شرق: پس از درگذشت نابهنگام عباس کیارستمی در پاریس، در شرایطی که پرونده پزشکی این کارگردان بزرگ در ایران در هالهای از ابهام قرار داشت، فضا چنان غبارآلوده شد که مجالی برای همراهی و همدردی با فرزندان و خانواده کیارستمی باقی نماند؛ ازاینرو بیش از ۴۰۰ نفر از هنرمندان و چهرههای شاخص فرهنگی از خارج و داخل ایران نامه تسلیتی به خانواده کیارستمی نوشتند و با آنها ابراز همدردی کردند. در این نامه اسامی هنرمندان مطرحی مانند آیدین آغداشلو، مسعود کیمیایی، بهرام بیضایی، ناصر تقوایی، داریوش مهرجویی، پرویز دوایی، حسین علیزاده، کیهان کلهر، مرتضی کاخی، لیلی گلستان، رخشان بنیاعتماد، گلی امامی، نیکی کریمی، فاطمه معتمدآریا، نورالدین زرینکلک، کیانوش عیاری، پرویز پرستویی، بیژن کامکار، هدیه تهرانی، لیلا حاتمی، علی مصفا، علیاکبر صادقی، همایون پایور، پیمان معادی و… به چشم میخورد.
متن نامه به شرح زیر است:
عزیزان، احمد و بهمن و خانواده محترم کیارستمی
گردوغباری که پس از فاجعه ازدسترفتن عزیزتان برخاست، چشمانداز را سراسر مغشوش و مخدوش کرده است. این آشفتگی سبب شد تا حتی نتوانیم در فرصتی که حق هر عزادار است، به دل سیر گریه کنیم و آرامتر شویم و بتوانیم به شما که نسبتی مستقیمتر با مصیبت دارید، تسلایی دهیم؛ اگرچه همه ما محتاج تسلاییم. روند درمان عباس کیارستمی به محض انتشار خبر بیماریاش مورد پرسشهایی جدی قرار گرفت که تنها نشاندهنده عمق نگرانی از حفظ سلامتی آن وجود یگانه بود و از همان آغاز فقط سؤال بود و دلواپسی و نه شروع رقابتی که حالا منتظر باشیم داورانی برنده یا بازندهاش را اعلام کنند؛ البته بازنده همه ماییم که هنرمندی چنین گرانمایه را به ارزانی از دست دادهایم و باز البته بازنده آنان هستند که به جای همدردی، به جای پاسخ به ابهامات، به جای درک وضعیت روحی آسیبدیدگان، فضا را به میدان نبردی صنفی تبدیل کردند. اکنون در چنین هیاهویی چه چیزی ممکن است شما و همگان را اندکی آرام کند؟ راستش هیچ، چراکه این پروندهای حقوقی و قضائی نیست و بحث از آغاز بر سر احترام به حقوق انسانی بوده است. میدانیم چه دشوار است که هم داغ عزیز و هم بدلشدن این داغ به جدالی فرسایشی را تاب آورید و بدانید که در تحمل این فضای عصبی و پرابهام که متأسفانه هر دم آزاردهندهتر میشود، تنها نیستید. نتیجه تحقیقات پزشکی هرچه باشد، خاطره توجیهات و پنهانگریها و بدتر از همه بیاعتنایی به وضعیت روحی داغدیدگان و بیاحترامی به نام عباس کیارستمی را پاک نخواهد کرد؛ اگرچه چشمهای همه ما ناظر و نگران و پیگیر روند این تحقیقات خواهد بود. ما را در هر دو اندوه مرگِ عزیزتان و مرگِ حرمتها کنار خود ببینید. امیدواریم سرانجام شما تنها سوگوار باشید و ما تنها غمگسار. امیدواریم بیش از این عذابی به عزایتان افزون نشود.
