوم و رئیس «همایش مهاجرت نخبگان علمی در ایران امروز» که در سالن حضور داشت، بعد از سخنان دکتر مشایخی گفت: ما هم می‌دانیم چه خبر است؟ اما پتانسیل ما در کشور خیلی بالاست. باید از خودمان انتقاد کنیم. ۱۵ تا ۲۰ میلیون دانش آموخته دانشگاهی داریم اگر نهاد‌های مدنی را رشد دهیم، می‌توان مشکل را حل کرد.

وی افزود: کشور ما از نظر نهاد‌های مدنی خیلی ضعیف است. ۴۰ درصد مردم کانادا به نهاد‌های مدنی پول می‌دهند. باید به داد مردم برسیم. شرایط وخیم فعلی را تایید می‌کنم. اما اگر بیداری اتفاق بیفتد و به خودمان بیاییم، راه حل پیدا می‌شود.

هادی خانیکی، استاد ارتباطات دانشگاه علامه و دبیر این نشست نیز گفت: مسائل مختلفی درباره مهاجرت از زاویه‌های دید مختلف مطرح شد که بسیار مهم هستند.

وی افزود: بسیاری از مسائلی که امروز درباره مهاجرت مطرح می‌کنیم برای اولین بار نیست که مطرح می‌شود. ۵۰ سال پیش دکتر مجید تهرانیان نیز در تحقیقاتی که انجام داده بود به این نتیجه رسید که عوامل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی نقش تعیین کننده‌ای در افزایش مهاجرت ایرانیان دارد. نتایج تحقیقات دکتر تهرانیان هنوز هم معتبر است.

خانیکی گفت: قرار نیست در این همایش سند ملی مهاجرت تهیه کنیم، قرار است گزارشی از فرار مغز‌ها تهیه کنیم که از زوایای مختلف مدنی اقتصادی، سیاسی و علمی به این موضوع نگاه شده باشد. نسل‌های مختلف باید با هم صحبت کنیم و بتوانیم به راه حل برسیم. راه حل‌هایی که در بیانیه پایانی همایش مطرح می‌شود.

با ادامه روند فعلی مهاجرت، ایران از سرمایه‌های انسانی تهی می‌شود

محمد فاضلی، پژوهشگر توسعه نیز در این همایش گفت: نتایج تحقیقی که در سال ۱۴۰۲ از طریق پرسشنامه آنلاین با حضور حدود ۱۱ هزار و ۹۰۰ نفر با میانگین تحصیلات کارشناسی انجام شد، نشان داد فقط ۱۶ درصد ایرانیان به مهاجرت فکر نمی کنند. ۲۱ درصد کسانی بودند که برای مهاجرت اقدام کرده بودند و سه درصد نیز کسانی بودند که اعلام کردند اقدام کرده و به زودی از ایران خارج می شوند. از بین کسانی که از ایران مهاجرت کرده بودند و در این تحقیق شرکت کردند، فقط ۲۰ درصد اعلام کردند مایلند به کشور بازگردند و ۸۰ درصد گفتند که دیگر تمایلی به بازگشت به کشور ندارند.  نتایج این تحقیق نشان داد که اصلی ترین انگیزه خروج از کشور مشکلات و متغیرهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است و به این نتیجه رسیدیم که باید در رابطه بین حکومت و مردم تجدید نظر شود.

این پژوهشگر علوم اجتماعی افزود: پیام اصلی این تحقیق این بود که شیوه حکمرانی در ایران باید تغییر کند و با شیوه های فعلی و بدون برنامه مدون برای ایرانیان در داخل و خارج کشور، ادامه روند فعلی باعث می شود ایران از سرمایه های انسانی تهی شود. مساله مهم این است که علاوه بر فعل مهاجرت، ذهنیت مهاجرت به مساله مهمتری در کشور تبدیل شده است و حاکمان و سیاستگذاران کشور باید به این مساله توجه کنند. یکی از جداول نتایج این تحقیق نشان داد، شیوه حکمرانی و مملکت داری در ایران هم‌راستا باخواست مردم نیست و ۸۰ درصد مردم کاملا با این شیوه مخالفند، ۱۳.۶ درصد نیز مخالف هستند و در مجموع ۹۳.۶ درصد پاسخگویان اعلام کردند نسبت به شیوه حکمرانی فعلی مخالف یا کاملا مخالف هستند.

وی گفت: ۹۴ درصد پاسخگویان این تحقیق نیز اعلام کردند آزادی و امنیت در فعالیت های سیاسی وجود ندارد و در مورد این گزاره که به حاکمیت اعتماد دارم، ۹۰.۳ درصد پاسخ مخالف دادند.

