آنچه مسلم است حال ناخوش رسانه ملی است؛ سازمانی که هدف اصلی آن جلب رضایت مخاطب و رسالت اصلیاش سرگرم ساختن مخاطب است اما این روزها آنچنان از انجام رسالت خود بازمانده که هرروز از شمار مخاطبانش کاسته و پایگاه اجتماعی اش کوچکتر میشود.
معاونت سیما با حدود دویست و شصت میلیارد تومان بدهی به دکتر پورمحمدی تحویل شد و در نهایت رسانه ملی در آغاز مدیریت جدید صدها میلیارد تومان بدهی داشت.
جنابعالی در خصوص آرشیو سازمان و پخش تصاویر محرمانه از شبکه های معاند اظهار نظر کرده بودید که هیچ تصویری از آرشیو خارج نشده است. سوال اینجاست که چرا مدیرکل اسبق آرشیو تا سر حد بازداشت پیش رفت و تنها به دلیل واسطهگری شما بازداشت نشد؟
در سال های گذشته، کارکنان رسمی و غیر رسمی سازمان به شکل بی سابقهای افزایش یافت و متاسفانه اغلب آنها بدون آنکه گامی در جهت رشد و پیشرفت برنامههای سازمان داشته باشند، تنها صاحب شغل و مزایا شدند.
آیا میدانید یک اصلاح کوچک در قراردادهای اجاره ماهواره در سال گذشته به میزان هفده و نیم میلیون دلار صرفه جویی ارزی برای سازمان به همراه داشت.
راهاندازی ۱۱ شبکه جدید سراسری در دوران ضرغامی
اگر کارنامه ضرغامی را در زمان ریاستش در سازمان صدا و سیما بررسی کنیم به چندنکته جالب برمی خوریم که یکی از آنها تاسیس بی رویه شبکههای تلویزیونی است به طوری که در زمان ریاست این مدیر ۵۶ساله، شبکههایی بدون توجیه خاص و گاه به طور شبکه تلویزیونی راهاندازی شد.شبکههای جدید تلویزیونی
به صورت موازی با شبکههای دیگر راه اندازی میشد و به نظر میرسید ضرغامی در راهاندازی آنها بیشتر به فکر افزایش کمی کارنامه خود بوده است تا سلیقه و خواست مخاطب.تاسیس شبکههای بیکیفیت و ناکارآمد نه تنها کمکی به تلویزیون نکرد بلکه بر حجم بدهیهای این رسانه افزود.تاجیک در این خصوص هم مینویسد: «جدای از بحث میزان بدهی ها و مخارج سنگین در دوره مدیریت شما، مسئله اصلی بر سر «چرایی این حجم از هزینه» است. متاسفانه تمرکز بر «افزایش آمار و ارقام» و عدم توجه به مسئله «کیفیت» باعث تنظیم و اجرای سیاست های غلطی شد که هم برای سازمان هزینه زا بود و هم نتیجه ای در حوزه اجتماعی به بار نیاورد. افزایش بی مورد شبکه ها بدون ایده و برنامه ریزی و بدون آنکه مخاطب قابل توجهی داشته باشند، چه سودی داشت جز تولید برنامه های آنتن پرکن و بی محتوا که یکی از جدی ترین نقدهای رهبر معظم انقلاب به سازمان بود؟
برای مثال در راه اندازی شبکه مستند که با پیشنهاد اهالی فرهنگ انجام شد، عجولانه عمل کردید و بودجه راه اندازی آن را که کمتر از هزینه یک قسمت از سریال «معمای شاه» بود نتوانستید تامین کنید چراکه اصولا مقوله مستند دغدغه شما نبود. به همین جهت برای مدیریت جدید، یک شبکه مقروض، ضعیف و بدهکار به یادگار گذاشتید».
