حامد آئینه وند
📌جمهوری اسلامی امکان ادامه حکمرانی به شیوه ای که پیش از جنبش زن زندگی آزادی وجود داشت را از دست داده است واین شاید تنها توافق محکم نانوشته میان حامیان و مخالفان جمهوری اسلامی باشد. از سوی دیگرموضوع پیچیده اما، نحوه مواجهه با تغیراتی است که باید انجام پذیرد. بسیاری بر این باور هستند که آزاد سازی حجاب و اختیاری کردن آن در ایران از منظر استراتژیک تهدید کننده نظم سیاسی مستقر در ایران نیست و چه بسا تسهیل کننده فضایی برای تنفس و بازسازی ساختار اجتماعی ایران باشد و دستاوردهای سیاسی مناسبی نیز برای لایه های فوقانی قدرت به جهت ترمیم حمایت عمومی فراهم آورد.این طیف مساله حجاب را موضوعی نامرتبط با نظم کنونی که مبتنی بر «خشونت عریان »است تفسیر می کنند.
📌به عبارت دیگر حامیان آزاد سازی حجاب در داخل قدرت استدلال می کنند استفاده از زور صرفا باید در وضعیتی صورت پذیرد که ساختار های اصلی قدرت در معنای ابزاری و عینی آن مورد حمله قرار میگیرند و حجاب را آشکارا بیرون از آن تلقی میکنند. نماد اصلی چنین دیدگاهی در داخل ساختار قدرت عزت ا.. ضرغامی است. وی و همفکرانش بر این باورند که نظام در وضعیت فعلی به استفاده از زور برای حل بحران ها معتاد شده و این اعتیاد در نهایت نظام را از پا درمیآورد.
📌در مقابل این دیدگاه در داخل هسته های اصلی قدرت استدلال میشود که آزاد سازی حجاب و اختیاری کردن آن خطایی استراتژیک است که به تسلط روحانیت در ساختار سیاسی فعلی پایان خواهد داد و به معنای از بین رفتن همه امتیازات مالی انحصاری خواهد بود. زمینه چنین استدلالی ریشه در ناکارآمدی مطلق نظام سیاسی در حوزه اقتصادی ورفاه عمومی دارد. به کارگیری خشونت عریان جهت حفظ حجاب وحرام شرعی و سیاسی خواندن بی حجابی توسط آیت ا.. خامنه ای به این معناست که حجاب گرانیگاه اصلی چرایی حضور روحانیت در قدرت است.
📌به همین دلیل است که مساله اختلاس وفساد که علی القاعده باید ناموس حکومت دینی مطابق الگوی علوی باشد هیچ محلی از اعراب نداشته وبه جای آن مساله فرعی حجاب نشسته است. به لحاظ تاریخی نیز این موضوع نقش بسیار مهمی در تنگ کردن عرصه بر رقبای روحانیت ودر نهایت حذف آنان که در انقلاب ۵۷ مشارکت داشته وسهم خواهی میکردند داشته است. قائلان چنین روایتی ضمن تاکید بر اسلامی بودن انقلاب ونظام، شان حضور خود در قدرت را به این واسطه میبینند ولو اینکه کشوردر اوج فلاکت اقتصادی به سر ببرد. به عبارت دیگر آنها حرکت به سمت عرفی شدن حکمرانی با آزاد سازی حجاب را مقدمه ای جدی برای کنار گذاشته شدن از قدرت میبینند ودر نتیجه ابایی از به کار گیری خشونت عریان در این خصوص ندارند. اما سرانجام تقابل این دیدگاه ها در داخل قدرت چیست؟
📌برخی با قیاس مساله ماهواره و اینترینت با حجاب استدلال میکنند به رغم مخالفت اولیه صریح با فراگیری استفاده از این دو فناوری حکومت در نهایت به رغم غیر قانونی بودن استفاده از تجهیزات ماهواره ای در عمل آن را پذیرفت و باوجود فیلترینگ گسترده، بافروش گسترده فیلترشکن ها هم کنار آمده است و نتیجه می گیرند که در نهایت حجاب هم سرنوشت مشابهی خواهد داشت اما من با این تحلیل کاملا مخالفم.
📌 در جریان ماهواره واینترنت حکومت از پیشرفت تکنولوژی شکست خورد و با فراگیری استفاده از گوشی های هوشمند که به راحتی گردش آزاد اطلاعات را امکان پذیر می کرد موضوعیت مقابله با ماهواره از دست رفت. نکته دیگر اینکه به رغم ضربات سنگین گردش آزاد اطلاعات وانتقال مرجعیت رسانه ای به خارج از کشور به نظام، حکمرانی بیشتر به شکل انتزاعی زیر سوال رفت وامکان فرافکنی وجود داشت و حوزه عمومی به معنای قلمرو حکومت به شکل آشکار تسلیم نشد.
📌اما آزاد سازی حجاب و اختیاری کردن آن به معنای شکست عینی و انضمامی حکومت است. حاکمیت به درستی فکر میکند وقتی مردم از عملکرد حکومت در همه حوزها ناراضی باشند و آن را بی کفایت و ناکارآمد تلقی کنند و با آزادی حجاب هم حکومت به سمت عرفی شدن حرکت کند دیگر ضرورتی هم برای ادامه حضور رو حانیت در قدرت نخواهد بود. بنابراین به نظر می رسد سقوط جمهوری اسلامی و آزاد سازی حجاب یا باهم رخ میدهند یا در فاصله کوتاهی از هم. فهم چرایی سرکوب وحشیانه جنبش زن زندگی آزادی از این زاویه قابل فهم است. در جمع بندی باید گفت زنان نیروی آونگارد یا پیشرو گذار از جمهوری اسلامی هستند اما نیروی آنان به رغم قابل اعتنا بودن، کافی نیست وگذار موفق نیازمند هم افزایی جنبش زنان با دیگر نیروهای اجتماعی و سیاسی است.