نامه رسیده:
چندی پیش بنابر الزام، اقدام به واردات یک فقره ماشین راه سازی کاترپیلار کردیم.
حدود یکصد میلیون تومان قیمت ماشین و هشتاد میلیون تومان هم گمرکی این وسیله شد. در جاده در حین انتقال به شهرستان، پلیس راه ماشین را ضبط کرد.
با اسناد و برگ سبز گمرکی جهت ترخیص به پلیس مراجعه کردیم ولی گفتند باید از نمایندگی کاترپیلار اجازه نامه بیاورید. خلاصه دفتری در ونک پیدا کردیم با نام کاترپیلار و موفق به دیدار مدیرعامل آن شدیم. آقای افشین پیروانی.
از دیدن ایشان سرگیجه گرفتیم که چه ربطی این کار با فوتبال دارد؟ آقای پیروانی گفتند که تنها راه حل شما اینست که ماشین خود را به یکصد و هشتاد میلیون به ما بفروشید و دوباره آنرا از نمایندگی به چهارصد و هشتاد میلیون بخرید!
حسابی کلافه شدم و به فروشنده ماشین در اروپا اعتراض کردیم که چرا ماشین را با داشتن نمایندگی در ایران به ما فروخته اند؟ شرکت کاترپیلارآمریکا (بین الملل) به ما اعلان کرد که نماینده ای در ایران ندارد و این شرکت که من میگویم در ایران ؛نماینده خود خوانده ؛ است.
حالا ماجرا جالبتر است. بعد از شکایت های متعدد و مراجعه به دفاتر بزرگان برای احیای حق، متوجه شدیم آقای پیروانی تنها یک کارگزار و ویترین است و اصل تشکیلات؛ نماینده خود خوانده ؛ متعلق به آیت الله نوری همدانی است که داماد معظم له آن را می چرخاند.
تا آخر ماجرا را خودتان بخوانید که برای رضای خدا چه کارها که نمیکنند!