محمد نوری زاد: دخترم، تف کن به صورت من!

شنبه, 28ام شهریور, 1394
اندازه قلم متن

mashhad

فرزندم، تو می توانستی دختر محمد نوری زاد باشی. اما نیستی. گر چه نیک که می نگرم هستی عزیزکم. بله، تو دختر منی. در همین یکی دو روزی که عکس برهنه ی تو را در یکی از هتل های مشهد و در محاصره ی نگاه های هیز و حریص زائران کشورهای همجوار دیده ام، باور کن کم مانده با سر به دیوار خانه ی سردارانی بکوبم که در ظاهر سخن از غیرت می رانند اما در پس پستوهای بی کسیِ مردم، خود بدست خود تو را به آغوش هرزگی در انداخته اند. و اکنون من چه بگویمت؟ این که: شرمسارم؟ تو را از شرمساریِ من چه سود؟ تو می توانستی عروس خانه ای باشی و صدای قهقهه ات به شادی و شادمانی رنگ بیفشاند. یادت هست کودک که بودی، مادرت تو را در آغوش می فشرد و این نغمه را می خواند: دختر نگو طلا بگو/ فرشته ی خدا بگو/ دخترکم بزرگ می شه / حریف صد تا گرگ می شه / هزار تا بوسش می کنم / یه روز عروسش می کنم؟

یا بزرگتر که شدی، پدرت بشوخی این را می خواند: من از همه خوشبخت ترم / یکی یه دونه دخترم / به شاه و شازده نمی دم / به مردم ده نمی دم / دختر یکی یه دونه / پیش باباش می مونه.

تو می توانستی دختر سید علی خامنه ای باشی. اما نیستی. نیک نیز که می نگرم، تو دختر وی نیستی. که اگر بودی، با دیدن همین یک عکست، و با دیدن ردیف چشمان هیز زائران کشورهای همجوار، یقه می دراند و نعره سر می داد و در کنجی از گمنامی پناه می گرفت. رهبر را رها کن دخترم. آب دهانی اگر می اندازی، بصورت من بینداز. او کارهای مهم تری دارد. او اکنون سرگرم ستیز با استکبار آمریکاست. او را با شیعه گستری اش وابگذار. وقت او را مگیر دخترم. که تو دختر او نیستی. هیچ دختر و بانوی وامانده و تن فروشی و هیچ پسر جوان و مرد بیکار و معتاد و خلافکاری فرزند وی نیست. او اگر بخواهد بخاطر تن فروشیِ تو یقه بدراند، دیگر نمی تواند پول تو را به لبنانی ها و فلسطینی ها و سوری ها بدهد. تن فروشیِ تو، خروجیِ حتمیِ پول هایی است که بدست رهبر و سردارانش از کشور خارج شده یا بالا کشیده شده.

تو دختر هیچیک از آیت الله های تهران و قم و مشهد و اصفهان و شیراز و تبریز نیستی. که اگر بودی، با تماشای همین یک قطعه عکس، عمامه ها از سر می گرفتند و بر زمین می کوفتند و گریبان چاک می زدند و بجای وا اسلاما، ضجه ی وا انسانا سر می دادند و رشته ی سبزی از عاطفه های خراش خورده ی تو را به گردن می بستند و پشتِ در خانه ی پدر و مادرت به التماس و التجاء بست می نشستند. تو دخترِ آیت الله علم الهدای مشهد نیز نیستی. او را با عربده های انطباقی اش تنها بگذار. آب دهانی که باید به صورت وی بیندازی، به صورت من بینداز. من جورِ همه ی نکبت های او و آیت الله واعظ طبسی و همه ی آخوندها و حجه الاسلام های خاموش و نابکار را یکجا به تن می خرم. من امشب تا بصبح با یاد توام دختر. سرت را بر شانه ی فرتوت من بگذار. بگذار من بجای پدرت بخوانم: من از همه خوشبخت ترم / یکی یه دونه دخترم / به شاه و شازده نمی دم / به مردم ده نمی دم. که من تو را نیک می فهمم عزیزکم. تو باید عروس خانه ای می بودی. چشم به راه فرزندی و فردایی. با قهقهه های مستانه. واویلا.