 فاضلی افزود: در واکنش به این گزاره که در اداره جامعه فساد اندک است، ۹۶ درصد مخالف بودند. همچنین میانگین نمره کسانی که اعلام کرده بودند به مهاجرت فکر نمی کنند درباره وضعیت اجتماعی ایران از ۳۰ حدود ۷.۴ بود و هر چه به سمت افرادی که تمایل به مهاجرت دارند، برای مهاجرت اقدام کرده اند یا مهاجرت کرده اند پیش می رویم این نمره کمتر می شود و به ۵.۶ می رسد. در بین افرادی که از کشور خارج شده اند نیز هر چه به زمان جلوتر می رسیم، افرادی که با احساس مثبت تری از کشور خارج شده اند کمتر می شود.

عمده تحقیقات مربوط به مهاجرت به دولت و حاکمیت مربوط می شود

عبدالمحمد کاظمی پور، استاد دانشگاه کلگری کانادا که از طریق اسکایپ در این همایش سخنرانی کرده بود گفت: در تحقیقی که ما انجام دادیم، به نتایجی شبیه نتایج تحقیق دکتر فاضلی رسیدیم. عمده تحقیقات مربوط به مهاجرت به دولت و حاکمیت مربوط می شود و نشان می دهد که اوضاع خطیر است.

وی افزود: در گذشته موضوع مهاجرت مساله اصلی بود اما امروز میل به مهاجرت به یک مساله بسیار مهم تبدیل شده است. کشورهای اندکی در دنیا این وضعیت را دارند، سفرهای بی بازگشت افزایش پیدا کرده است و مساله دیگر شکاف بین افرادی است که مهاجرت کرده اند و کسانی که می خواهند بروند و نمی توانند. افرادی که میل به مهاجرت دارند اما موفق نمی شوند، با روشهای غیر مهاجرتی و نارضایتی، اعتراض و اغتشاش ناراحتی خود را نشان می دهند و به این ترتیب فرایند زندگی در جامعه دچار اختلال می شود و پدیده جدیدی شکل می گیرد که می توان به آن مهاجرت ذهنی یا خیالی گفت. افرادی که مهاجرت نکرده اند مدام به آن فکر می کنند و همواره خود را انسان در آستانه مهاجرت فرض می کنند. این وضعیت سبک زندگی متفاوتی را ایجاد می کند. افرادی که روابط خود را با دوستان تغییر می دهند، دوستان قدیمی خود را ترک می کنند، دوستانی را انتخاب می کنند که احتمالا برای دوران بعد از مهاجرت به دردشان می خورد. در چنین شرایطی اصل بر مهاجرت کردن است و افرادی که تمایلی به مهاجرت ندارند، باید برای این دیدگاه خود دلیل داشته باشند.

استاد دانشگاه کلگری کانادا گفت: در دنیا معمولا مهاجرت کننده ها بیشتر به سمت افراد کمتر ماهر و با تحصیلات پایین است و این گروه از مهاجران رو به افزایش است؛ اما در ایران بر عکس است و مهاجران تحصیلکرده و نیروهای ماهر رو به افزایش بوده و این پدیده نیز در دنیا کم نظیر است و موج پناهندگان تحصیلکرده ایرانی نیز بیشتر شده است. در این میان مقصدهای مهاجرتی جدیدی مثل ترکیه یا کاناد هم پیدا شده که در گذشته جزو مقاصد اصلی مهاجران ایرانی نبودند. به طوری که سال ۲۰۱۴ حدود ۱۷ هزار ایرانی به کانادا مهاجرت کردند که یک رکورد است. جمع بندی من این است که در مقیاس جهانی، میل مهاجرت بالا درایرانیان غیر معمول است و یک ویژگی خاص شده است. افرادی که به مهاجرت فکر می کنند هیچ دلیل خاصی لازم نیست بیان کنند و فرهنگ مهاجرت آنها را به این طرف سوق می دهد و کسانی که مهاجرت نمی کنند باید دلیل داشته باشند!

«علی خورسندی»، دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی نیز گفت در یک روایت‌پژوهی که در سال ۲۰۱۵ انجام داده‌ است، گریزاننده‌های مبدا عبارت هستند از احساس بی‌آیندگی، امنیتی شدن زیست دانشگاهی، کم اعتباری دانشگاهی و بی‌حمایتی پژوهشی و رانت‌ها و تبعیض‌های سیستمی و جذابیت‌های مقصد عبارت هستند از فرصت‌های رشد فردی، فراوانی فرصت‌های شغلی، آزادی‌های مدنی و امنیت روانی و حمایت‌های پژهشی و امکانات آموزشی.