اسامی به ترتیب حروف الفبا: نرگس آبیار، سعیده آبشناسان، محسن آزرم، آیدین آغداشلو، صابر ابر، سپیده ابطحی، محمد احسانی، مصطفی احمدی، فرهنگ آدمیت، امیر ادیبپرور، حسین آذربرا، حمید آذرنگ، سام ارجمندی، ارزانش آرزو، کتی ارسنجونی، همایون ارشادی، سوده ازقفدی، ویشکا آسایش، محسن استادعلی، على اسدالهى، کیارش اسدىزاده، نگار اسکندرفر، مجید اسلامی، ملودى اسماعیلى، ژیلا اسماعیلیان، اشکان اشکانی، فرح اصولی، محمد اطبایی، فیروزه اطهاری، اعلایی امیرعلی، مهناز افشار، علی افشینراد، علیرضا آقاخانى، سعید آقاخانی، حمید آقایی، شهرام اقبالزاده، مینا اکبری ،حمید اکبرى، فرشاد اکتسابی، سیمین اکرامی، گلی امامی، همایون امامی، دکتر رستاخیز امانپور، حمید امجد، ایمان امیدوارى، کامیاب امیرعشایری، حوریه امیری، محسن امیریوسفی، عباس امینی، علی انصاریان، پگاه آهنگرانی، لیلا اوصالی، فرهاد آیتاللهی، دکتر حبیب آیتالهی، نگاره آیتالهی، ابراهیم ایرجزاد، محسن ایزدی، بهرام بیضایی، نزهت بادی، پژمان بازغی، هاله باستانی، مانى باغبانى، هادى بخشایى، بهرام بدخشانى، سعید براتی، اکتای براهنی، مجید برزگر، شیرین برقنورد، امید بنکدار، بابک بهداد، حامد بهداد، محمود بهرازنیا، پانتهآ بهرام، سارا بهرامى، بهنام بهزادی، هومن بهمنش، مریم بوبانی، علی بوستان، مهدی بوستان، غوغا بیات، آزاده بیزارگیتی، حسین پاکدل، مهدى پاکدل، تینا پاکروان، لیلا پاکزادمقدم، مریم پالیزبان، الهام پاوهنژاد، همایون پایور، پرویز پرستویی، ستاره پسیانى، پانتهآ پناهىها، کیومرث پوراحمد، سعید پوراسماعیلى، تهمورس پورناظرى، امیر پوریا، دکتر محمد پویا، احسان پیربرناش، پارسا پیروزفر، مریم تختکشیان، ناصر تقوایى، محمود تقویتکیار، هدیه تهرانی، جواد توانا، فرهاد توحیدی، یاسمن تورنگ، هانیه توسلی، دکتر نیره توکلی، گلی توکلی، رویا تیموریان، میلاد ثابتکار، محمد ثقفى، امیر جدیدی، آرمان جعفرى، دکتر محمد جعفری (قنواتی)، امین جعفری، بهناز جعفری، حمید جعفری، روناک جعفری، محمدصادق جعفری، حسین جعفریان، مریم جلالیان، ابوالفضل جلیلی، محمدرضا جهانپناه، پوریا جهانشاد، فریدون جیرانی، بابک چمنآرا، لیلا حاتمی، فرناز حائری، شاهین حدادیان، فرهاد حسنزاده، محسن حسینى، افسانه حقشعار، روحالله حقگوىلسان، ابراهیم حقیقی، صنم حقیقی، مانی حقیقی، حمید پنداشته، الهه حیدری، هادی حیدری، وحیده حیدری، سارا خالدى، محمود خرسند، آرش خزائى، نازنین خزائى، سودابه خسروی، فریال خضرایی، اشکان خطیبی، بهزاد خورشیدی، احسان خوشبخت، رضا دادویی، دارا دارایى، بهرام دبیری، رضا درمیشیان، آروند دشتآراى، شهروز دلافکار، محمدرضا دلپاک، ابراهیم دمشناس، کتایون دهچمنی، بهرام دهقان، علیرضا دهقان، علی دهکردی، بهزاد دورانی، سحر دولتشاهی، ملیسا ذاکری، حامد ذوالفقاری، بهرام رادان، شادمهر