نامه امیررضا امیربختیار به خبرگزاری بی بی سی بخش فارسی
خانمها و آقایان محترم!
اخیرا خبرگزاری بی بی سی در تاریخ ۱۶ مه ۲۰۱۵ برابر با ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۴ مطلبی را تحت عنوان «کتاب تازه مقام سابق موساد: بختیار از ما خواسته بود آیت الله خمینی را بکشیم» منتشر نموده که بی پایه اساس بودن آن را میشود چه از نظر تاریخی و چه ازنظر موقعیت فردی که چنین ادعائی را در کتاب خاطرات خود مطرح میکند و چه از نظر شناخت عمیقی که نسبت به دیدگاهها و فلسفه سیاسی دکتر بختیار وجود دارد، بدون زحمت زیاد ثابت نمود. گزارشگران شما ذکر میکنند: «یک مقام سابق موساد، دستگاه اطلاعات خارجی اسرائیل، فاش کرده است که شاپور بختیار، آخرین نخستوزیر رژیم پیشین ایران، از ماموران این سازمان در تهران خواسته بود که آیتالله روحالله خمینی را ترور کنند. یوسی الفر، تحلیلگر امور ایران در موساد در مقطع انقلاب ۱۳۵۷، در کتاب تازه خود میگوید که شاپور بختیار از الیز زفریر، مقام اطلاعاتی ارشد اسرائیل در تهران، درخواست کرده بود که ماموران اسرائیلی آیتالله خمینی را بکشند.» و اضافه میکنید: «آقای خمینی در آن مقطع در فرانسه به سر میبرده است.»
آقای یوسی الفر در کتاب خود شرح میدهد «این درخواست به مقامهای عالی موساد در تلآویو منتقل و در آنجا به بحث گذاشته شد. رئیس وقت موساد در جلسهای که در این باره برگزار شد، گفت به دلایل “اخلاقی” مایل نیست که این گزینه عملی شود اما میخواهد نظر دیگر مقامهای موساد را بشنود.» ادعاهای هزیان آلود آقای یوسی الفر از آن جلسه ادامه پیدا میکند. وی میگوید، به مقامهای عالی موساد گفته است، به دلیل کمبود اطلاعات درباره آیتالله خمینی به دشواری میتوان درخواست شاپور بختیار را عملی کرد. و سپس اضافه میکند: “واقعا از اینکه از آن درخواست حمایت نکردم پشیمانم.”
در اینجا بی بی سی اضافه میکند که: «پیش از این و در سال ۲۰۰۹ الیز زفریر فاش کرده بود که شاپور بختیار از او درخواست کرده که در مورد آیتالله خمینی “کاری بکنند” اما موساد این درخواست را رد کرد.»
باتوجه به اینکه در گزارش بی بی سی تاریخ دقیق زمان ارسال گزارش موساد و جلسه ای که «مقامات عالی موساد» برگزار نموده اند، ذکری نشده و فقط به گفتن اینکه «در مقطع انقلاب زمانی که آیت الله خمینی در پاریس بود»، کفایت میشود، میتوانیم این نتیجه را بگیریم که نه تنها مامور سابق موساد بلکه گزارشگر بی بی سی مایل اند تاریخ را از انتها به ابتدا بنویسند. وگرنه منطقی تر این میبود که بگویند محمد رضا شاه که با اسرائیل و موساد روابط بسیار حسنه ای داشت از «الیز زفریر» در خواست نمود، در مورد آیت الله خمینی «کاری بکند» ونه دکتر بختیار که هنوز مسئولیت نخست وزیری را قبول نکرده بود.
حتی اگر فرض را بر این بگذاریم که منظور مامور موساد از«مقطع انقلاب» آن زمانی است که دکتر بختیار نخست وزیر شده بوده و آیت الله خمینی قصد داشته به ایران بیاید. سوال این است که آیا دکتر بختیارنحست وزیر برای اینکه «در مورد آیت الله خمینی کاری بکند» هیچ نیروئی را غیر از موساد در اختیار نداشته است؟ آیا ارتش ایران و بخصوص نیروی هوائی آن نمیتوانست چنین کاری را انجام دهد؟ آیا تیمسار خسرو داد، فرمانده نیروی هوائی که راسا خود را به دکتر بختیار پیشنهاد کرده بود تا هواپیمای حامل آیت الله خمینی را درآسمان ایران منفجرکند، در دسترس نداشته است؟
سوای اینکه در قاموس یک آدم ملی و دمکرات مانند دکتر بختیار نمی گنجید که مخالف سیاسی خود را از طریق قتل و ترور از میان بردارد، رجوع به موساد برای عملی ساختن این نقشه بسیار سوال بر انگیز است. جالب اینجاست که دکتر بختیارهمان زمان دربند هفت برنامه دولت خود درعرصه سیاست خارجی که به تصویب مجلسین رسید، اعلام میکند که قطع رابطه با اسرائیل را در برنامه دولت گذاشته است. در بند هفت این برنامه آمده است:
«در مورد مسئلۀ خاورمیانه، دولت ایران کمال همبستگی را با برادران عرب خود ابراز داشته و از آنها به خصوص ملت فلسطین در راه تحصیل حقوق حقۀ خود پشتیبانی کامل به عمل خواهد آورد و نظیر افریقای جنوبی فروش نفت را به اسرائیل موقوف خواهد ساخت. برای اجرای اصول مذکور در فوق دولت باید سازمان دیپلماسی خود را که در واقع پیاده کننده و مجری سیاست خارجی است مورد تجدیدنظر کامل و قطعی قرار دهد تا عوامل منفی و موانعی را که در گذشته وجود داشته مانند قانونشکنی، تبعیض، بیبندوباری، حیف و میل اعتبارات دولت و تسلط روابط بر ضوابط از میان برداشته شود. دولتِ من تصمیم قطعی دارد که دستگاه دیپلماسی مملکت را به طور اساسی اصلاح و برای اجرای سیاست خارجی که اصول آن به عرض رسید، پاکسازی و با استفاده از تمام امکانات که تفصیل آن از حوصلۀ این مختصر خارج است تجهیز نماید. دولت من متعهد میشود که در وزارت امور خارجه به قانونشکنی و عدم رعایت مقررات اساسنامۀ قانونی این سازمان خاتمه دهد و لوایح دیگری هم برای تکمیل اساسنامه مذکور همانطور که در خودِ اساسنامه پیشبینی شده، در اسرع وقت برای تصویب قوۀ مقننه تقدیم نماید.»
آیا ممکن است، دولتی بخواهد روابط خارجی خود را با یک کشور(اسرائیل) قطع نماید و در همان حال رئیس چنین دولتی (دکتر بختیار) خیلی مخفیانه از ماموران امنیتی چنین کشور تقاضا نماید، یک عنصر مخالف دولت را به قتل برسانند؟
سوال بعدی این است که به چه دلیل چنین ادعای پوچی توسط بی بی سی فارسی پوشش داده میشود تا جائیکه چند آدم غیر مسئول نیز به صرافت بیافتند از این ماجرا برای خود آب و نانی کسب کنند؟ آیا دولت دست راستی نتانیاهو میخواهد با چسباندن خود به یک شخصیت محبوب و ملی در بین جوانان ایرانی قبح همکاری با سازمان بد نامی چون موساد را از بین ببرد؟ و بی بی سی در این میان چه نقشی دارد؟
امیررضا امیربختیار