وی ادامه داد: به نظر من نخبگان علمی که مهاجرت کرده‌اند، خودی‌های دیگر شده هستند که تمایلی برای بازگشت ندارند. این طردشدگان افرادی هستند که مجموعه‌ای از شرایط نابرخوردار سبب شده وطن خود را ترک کنند. بدون استثنا اسناد بالادستی در ستیز با نخبگان علمی است و شاید «ترک با نفرتی» که محمد فاضلی از آن در نشست دیروز سخن گفت تعبیر درستی برای این وضعیت باشد. به عقیده من مهاجرت نخبگان ایرانی نه یک پدیده و نه یک وضعیت بلکه به یک فرهنگ تبدیل شده و از این رو، نیاز به یک جامعه‌شناسی جدید به نام جامعه‌شناسی نخبه گریزی داریم، زیرا این مساله به خوبی فهم نشده و تنها در قالب رسانه‌ها به آن پرداخته شده است. به نظر من نوع برخورد و مواجهه فرهنگ، جامعه و حاکمیت با نخبگان علمی باید برملاسازی و شفاف شود و راه‌های مواجهه با کوچ نخبگان باید سیاست پژوهی و سیاست گذاری شود.

وی در انتهای سخنرانی خود به راهکارهایی اشاره کرد و گفت اساسا لازم نیست برای مهاجرت نخبگان کاری کنیم و طرح جدیدی بیاندازیم، با این حال کارهایی هست که نباید انجام دهیم. یعنی باید از یکسری سیاست‌های پرمخاطره دست بکشیم و آبراهه‌ها و شاهراه‌های دانشی و پژوهشی را مسدود نکنیم. راهکار دیگر این است که زیست حرفه‌ای دانشجویان نخبه را امنیتی نکنیم و در آخر اینکه دیوار ذهنی دانشگاه را بلندتر نکنیم و اجازه دهیم دانشگاه با حوزه عمومی هم ارتباط داشته باشد.

دیاسپورای پیچیده ایرانی مستلزم یک سیاست چند وجهی است

«بهرام صلواتی»، مدیر اسبق رصد خانه مهاجرت ایران و تحلیل‌گر ارشد حوزه مهاجرت نیز سخنرانی خود با سه سوال اصلی آغاز کرد. ۱- دیاسپورای ایرانی کیست؟ ۲- دیاسپورای ایرانی دارای چه مشخصات و ویژگی‌های کلیدی است؟ ۳- ارتباط ایران با جامعه دیاسپورای خود چگونه است و چگونه می‌تواند (نمی‌تواند) باشد؟

وی ادامه داد: دیاسپورای ایرانی به یک جامعه پراکنده در سطح جهانی که از افرادی که از یک سرزمین مشترک به نام ایران سرچشمه گرفته‌اند، گفته می‌شود. این افراد دارای پراکندگی داوطلبانه و یا اجباری هستند که ناشی از مهاجرت، تبعید، فرصت‌های اقتصادی و درگیری با عوامل زیست محیطی است. دارای یک هویت مشترک هستند یعنی احساس تعلق به یک مبدا، فرهنگ، زبان یا تاریخ مشترک دارند. همچنین این افراد دارای ارتباط با سرزمین مادری هستند. یعنی پیوندهای عاطفی؛ نمادین و عملی که اغلب از طریق حفظ فرهنگ، حمایت‌گری (حواله‌های مالی) صورت می‌گیرد، دارند. افرادی که مهاجرت کرده‌اند، دارای ویژگی فراملی گرایی هستند. یعنی توانایی حرکت و مشارکت در فضاهای فرهنگی، اجتماعی و یا اقتصادی متعدد در مرزهای جغرافیایی را دارند. در واقع دیاسپورا، تقاطع محلی‌گرایی و جهانی‌گرایی است و انعکاس دهنده اتصال و سازگاری افراد و جوامع با جهان چند فرهنگی است.

وی گفت: ما دقیقا نمی‌دانیم چند درصد از دانشجویان ما به صورت اختیاری و چند درصد به صورت اجباری مهاجرت کرده‌اند. این در حالی است که اطلاع از این آمار بسیار مهم است. زیرا اگر مهاجرت اختیاری صورت گرفته باشد، ارتباط با آنها آسانتر خواهد بود. از این رو ما نیازمند وزارت خانه مهاجرت در داخل هستیم اما چیزی که پیش آمده این است که رصد خانه قبلی نیز دیگر از فعالیت بازمانده است.جامعه دیاسپورای ایرانی جامعه تحصیل‌کرده و ماهری هستند که هم دارای بنیه علمی قوقی هستند و هم از تخصص حرفه‌ای بالا برخوردارند. با این حال آمارها نشان می‌دهد روند مهاجرت این نخبگان در سال‌های اخیر روند افزایشی بوده و از ۶۰ هزار نفر به ۱۱۰ هزار نفر رسیده است یعنی ۸۲ درصد مهاجرت زیاد شده است حال یا به اختیار و یا به اجبار. از طرفی اگر زمانی آمریکا و یا اروپای غربی مقصد اولیه دانشجویان بوده، اکنون ترکیه و برخی کشورهای دیگر مقصد تحصیل‌کرده‌های ما شده‌اند و این روند رو به رشد فقط مربوط به تحصیل‌کنندگان نیست بلکه شامل دانشجویان و پناهجویان نیز می‌شود.