راستین، عباس رافعی، ایرج رامینفر، مسعود رایگان، محمد رحمانیان، جمال رحمتی، شهزاد رحمتی، رخشان بنیاعتماد، سعید رشتیان، غزل رشیدى، لیلی رشیدی، شیوا رشیدیان، زینت رضا، کریستف رضاعی، حبیب رضایی، ناهید رضایی، عاطفه رضوى، امیرشهاب رضویان، مسعود رفیعزاده، آیدا رمضانی، بهار ریاحى، علیرضا رییسیان، مونا زاهد، نورالدین زرینکلک، مصطفی زمانی، کیارش زندی، مریم زندی، محمد ساداتی، سامان سالور، مرتضی سبحانی، کاوه سجادیحسینی، محسن سخا، سحر سخایی، على سرابى، حنیف سروری، افشین سعدیپور، شیلان سعدی، آرمین سعیدنیا، مجید سعیدی، سحر سلحشور، محمدمحمود سلطانى، آزاده سلیمیان، آزیتا سمناک، شیوا سنجری، نسیم سیدعلی خانی، هومن سیدى، پریزاد سیف، خسرو سینایی، گیزلا وارگاسینایی، مژده شمسایی، سینا شادچهره، مهرنوش شاه حسینی، افسر شایان، حسن شبانکاه، علیرضا شجاعنوری، فرید شریف، فرحناز شریفی، پرویز شهبازى، همایون شهنوار، شهرام شهیدی، محمد شیروانی، فردین صاحبالزمانی، پریا صادقبیگی، داریوش صادقپور، آرش صادقی، علیاکبر صادقیان، وحید صداقت، فرشته صدرعرفایی، پویان صدقى، ناصر صفاریان، پویا صفوى، هایده صفىیارى، بابک صمیمی، بهتاش صناعیها، طناز طباطبایی، جواد طوسی، امیر عابدی، شالیزه عارفپور، عسل عباسیان، مهدی عبداللهزاده، محسن عبدالوهاب، سپیده عبدالوهاب، احمد عربانی، افشین عزیزی، مهدی عزیزی، پریسا عشقی، رضا عطاران، عطیه عطارزاده، علی رشیدیفر، کیوان علیمحمدی، محمد علیپور، مهدی علیپور، شهرام علیدی، حسین علیزاده، هاتف علیمردانی، کیانوش عیاری، مینا غازیانی، داریوش غذبانى، رضا غفارنژاد، محمدرضا غفاری، کیمیا فاطمى، مریم فخیمی، امیرهوشنگ فراهانی، فلورا فرجاد آزاد، محمدرضا فرزاد، شبنم فرشادجو، مرتضى فرشباف، محمد رضا فرطوسی، آبتین فضائلی، الهام فلاح، نادر فلاح، آرش فلاحتپیشه، آرمان فیاض، شهرام قدیری، شادی قدیریان، محسن قرائى، مهدی قربانپور، آتوسا قلمفرسایی، مرتضی کاخی، محمود کاشانى، مهران کاشانی، دکتر غلامرضا کاظمیدینان، بیژن کامکار، هانا کامکار، صابر کامیان، کیوان کثیریان، مهتاب کرامتى، فرامرز کرامتی، علی کریم، بابک کریمی، علیرضا کریمیصارمی، نیکی کریمی، فرشاد کشاورز، مینا کشاورز، سعید کشىپور، کیهان کلهر، باران کوثری، جهانگیر کوثری، بهاره کیانافشار، مسعود کیمیایى، پولاد کیمیایی، لیلى گلستان، گلناز گلشن، هوشنگ گلمکانی، مهدی گنجی، ستار گودرزی، دکتر مجید گیاهچى، حسین گیتی، محمد لطفعلی، فریبا متخصص، پارسا مجد، حبیب مجیدى، کامران مجیدى، ابوالفضل محترمی، سعید محصصی، نوید محمدزاده، وحیده محمدیفر، فرشاد محمدی، مهناز محمدی، ابراهیم مختاری، ارسطو مداحی گیوی، على مردانه، علی مصفا، پوپک مظفرى، معصومه مظفری، پیمان معادی، فاطمه معتمدآریا، حسن معجونى، هادی معصومدوست، فریور معیری، فرهاد مغربی، محمود