سازمانی حجیم و ناکارآمد!آقای رئیس چرا؟
صدا و سیما یکی از عریض و طویلترین سازمانها دربحث نیروی انسانی است. این سازمان در سالهای اخیر آنچنان بزرگ شده که دیگر توان حرکت ندارد و به طوری که گفته میشود چیزی حدود ۸۵ درصد بودجه و درآمدهایش صرف پشتیبانی و نیروی انسانی میشود. رسانه ملی با ۳۵ تا ۵۰ هزار کارمند رسمی، پیمانی و قراردادی، یکی از بزرگترین رسانههای جهان از منظر حجم نیروی انسانی است؛ نیروی انسانی ای که باید بین ۳۰ تا ۴۰ درصدشان به قصد کوچکسازی و چابکسازی این سازمان تعدیل شوند. یکی از اتفاقاتی که به بزرگ شدن رسانه ملی تا این حد دامن زد، تبدیل بسیاری از ادارات کل به مرکز در چند سال اخیر بود .همچنین می توان به تبدیل بسیاری از بخشهای درون سازمانی از اداره کل به مرکز اشاره کرد بنابراین با تغییر ساختار، علاوه بر آنکه مدیران مراکز، حقوقی در حدود معاونان دریافت میکنند، چندین اداره کل در زیرمجموعهشان شکل میگیرد که آنها نیز مشتمل بر چندین اداره میشوند و به این شکل یک اداره کل با سه تا پنج پست مدیریتی زیرمجموعه در حد مدیر اداره و یکباره با تبدیل به مرکز، صاحب ۱۷ پست مدیریتی میشود. مدیر شبکه مستند در این خصوص هم نوشته: « در سال های گذشته، تعداد کارکنان رسمی و غیر رسمی سازمان به شکل بی سابقه ای افزایش یافت و متاسفانه اغلب آنها بدون آنکه گامی در جهت رشد و پیشرفت برنامه های سازمان برداشته باشند، تنها صاحب شغل و مزایا شدند. کار به جایی رسید که گمان می رفت تعداد کارمندان شبکه های افتتاح شده از مجموع بینندگان آنها بیشتر باشد!»
حال ضرغامی با حال مردم هماهنگ نیست
ضرغامی چندی پیش در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه چه واکنشی به حذف شبکههای تلویزیونی که در دوره ریاست وی افتتاح شدند داشته است، گفته بود که قاعدتا به عنوان کسی که شبکهای را راه انداخته، وقتی تعطیل شد حال خوبی نداشتم اما حتما دوستانی که در حال حاضر در صداوسیما هستند در این زمینه مطالعه و بررسی انجام داده و تشخیصهای لازم را داشته و بر اساس آن عمل کردهاند و من به نظر آنها احترام میگذارم. حالا تاجیک در نامه خود آورده است که آنچه سبب حال بد ضرغامی شده عملی بوده که حال مخاطبان سیما را بهتر خواهد کرد. او در پاسخ به این بخش حرفهای ضرغامی هم نوشته است که :«در این میان دلتنگی کردن برای شبکه های افتتاح شده که آنها را به فرزندان خود تشبیه کردید، منجر به بازگشت مخاطب نخواهد شد. تعطیل شدن این شبکه ها شاید حال بانیان آن را بد کند ولی به خوب شدن حال مردم و صرفه جویی در بیت المال کمک خواهد کرد.
باید اراده کرد، گام های اساسی و علمی برداشت و با اتکا به سیاست چابک سازی که از توصیه های رهبری انقلاب به دکتر سرافراز است، با یک مدیریت منطقی همراه با سیاست های اقتصاد مقاومتی، به تدریج مخاطبان از دست رفته را بازگرداند چرا که هزینه های گزاف و ریخت و پاش در رسانه عریض و طویلی چون صداوسیما با رهنمودهای رهبری همخوانی ندارد.»
هزینهای روی هوا؟
آخرین موردی که تاجیک در نامه خود به ضرغامی یادآورشده بحث هزینههای سازمان صداو سیما در پروژه «مرکز دیتابیس» است. او از ضرغامی پرسیده که چرا پیشرفت این پروژه سازمان به رغم هزینه کرد بیش از۵۰۰میلیارد ریال در دوره مدیریت ضرغامی هنوز ناتمام است و ماحصل این هزینه کرد تنها یک ساختمان بدون استفاده است؟تاجیک موضوع هزینه های قرارداهای اجارهای صداوسیما در بحث ماهواره را این گونه شرح داده:«آیا می دانید یک اصلاح کوچک در قراردادهای اجاره ماهواره در سال گذشته به میزان ۵/۱۷ میلیون دلار صرفه جویی ارزی برای سازمان به همراه داشت، بدون آنکه کوچک ترین تغییری در میزان و کیفیت خدمات دریافتی سازمان رخ دهد؟
به راستی مگر مدیریت صحیح و کارآمد چیست جز کنترل و استفاده بهینه از منابع؟»سخن در باب آنچه در این یک سال و نیم گذشت بسیار است اما بگذاریم و بگذریم!
آنچه مسلم است حال ناخوش رسانه ملی است؛ سازمانی که هدف اصلی آن جلب رضایت مخاطب و رسالت اصلیاش سرگرم ساختن مخاطب است اما این روزها آنچنان از انجام رسالت خود بازمانده که هرروز از شمار مخاطبانش کاسته و پایگاه اجتماعی اش کوچکتر میشود. حال باید دید با وجود حجم عظیم انتقادات مدیران این رسانه رویه اصلاح در پیش میگیرند و درصدد جذب رضایت مخاطب برمیآیند یا همچنان به سیاستهای خود ادامه می دهند و برای یکدیگر نامه و جوابیه مینویسند!
از: قانون