وی سخنرانی خود را با این نکات به پایان رساند که ما در ابتدا باید بدانیم انسان‌ها تحت چه شرایطی کشور خود را ترک می‌کنند . چطور خود را در خارج بازیابی می‌کنند و در آخر چطور با وطن اصلی خود دوباره ارتباط برقرار می‌کنند. دیاسپورای ایرانی به شدت متکثر است و لذا سیاست‌هایی که تعریف می‌کنیم بسیار پیچیده است. درواقع ما با یک پدیده چندوجهی رو به رو هستیم.

حساسیت دستگاه‌های نظارتی و امنیتی، بازگشت نخبگان را دشوارتر کرده است

«میرعلیرضا مهنا»، رئیس پیشین کانون دانش‌آموختگان دانشکده فنی دانشگاه تهران سومین سخنران نشست بود. وی گفت هیچگاه نمی‌توانیم جلوی جریان انسانی را بگیریم اما آنچه اتفاق می‌افتد اختلاف پتانسیل در مبدا و مقصد است. وی گفت: به نظر می‌آید یکسری جریان‌ها، روند مهاجرت را بالا و یا پایین می‌آورد و در جایی آن را دچار بحران می‌کند.

وی افزود: در حوزه علمی و فناوری مساله‌ای که وجود دارد بحث حساسیت‌گرایی است که سبب می‌شود دیاسپوراها دچار تهدید شوند. برای مثال افراد تحصیل‌کرده وقتی قصد بازگشت به کشور خود دارند در ابتدا یک کارت قرمز از سوی کشور مقصد می‌گیرند که به چه دلیل قصد رفتن به کشور خود را دارند. از طرفی وقتی این افراد وارد وطن خود می‌شوند با مشکل حراست و دستگاه نظارتی رو به رو هستند که چرا بازگشته‌اند و علت بازگشت آنها چیست.

وی ادامه داد: این در حالی است که دیاسپورای ایرانی از نظر تعلق خاطر به جامعه مادری بی‌نظیر است و وقتی این افراد با این محدودیت‌ها مواجه می‌شوند، بنابراین برای دیدن اقوام خود کشور ثالث مانند ترکیه و یا دبی را انتخاب می‌کنند. نتیجه این می‌شود که این افراد به مرور زمان از سرزمین مادری خود فاصله گرفته و کم کم آن را فراموش کنند. به ویژه اگر یک و یا دو نسل هم از آن بگذرد.
وی اشاره کرد: این محدودیت‌ها در ارتباطات مجازی هم مشاهده می‌شود و وقتی دانشجویی می‌خواهد اطلاعاتی از طریق شبکه اجتماعی ارسال کند باز با محدودیت نظارتی و امنیتی رو به رو می‌شود. در واقع امروزه ایران به دلیل ارتباطی که با دیگر کشورها دارد، سبب شده ارتباطات غیر حضوری هم تحت نظارت دستگاه‌ها باشد در حالیکه ارتباط با این افراد و استفاده از دستاوردهای آنها می‌تواند بسیار موثر باشد.