مقدسجعفری، سونا مقدم، کتایون مقدم، کیوان مقدم، مریم مقدم، شبنم مقدمی، بهروز ملبوسباف، مهران ملکوتى، میلاد ملکی، امین منتظری، اسماعیل منصف، محمدعلی منصوری، داریوش مهرجویی، سیدغلامرضا موسوی، امین مویدی، بیژن میرباقری، مجتبی میرتهماسب، صالح میرزاآقایی، علیاصغر میرزایی، مهرداد میرکیانی، نوید میرکیانی، مازیار میری، تهمینه میلانی، بهنام الناز، بهناز نازى، مختار نامدار، حمید نجفی، نسیم نجفی، مهتاب نصیرپور، رایا نصیری، محمود نظرعلیان، پریوش نظریه، بهزاد نعلبندیان، حمیرا نعمتالله، اصغر نعیمى، لیلا نقدیپری، فرشته نوبخت، حسام نورانی، مهین نورماه، رضا نوروزى، ماجد نیسی، محمد نیکبین، رکسانا نیکپور، علی نیکرفتار، افشین هاشمى، مریم هژیروند، امیر واعظی، آرش وفادارى، مرضیه وفامهر، فاطمه ولیانی، وهاب یحییزاده، پیام یزدانی، صفی یزدانیان.
———————————————————–
شرق: ماجرای پیچیده مرگ عباس کیارستمی تمامی ندارد. هر چقدر خودش آرام و بیحاشیه زندگی کرد، حواشی درگذشتش هنوز خبرساز و پرماجراست. بعد از بیماری و درماننشدن و دلخوریهای خانواده، کیارستمی بنا بر خواست خود به فرانسه سفر کرد تا ادامه درمان در آنجا انجام شود؛ اما مرگ مهلتی برای ادامه درمان نداد. بهمن کیارستمی، فرزند کارگردان درگذشته که خطای پزشکی را عامل مرگ پدر میدانست، بررسی این موضوع را به سازمان نظام پزشکی سپرد. حالا اما از گوشهوکنار شنیده میشود مسئولان مربوطه میخواهند مرگ را به گردن پزشکان فرانسوی بیندازند. مسئلهای که بهمن کیارستمی بارها تأکید کرد نباید بر بررسی روند درمان در ایران تأثیر بگذارد و نمیخواهد سازمان نظامپزشکی وظیفه پزشکیقانونی را در پیداکردن علت مرگ برعهده بگیرد و میخواهد عملکرد تیم پزشکی در ایران مورد بررسی سازمان نظام پزشکی باشد. بر همین اساس «شرق» به دنبال این بود با پروفسور بریس گایه، پزشک معالج عباس کیارستمی در فرانسه، گفتوگویی انجام دهد تا جزئیات بیشتری از وضعیت جسمانی این کارگردان پیش از شروع درمان در فرانسه و همچنین دلایلی را که منجر به فوت کیارستمی شد مستقیما از خود او جویا شود؛ اما ازآنجاکه براساس قوانین جهانی پزشکی، اطلاعات پزشکی بیمار تنها به وابستگان درجه یک آنها داده میشود، ما این موضوع را با بهمن کیارستمی، فرزند عباس کیارستمی، درمیان گذاشتیم. با طرح این پیشنهاد بهمن به «شرق» اطلاع داد خود او زمانی که برای انتقال جسد پدر به فرانسه رفته بود، با هدف کمک به روند بررسی پرونده پزشکی پدرش، با «بریس گایه» گفتوگویی انجام داده است که صدای آن را میتواند در اختیار «شرق» قرار دهد. پرسش و پاسخهای مطرحشده در این گفتوگو، ابعاد و زوایای مهمی از فرایند درمان و وضعیت جسمانی کارگردان فقید را بازگو میکند. آنچه در ادامه میخوانید مشروح این گفتوگو است که «توفان گرکانی» آن را ترجمه کرده.