نیز تو دختر هیچ سرداری نیستی. که اگر بودی، رگ غیرت شان ور می جهید. لااقل ادای غیرت مندی را در می آوردند. راستی چه غیرتی؟ کدام نظامی خود بدست خود جوانان کشورش را به ورطه ی اعتیاد و بیکاری و بی هویتی در می اندازد؟ عجبا که تو دخترم، محصول فرهنگی و اجتماعی و اقتصادیِ همین سرداران و ملاهای بومیِ همین مرز و بومی. تو اگر به روسپی گری در افتاده ای، درست به جاده ای قدم گذارده ای که سرداران اسلامیِ ما پیشِ پایت آراسته اند. بصورت من سیلی بزن و سرداران اسلامی را با اشتهای سیری ناپذیرشان در بلعیدن قدرت و ثروت تنها بگذار. مرا شماتت کن که با دیدن تن فروشیِ ناگزیرِ دخترانم و افسردگی و بی آیندگیِ پسرانم و غارت و نابودی سرزمینم، چرا از جا نمی جنبم.

پی نوشت:

این عکس در یکی از هتل های مشهد توسط یک زائر خارجی برداشته شده است. زائران کشورهای همجوار و عمدتاً عراقی این دختر بیست و دو ساله را برای کامجویی به سوئیت خود برده اند. کاری که در مشهد و در تمام کشورهای منطقه با عده ای از دختران و بانوان ما انجام می شود. چه این عکس درست باشد و چه نادرست، تأثیری بر درستیِ تن فروشیِ ناگزیرِ جمعیتی از بانوان ما ندارد. ظاهراً ما به یکجور سندرمِ بی غیرتی مبتلا شده ایم. روزنامه ی گاردین چند ماه پیش ( هفدهم اردیبهشت نود و چهار) گزارشی از مشهد مقدس منتشر می کند. در آن گزارش، مشهد را اینگونه می بیند: زیارت، غذا، سکس، پارک آبی.

محمد نوری زاد
بیست و هفت شهریور نود و چهار- تهران
از: وبلاگ محمد نوری زاد


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

۶ نظر

  1. این که روسپی گری یک انتخاب است و و و اما این واقعیت را نمیتوان نادیده گرفت که این آخوند های جنایت پیشه این همه بلا بر سر مردم شریف ما آورده است .نمیدنم در میان شما کسی است که دختر روسپی یا پسر معتاد داشته باشد و هزار با خمینی را لعنت نکرده باشد …پس تو را به خدا یا به مارکس بگذارید آنها که بر علیه آخوند ها قلمی قدمی و یا با فدای جان خود در افشای آنها میکوشند و خطر میکند ،کارشان را بکنند تا یک ثانیه زودتر به زبالدان تاریخ برود

  2. خیلی وقتها از سر فقر رو به این کار می زنند از سالهی دور هم زنها زیر دست بودنند

  3. تنها واژه ای که میتوان در این مورد بکار برد فقر است که در مملکت ما گسترده شده. و نتیجه منطقی آن همانا تن فروشی است. فکر نکنم هیچ انسانی بمیل خودش چنین عملی را انجام دهد. در غیر اینصورت بیمار است.

  4. درود بر اقای نوریزاد که اینقدر ماهرانه سران رژیم ایران را افشا می کند. دشمن اصلی مردم ایران فقط و فقط رژیم ددمنش جمهوری اسلامی است .

  5. این نوریزاد من نمی فهمم فازش چیه. کامنتهای منتقد اسلام رو اجازه انتشار در وبسایتش نمیده ولی وقتی کسی به نفع اسلام می نویسه می گه ما باید اجازه بدیم همه حرفشون رو بزنند. چند وقت پیش ازش پرسیدم دختر شما یک دختر متولد ۱۳۶۰ چطور یک آپارتمان ۱۲ واحدی در آمریکا خریده؟ کامنت من همانطور که پیش بینی می کردم منتشر نشد. این هم وبسایتش که می گه آپارتمان رو نقد خریده: تو کشور کفار پنهان کاری خیلی سخته.
    http://www.sddt.com/RealEstate/briefs.cfm?PublicationDate=2014-02-04

  6. حناب نوری زاد،
    اینجا شما همانند آخوندا شدید که میخوان آدما رو به زور به بهشت ببرن.
    میتونید یه جور دیگه هم فکر کنید این خانم به هر حال انتخابش این بوده، حالا هر چی شما بخواید آسمون ریسمون ببافین.
    به این میگن حق مالکیت بر بدن، میخواد که این کارو بکنه، به شما جه؟
    روسپی گری ریشه ای به اعماق تاریخ داره و فقظ احتمالاٌ شما و جمهوری اسلامی هستین که میخواین با اونو انکار کنید، اونا فریاد وا اسلاما سر میدهند و شما فریاد وا انسانا، عزیز دل روابط انسانی از این اموز پیچیده تر است، تحت قیود شما نیست و نخواهد بود و قرار نیست ذهنیات شما عملی شود.
    واقعاً میتوان متصور شد که جامعه ای داشته باشیم که از این گونه تصاویر نداشته باشیم؟
    جامعه ایده آل شما چیست؟