شبکه‌سازی بهترین الگوی مواجهه با مهاجرت نخبگان است

«حمیدرضا نمازی»، استادیار دانشگاه علوم پزشگی تهران آخرین سخنران نشست به استراتژی‌هایی در رابطه با مهاجرت اشاره کرد و گفت برای موضوع مهاجرت سه استراتژی و یا policy وجود دارد. استراتژی نخست تلاش برای بازگرداندن یا return policy است که کمابیش اجرا شده و مطالعات نشان داده این استراتژی ناکام مانده است. استراتژی دوم این است که نگذاریم نخبگان بروند. یعنی retention policy. برای مثال سازمان‌های مختلف ازافراد درخواست سند، مدرک و یا سفته می‌کنند که اگر بروند جریمه می‌شود و این خود از نظر اخلاقی جای بحث بسیار دارد. در نهایت استراتژی سوم، استراتژی شبکه‌ای و یا network policy است که اگر در مساله مهاجرت موفق شویم به دلیل اتخاذ همین الگو است. شبکه سازی باید از داخل کشور مبدا صورت بگیرد که متاسفانه ما این کار را در ایران انجام ندادیم. شبکه ساختن نیز مستلزم داشتن اطلاعات از افراد یعنی document است. یعنی افراد را بشناسیم و اطلاعات آنها را داشته باشیم. درست است که امروزه هوش مصنوعی بسیاری از کارها را انجام می‌دهد اما هوش مصنوعی هم زمانی می‌تواند کارش را درست انجام دهد که اطلاعات و داده‌های درستی به آن داده شود. اگر اطلاعات نادرست باشد نه تنها کاری انجام نمی‌دهد بلکه حتی کارها را عقب هم می‌اندازد. از طرفی ساختن شبکه نیازمند داشتن انگاره‌ها و تصورات درست است که این خود جای یک تحلیل گفتمان انتقادی دارد. زیرا نه ما تصورات درستی از دیاسپوراهای ایرانی داریم و نه آنها از ما دارند. بنابراین داشتن تصورات و انگاره‌ها درست نیز در ساختن شبکه بسیار مهم است. برای مثال سلمان اختر یک روانکاو هندی که در آمریکا زندگی می‌کند، در این باره می‌گوید: ما هندی‌ها در شرایط عروسی به کشور خود بازنمی‌گردیم اما تحت شرایط سوگ اقوام بازمی‌گردیم و در نتیجه انگاره‌ و تصوری که از وطن برای ما شکل گرفته یک انگاره سوگ و ناراحتی است که در بازگشت و در فکر کردن به آن تاثیر می‌گذارد.

ساختارها و سیاست‌های ما دچار قصاوت قلبی شده‌اند

«مقصود فراستخواه»، دبیر نشست در انتهای جلسه گفت: بخش درخور توجهی از مهاجران ما صاحبان علم و تکنولوژی هستند که در برخی از کشورها نسبت به برخی از مهاجران دیگر وضعیت بهتری دارند. برای مثال اشتغال برخی مهاجران ما در مشاغل فکری و تخصصی نسبت به خود آمریکایی‌ها بیشتر است. با این حال متاسفانه ارزش‌های مادی و غیر مادی این دیاسپوراها به کشور بازنمی‌گردد. حتی حواله‌های مالی آنها کمتر از ۵ درصد تولید ناخالص داخلی است. موضوع حیات ایرانیان دور از وطن از جهتی امری فانتزی خیال اندود شده و بدون شناخت است و از جهتی ترومایی است که از نظر ذهنی زخمی شده است و از جهتی نیز امری دراماتیک و نوستالژیک و از جهت دیگر از نظر توسعه و نگاه امنیتی استراتژیک است. ما باید از نخبگان خود حمایت و مراقبت کنیم در حالیکه سیاست‌ها و ساختارهای ما ساختارشکنی می‌کنند و دچار یک قصاوت قلبی شده‌اند. ما نمی‌دانیم که چه سرمایه‌هایی را داریم از دست می‌دهیم در حالیکه باید برای آنها تضمین امنیت، کیفیت زندگی و رضایت کنیم. باید با نخبگانی که هستند، ارتباط برقرار کنیم و سط ارتباطمان را به ارتباط فعال برسانیم. در این راه می‌توان به آنها فرصت‌های مطالعاتی اعطا کرد و سرمایه‌گذاری مشترک دانشگاهی با آنها انجام داد.

فراستخواه در خاتمه گفت: ما فکر می‌کنیم که دیاسپوراهای ایرانی خوشبختانی هستند که توانسته‌اند در کشور دیگر زیست کنند، در حالیکه نتایج بسیاری از مطالعات مانند مطالعه سحر صادقی، هاله قریشی، رضا غلامی، بهزاد صمدی و محسن مصطفوی نشان می‌دهد بسیاری از آنها یا درگیر بازار سیاه هستند و یا درگیر اقتصاد غیر رسمی و یا رسانه‌های زرد و یا دچار مشکلات خانوادگی. در واقع دیاسپوراهای ما یک ایرانی بودن جدید را با یکسری از مشکلات دیگر در خارج تجربه می‌کنند.

حمیدرضا آراسته، استاد دانشگاه خوارزمی نیز به عنوان یکی از مدعوین این نشست در سخنانی با اشاره به عوامل کششی و رانشی نخبگان گفت: یکی از عوامل اصلی مربوط به این گزاره مسائل مختص حوزه دانشگاه و دیگری مسائل اقتصادی و معیشت است که نمی‌توان اینها را از هم تفکیک کرد.