اولین سؤال من مربوط به تصمیم ما برای ادامه روند درمان در پاریس است. به نظر شما این تصمیم اشتباه بود؟
در ابتدا باید بگویم که نباید از خودتان بپرسید که آیا فرستادن او به فرانسه کار درستی بود یا خیر. من فکر میکنم در این ماجرا، نمیتوان علت مرگ را بدون ارتباط با آسیبشناسی روند درمان او بررسی کرد. این بیمار مسئله انعقادخون داشت و بهدلیل خطر آمبولی، به او داروی ضدانعقادخون داده شده بود. او در حقیقت نه یک بار، بلکه دو بار دچار هماتوم (جمعشدن خون در بخشی از بدن) در مغز شده بود. بار نخست که دقیقا مشخص نیست در چه زمانی اتفاق افتاده بود، عواقب خطرناکی نداشته. این هماتوم را ما پیش از وقوع هماتوم دوم در سیتیاسکن دیده بودیم؛ اما دلیل فوت او هماتوم دوم در نیمه دیگر مغز بود. یعنی او دو هماتوم داشت و ادامه حیات با این دو هماتوم امکانپذیر نبود. گرچه بعضی از هماتومها به سادگی درمان میشوند، در این مورد بهترین اتفاقی که میتوانست برای بیمار بیافتد، این بود که او تا سالها زندگی نباتی کند؛ اما وقتی که ما با متخصصین مغز و اعصاب در بیمارستان Sainte Anne پاریس مشاوره کردیم، پاسخ شنیدیم که جراحی نکنید، هیچ کاری نکنید، تمام است. ما وقتی ساعت شش صبح او را دیدیم تقریبا مرده بود. چشمانش کاملا باز بود، وضعیتی که ما به آن mydriase میگوییم. (بزرگ شدن اندازه قرنیه و سیاهی چشم) این به معنای مرگ مغزی است، یعنی او نه دردی کشیده نه حس دیگری داشته و مرگ در یک لحظه اتفاق افتاده است. عجیب این که او قرار بود روز بعد از بیمارستان مرخص شود و ما تا روز فوت او تقریبا توانسته بودیم همهچیز را کنترل کنیم.
درباره چهار عمل جراحی انجامشده چه نظری دارید؟ آیا روند درمان درست آغاز شد؟
تاریخچه بیماری او با یک پولیپ آغاز شده بود. یک پولیپ خوشخیم و نه بدخیم. البته این اطلاعات را براساس آنچه پزشکان ایرانی در اختیار ما گذاشته بودند، کسب کرده بودیم و فکر میکنم آنها صادقانه آنچه را که رخ داده بود، شرح داده بودند؛ گرچه آنها نگفته بودند «ما اشتباهات زیادی کردهایم» و گفته بودند «بعد از عمل با عواقب فراوانی روبهرو شدیم». عواقبی که یکی دو مورد نبودند، عواقبی که بسیار غیرمعمول هستند. من درحالحاضر نمیتوانم بگویم آنها خطایی انجام دادهاند، چون با نوع جراحیهایی که در کشور شما انجام میشود آشنا نیستم؛ اما مشخصا خطر جراحی روده، عفونت است. او به Peritonitis دچار شده بود و این اتفاق گاهی رخ میدهد، حدودا یک تا دو درصد. درعینحال آنها حالب را هم قطع کرده بودند که این در چنین عمل جراحی اتفاقی بسیار نادر است و ما شاید هر ۱۰ سال یک بار با چنین موردی مواجه میشویم. همینطور مسئله خونریزی داخلی؛ یعنی او بعد از عمل، در آن واحد، درگیر سه مشکل شده بود که این خود مورد نادری است. من واقعا نمیتوانم بگویم که آنها خطا کردهاند یا دچار پیچیدگیای شدهاند که نتوانستند از پسش بربیایند؛ من یا باید خودم سر عمل میبودم یا ویدئوی آن را میدیدم تا جواب درستی داشته باشم. اما آنچه مشخص است، مداوایی که بعد از آن انجام شد، بهترین مداوای ممکن نبوده است؛ گرچه باز یادآوری میکنم من با سیستم درمان در کشور شما آشنا نیستم؛ برای مثال تعبیه نفروستومی و دبل جی کار درستی بود. اما نمیدانم چرا آنها را خارج کردند؟ واقعا نمیدانم. میگویند چون ظاهرا حالب طبیعی و ترمیم شده به نظر میرسید. خب تا هنگامی که خطر عفونت بود باید دبل جی را نگه میداشتند.