این فارغ التحصیل دکتری مدیریت آموزش عالی از دانشگاه هوستون آمریکا افزود: بخش دانشگاه و اقتصاد دو حلقه مکمل و تقویت کننده و امیدبخش برای نخبگان محسوب می‌شوند که می‌توانند جاذبه یا دافعه ایجاد کنند.

وی با بیان اینکه، هیچ فرد دانشگاهی علاقه‌ای به ترک وطن خود ندارد، مسائلی همچون وجود تورم اقتصادی، بیکاری، وجود مسائل فرهنگی و سیاسی و کمبود امکانات علمی و آزمایشگاهی را از مهمترین عوامل دافعه در مهاجرت نخبگان از کشور عنوان کرد.

این استاد دانشگاه در توضیح بیشتر افزود: بسیاری از افرادی که وارد حوزه علم و آموزش می‌شوند، انگیزه اصلی آنها کسب پول و سایر امکانات مالی نیست. بلکه به دلایلی همچون عشق و علاقه به علم و دانش است. برهمین اساس اگر زیرساخت‌های لازم در این بخش ضعیف باشد، دلسردی نخبگان برای کار و مهاجرت آنها را به دنبال خواهد داشت.

وی همچنین با بیان اینکه، مساله مهاجرت در ایران مساله جدیدی نیست، خاطرنشان کرد: پیش از انقلاب و در سال ۱۹۶۹ مقاله‌ای در روزنامه نیویورک تایمز به این موضوع اشاره و اذعان کرده بود تعداد متخصصان علوم پزشکی با تابعیت ایرانی در نیویورک بیشتر از تعداد متخصصان فعال در سراسر ایران است؛ لذا مسئله بررسی شد و متخصصان در آن دوره به این نتیجه رسیدند که این اتفاق ناشی از آن است که سیستم اداره دانشگاه‌ها مفید نیست و باید به دانشگاه‌ها استقلال داد که با مخالفت‌هایی دولت در آن زمان مواجه شد و فقط در دانشگاه شیراز مدیریت هیات امنایی اجرا شد و همین نحوه اداره موفقیت زیاد این دانشگاه را به دنبال داشت.

آراسته در نتیجه گیری صحبت‌های خود یکی از مسائل جدی حال حاضر دانشگاه‌ها که در بحث مهاجرت اساتید نخبه بسیار اثرگذار بوده، نحوه مدیریت دانشگاه‌ها و شیوه غیرصحیح انتخاب روسای این مراکز علمی دانست و تاکیدکرد: دانشگاه باید توسط خود دانشگاهیان اداره شود و تجربه مدیریت هیات امنایی تجربه مناسبی است که پیش از این اجرای آن در دهه‌های قبل موفق بوده است و باید به آن توجه کرد.
وی در این همایش که با حضور دکتر مصطفی معین، پزشک و وزیر علوم دولت اصلاحات همراه بود تاکید کرد: دانشگاه‌ها باید استقلال مدیریتی و نه استقلال سیاسی داشته و از اختیار لازم برای اداره خود و جذب هیات علمی و شایسته در محیط خود برخوردار باشد.

اقتدار مدیریتی دانشگاه‌ها از بین رفته است

آراسته در تکمیل سخنان خود توزیع قدرت و مدیریت در دانشگاه‌ها را بسیار مهم خواند و خاطرنشان کرد:ساختار فعلی دانشگاه‌ها در حال حاضر به شکل متمرکز است و قدرت مدیریتی دانشگاه‌ها بین نهاد‌های سیاسی و غیر سیاسی از جمله شورای عالی انقلاب فرهنگی توزیع شده است و چنین وضعیتی در هیج جای دنیا مشاهده نمی‌شود.

این استاد دانشگاه با اشاره وضعیت نامناسب فعلی جذب اساتید دانشگاه‌ها به نسبت دهه‌های قبل گفت: قوانین فعلی جذب و گزینش نامناسب اعضای هیات علمی دانشگاه ها، بسیار در روند مهاجرت نخبگان دانشگاهی در طول سال‌های اخیر تاثیرگذار بوده است.

وی با مزاح از شورای عالی انقلاب فرهنگی خواست از سر آموزش عالی و حوزه پزشکی کشور دست برداشته و برای تاثیرگذاری بهتر در جامعه، بیشتر تمرکز خود را به اصلاح فرهنگ عمومی جامعه اختصاص دهد!.

آراسته تاکید کرد: وظیفه اصلی مدیریت دانشگاه ایجاد شرایط مناسب آموزش و پژوهش در دانشگاه‌ها است و این مهم تنها با استقلال و انتخاب مدیران شایسته برای مراکز علمی دانشگاهی کشور محقق خواهد شد.