تشخیص اولیه نوع پولیپ را چگونه ارزیابی میکنید؟
مسئله دیگری که تنها عادت ایرانیها نیست و در عربستان سعودی، آفریقای شمالی، یونان و ایتالیا هم مرسوم است، استفاده دیوانهوار از آنتیبیوتیک است. آمریکاییها هم این کار را میکنند، با این تفاوت که بیمارانشان را به اینجا نمیفرستند، اما ما با بیمارانی از بقیه کشورهایی که نام بردم مواجه میشویم. بیمارانی که بدترین نوع میکروبها را دارند و گاهی برای مقابله با این میکروبها، از آنتیبیوتیکهایی استفاده شده که برای درمان حیوانات استفاده میشود. بیمار ما هم دچار سه نوع از بدترین میکروبها شده بود، اما بههرحال آنها کنترل شده بودند و سپسیس (عفونت خون) او هم برطرف شده بود. او هنوز آبسه داشت، اما آنها هم تخلیه شده بودند. ما دوباره نفروستومی و دبل جی را گذاشتیم. کلیهاش هم پر از عفونت بود که آن هم تخلیه شد. برای همین صلاح دیدیم که او زودتر از بیمارستان مرخص شود تا در معرض عفونتهای بیمارستانی نباشد. برنامه ما این بود که بعد از پنج یا شش ماه استراحت در منزل عمل نهایی انجام شود تا بهبودی کامل حاصل شود. اما او فوت کرد و مرگ او بهروشنی نتیجه عملهای جراحی ابتدایی بوده است. من نمیتوانم بگویم که عمل جراحی بهدرستی انجام شده یا با خطا همراه بوده یا صرفا این موردی پیچیده بوده. تنها میتوانم بگویم که او به سه مورد از بدترین عواقبی که ممکن است بعد از یک عمل جراحی پیش بیایند، دچار شد و عفونت بعد از عمل هم بهدرستی کنترل نشد؛ گرچه من با امکانات موجود در ایران آشنا نیستم و شرایط در کشورهای گوناگون متفاوت است.
مسئلهای که بعد از دومین عمل جراحی به دلیل خونریزی داخلی مطرح شد، مسئله انعقاد خون بود. چقدر احتمال میدهید که خونریزی بعد از اولین عمل جراحی، به دلیل استفاده از داروهای رقیقکننده خون مثل پلاویکس باشد؟
مسئله خونریزی داخلی او هم مسئله بسیار پیچیدهای بوده و من تا به حال با موردی مثل چیزی که در گزارش خواندم مواجه نشده بودم. به نظر میرسد دلیل آن استفاده از داروی ضدانعقاد بوده است، ظاهرا عمل جراحی تقریبا همزمان با استفاده از داروی پلاویکس انجام شده و تنها سه یا چهار روز پیش از عمل دارو را قطع کرده بودند. خب مشخص است این زمان کوتاه است و باید دستکم هشت روز زودتر آن را قطع میکردند. نمیدانم، واقعا نمیتوانم بفهمم که چطور ممکن است بیماری از همهجا خونریزی کند، این تقریبا غیرممکن است. احتمالا اولین هماتوم در همین زمان رخ داده است و او باز هم آماده خونریزی بوده و این اتفاقی است که افتاده. جراحی روده بههیچوجه نمیتواند منجر یه خونریزی در سینه شود. در معده ممکن است خونریزی اتفاق بیفتد، آن هم با حالبی که قطع شده بود، اما خونریزی در سینه…؟ وقتی در گزارش خواندم که در سینه و معده خونریزی اتفاق افتاده، حدس زدم که هماتوم اول در همان زمان رخ داده است.