اما سیر صعودی مهاجرت مغز‌ها از کشور در چندین سال اخیر حوزه پزشکی کشور را از جمله متخصصان بیهوشی، پزشکان و کادرطب اورژانس و پرستاران را نیز درگیر خود کرده است؛ به طوریکه دکترعلی جعفریان جراح و رئیس سابق دانشگاه علوم پزشکی تهران به عنوان دومین سخنران نشست در این خصوص اظهار کرد: در طول این سال‌ها برای مشورت دهی به دانشجویان و فعالان حوزه پزشکی برای انصراف آنها از مهاجرت به خارج از کشور تلاش کرده‌ام. این درحالی است که در چندسال اخیر دیگر توان مقابله با منطق آنها برای مهاجرت را ندارم.

این استاد پیوند کبد، گروه جراحی عمومی، دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران پرداختن به مهاجرت نخبگان بخصوص دانشجویان و اساتید حوزه پزشکی را برای کشور بسیار حیاتی دانست.

وی با اشاره به پدیده مهاجرت و علل تمایل به مهاجرت و آینده نگاری در این زمینه و با تاکیدبراینکه، طبق یک گزارش مهاجرت مغز‌ها از کشور نسبت به ۲۰ سال گذشته دو برابر شده است در عین حال گفت:البته آمار فعلی مهاجرت، آمار گذشته است و مفید نیست؛ چراکه مشکل ما آینده است و این آمار به گذشته تعلق دارد و تمایل مهاجرت و روند کلی از رویداد‌های گذشته مهم‌تر است.

دکترجعفریان با اشاره به اینکه، هم اکنون مهاجرت از سطوح دانشگاهی به سطوح متوسطه نیز رسیده است افزود:در گروه پزشکی موانع زیادی همچون طرح اجباری، تعرفه‌ها، مشکلات هیات علمی شدن و نبود ثبات اقتصادی برای دانش‌آموخته‌ها در کشور وجود دارد که همه باعث شده با چالش نیروی انسانی در گروه علوم پزشکی و مهاجرت و از دست رفتن سرمایه‌های کشور مواجه شویم و نهاد‌های مسئول هم یا اطلاعات ندارند یا اگر اطلاعات دارند از آن در سیاست گذاری‌ها استفاده نمی‌کنند.

 

پدیده مهاجرت اساتید و دانشجویان پزشکی پیش از انقلاب هم بوده

این استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران در ادامه با بیان اینکه، نرخ مهاجرت نخبگان کشور همچنان افزایشی است افزود: البته پیک مهاجرت اساتید و دانشجویان رشته پزشکی مختص به بعد از انقلاب نیست به طوریکه از قبل از انقلاب و هنگامی که با پیک جی دی پی در سال ۱۹۶۹ و افزایش فروش نفت هم مواجه بودیم وجود داشته و این پدیده منحصر به بعد از انقلاب نیست.

دکترحعفریان افزود: به طوریکه نیم نگاهی به گذشته نشان می‌دهد که نیمی از فارغ التحصیلان رشته پزشکی دانشگاه تهران در سال ۱۹۶۹ از کشور مهاجرت کردند و بخشی از دلائل این مهاجرت با وجود شرائط مناسب اقتصادی، وجود خفقان سیاسی در کشور بود.

ضرر میلیاردی دولت از مهاجرت یک فارغ التحصیل پزشکی

این استاد پیوند کبد، گروه جراحی عمومی، دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران در ادامه با بیان اینکه، طبق محاسبات انجام شده در سال ۱۴۰۲ هزینه تحصیل یک دانشجوی دوره پزشکی حدود دو میلیارد و ۱۰۰ میلیون تومان و بعبارتی سالی ۳۰۰ میلیون تومان است، افزود: البته این عدد بدون لحاظ کردن سهم و رقم انواع زیرساخت‌های لازم برای تربیت کادر درمان است.

جعفریان ادامه داد: خرج این میزان هزینه برای تربیت یک دانشجوی رشته پزشکی و در ادامه مهاجرت و از دست دادن ساده این سرمایه‌های ارزشمند به طورحتم از طرفی وضعیت پزشکی کشور را دچار افت و بحران خواهد کرد و از سویی خسارت‌های مالی قابل توجهی برای دولت به همراه خواهد داشت.

وی در ادامه همچنین مسئله وجود سهمیه‌های کنکور را یکی دیگر از دلائل مهاجرت نخبگان از کشور دانست و گفت: این سد یک رقابت نابرابری برای کنکور و ناامیدی بین بسیاری از متقاضیان تحصیل در رشته‌های تاپ دانشگاهی با افراد برخوردار از این سهمیه‌های دانشگاهی ایجاد کرده است.

نخبگان عوارض مهاجرت را جدی بگیرند

این استاد دانشگاه با بیان اینکه، پدیده مهاجرت از عوارض گوناگونی برای نخبگان به خصوص نسل اول برخوردار است افزود: مهاجرت به طورحتم با یکسری خطرات و ریسک‌ها همراه است و هزینه‌های مادی و معنوی مختلفی به فرد نخبه تحمیل خواهد کرد.

جعفریان با تاکید براینکه، عوارض مهاجرت نیازمند توجه جدی نخبگان است افزود: جمع بندی و تحلیل یک مطالعه در خصوص مهاجرت تحصیل کرده‌های ایران نشان می‌دهد که حدود ۸۰ درصد آنها در کشور مقصد و حتی وطن خود دو حاشیه نشین می‌شوند به طوریکه نه در کشور مقصد و نه وطن خود دیگر احساس راحتی نمی‌کنند.

 

مهاجرت هم فرصت است و هم تهدید

استاد دانشگاه شهیدچمران نیز به عنوان سومین سخنران نشست «نقش سیاست‌های آموزش عالی در مهاجرت نخبگان علمی ایران امروز» نیز در سخنانی اظهارکرد: ما به هیج وجه به دنبال این نیستیم که در این همایش اعلام کنیم که مهاجرت خوب نیست و باید جلوی مهاجرت نخبگان ایرانی گرفته شود.

یدالله مهرعلیزاده افزود: چراکه به لحاظ اخلاقی اگر برای فردی در جای دیگری از دنیا امکان و ظرفیت رشد وجود داشته باشد و ما از مهاجرت این فرد جلوگیری کنیم، هم به آن فرد و هم به جامعه بشری ظلم کرده‌ایم.

وی با ذکر مثالی اظهارکرد: اگر مرحومه مریم میرزاخانی مهاجرت نمی‌کرد به طورحتم شاید نمی‌توانست از ظرفیت جهانی برای حل مسائل ریاضی پیچیده استفاده کند؛ بنابراین در اصل و بنیان مهاجرت ظرفیت سازی نهفته است و می‌توان گفت که مهاجرت هم فرصت و هم تهدید است.

این استاد دانشگاه شهید چمران اظهارکرد:آنچه که ما در این همایش بر آن تاکید داریم این است که در طول این سال‌ها ماهیت، باور‌ها و نگرش‌های خانواده ایرانی در خصوص مهاجرت مقداری از روال طبیعی خود خارج شده و باید برای این مهم یک تدبیری اندیشدیده شود.

آموزش عالی عرضه محور دولتی عامل اصلی مهاجرت نخبگان

استاد دانشگاه مازندران نیز در این نشست با تاکید براینکه، برای افزایش اعتماد به نخبگان علمی کشور و با توجه به اهمیت علم و خرد در همه نهادها، باید یک هویت سازی جدیدی درحوزه آموزش عالی رقم خورد افزود: این بدان معنی است که هرجا آموزش عالی مورد توجه قرار گرفته است نقش و تاثیرگذاری خود را به خوبی نشان داد.

دکترابراهیم صالحی پیشرفت در حوزه‌های مختلف نانوتکنولوژی، صنایع هسته‌ای، موشکی، حوزه پزشکی و توسعه شرکت‌های دانش بنیان و تجاری سازی بسیاری از محصولات دانش بنیان را تنها نمونه‌هایی از تاثیرگذاری حوزه آموزش عالی دانست.

وی در ادامه با اشاره به شباهت مهاجرت نخبگان ایران و کشور زیمباوه و نقش عوامل رانشی در مهاجرت نخبگان، توجه تمام قد به تفکر و ساحت علم را بسیار مهم خواند و تاکیدکرد: این مهم نیازمند برخورداری از آزادی علمی است.

دکترای تخصصی و استاد گروه علوم تربیتی دانشکده علوم انسانی و اجتماعی دانشگاه مازندران، همچنین یکی دیگراز نکات مورد غفلت در کشور را توجه به ساحت اقتصادی و تربیت و اقتصاد آموزشی اقتصادی در نظام‌های عمومی و آموزش عالی دانست و افزود:متاسفانه آموزش اقتصادی جزو رسالت‌های عملی نظام‌های سطوح پائین‌تر مثل آموزش و پرورش نبوده است.

 

وی با تاکید براینکه، شرکای مختلف آموزش عالی نیز جدی گرفته نشده است افزود:شرکای تاثیرگذار ما حوزه‌های صنعت، صنایع خصوصی و کارفرمایی است که در ارزیابی نظام آموزش عالی اصلا دیده نمی‌شوند و برهمین اساس نیزشاهد یک آموزش عالی عرضه‌محور دولتی هستیم که بیکاری نخبگان و مهاجرت آنها از کشور را به دنبال داشته است.


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.