نظرتان درباره مراقبتهای بعد از عمل و ادامه روند درمان در تهران چیست؟
بههرحال میتوانم بگویم بدترین اتفاقی که برای او افتاده همان Peritonitis (التهاب صفاق) بوده. همان نشتی که آنها در ابتدا آن را ندیدند و بعدا متوجهش شدند، این هم اشتباه بوده است. از آن گذشته محل برش روده هم جای بحث دارد، اما چون من دقیقا نمیدانم که پولیپ در کجای روده بوده، نمیتوانم دراینباره اظهارنظر کنم. فقط میدانم در عمل بعدی یک کلستومی هم گذاشتند. واقعا اطلاعات من در حدی نیست که بتوانم نظر درستی بدهم و ارزیابی نحوه عملکرد جراح مستلزم دستیابی به اطلاعات مراحل پیش از عمل است که ما به آنها دسترسی نداریم و نمیدانیم که پیش از عمل، جراح تصمیم به برداشتن یک غده بدخیم گرفته بوده یا خوشخیم. بعد از عمل، پولیپ بهراحتی آسیبشناسی میشود و میتوانیم بفهمیم خوشخیم بوده یا بدخیم، اما گاهی جراحی بدون اطلاعات کافی انجام میشود، عملی را که برای برداشتن یک غده بدخیم میکنند، برای یک غده خوشخیم انجام میدهند و بعد به بیمار گفته میشود، شانس آوردی که خوشخیم بود. اینجا ما اگر در تشخیص اولیه تردید داشته باشیم، گاهی تا هفت بار نمونهبرداری میکنیم.
او چهار روز در پاریس بود و وقتی من رسیدم، او رفته بود. آیا چیزی هست که فکر میکنید در آن چهار روز رخ داده و من باید از آن مطلع باشم؟
آخرین نکتهای که فکر میکنم برای شما مهم است، این است که وقتی پدرتان به اینجا رسید، من با او صحبت کردم. او هنگام ورود کمی گیج بود؛ یعنی کاملا گیج بود و ما او را به ICU منتقل کردیم. اما بعد بهتر شد و وقتی راجع به بیوبسی و نفروستومی به او توضیح دادم، او گفت: من خیالم راحت است و هیچ استرسی ندارم. میخواهم بدانید که این نکته مهمی بود. گفت به شما اطمینان دارم، گرچه مرا نمیشناخت. میخواهم بدانید که او خوشحال بود اینجاست. پدر خارقالعادهای داشتید؛ هنرمندی بزرگ.
——————————————-
توضیحات بهمن کیارستمی درباره این گفتوگو: این گفتوگو در تاریخ هفت جولای با پروفسور بریس گایه، فوق تخصص جراحی گوارش و پزشک معالج پدرم در بیمارستان Institut Mutualiste Montsouris پاریس، انجام شد. فایل صوتی این گفتوگو را در اختیار دکتر پایدار، نماینده وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در کمیسیون ویژه بررسی پرونده پزشکی عباس کیارستمی قرار دادهام. از تاریخ فوت پدرم بارها از دکتر احمد میر، جراح و پزشک معالج عباس کیارستمی در بیمارستان جم تهران درخواست گفتوگو کردم که ایشان تا امروز با این درخواست موافقت نکردهاند.
از: شرق