علی امینی نجفی
شغل,منتقد هنری
«بنیاد شیرین عبادی»، فعالیت خود را به تازگی (سال ۲۰۲۳ / ۱۴۰۱) با نشر اینترنتی کتابی کوچک در معرفی «صد فیلم برتر سینمای جهان با موضوع حقوق بشر» آغاز کرده است.
آغاز کار این بنیاد رویدادی فرخنده است که باید امیدوار بود با انتشار آثار بیشتر و بهتر، با استقبال جامعه فرهنگی ایرانیان روبرو شود.
در اهمیت موضوع کتاب، به نقل از خانم عبادی، در مقدمه آمده است: «تعهد هنر، بیان حقیقت است و در این راستا نمیتواند بر کاستیها و مشکلات جامعه چشم بسته و آنها را سانسور کند. هدف از بیان حقایق و مشکلات، ایجاد انگیزه برای تفکر، جهت یافتن راه حل است، و از این منظر است که حقوق بشر به عرصه هنر و به ویژه سینما وارد میشود. سالهاست که «فیلمهای حقوق بشری» به عنوان یکی از ژانرهای سینمایی شناخته شده و در فستیوالهای سینمایی جایگاه ویژهای به خود اختصاص داده است.»
نویسنده یا نویسندگان به جای معرفی خود، از نام و یاد مهسا امینی، بهره جستهاند، زن جوان کرد ایرانی که مرگ مظلومانه او در شهریور گذشته، جنبش اعتراضی ایرانیان را برانگیخت.
در کتاب صد فیلم سینمایی از ایران و جهان، بیهیچ نظم و ترتیبی، معرفی شده است. در هر صفحه کتاب یک فیلم با آفیش رسمی آن درج شده، داستان آن در چند جمله نقل گشته و گفتاری کوتاه به عنوان توضیح درباره فیلم آمده است. در توضیحات کوشش شده علت اهمیت هر فیلم، ارتباط آن با شرایط روز به ویژه وضعیت ناگوار حقوق بشر در ایران، که میتواند دلیل انتخاب آن در لیست هم باشد، ذکر شده است.
این نکته که «تمامی فیلمها به زبان فارسی، با زیرنویس یا دوبله فارسی، در دسترس است» نکتهای محقق نیست و خوانندگان بیگمان در یافتن برخی از فیلمها، آن هم با دوبله فارسی، دچار مشکل میشوند.
حدود یک سوم از فیلمهای معرفی شده در لیست، یا محصول سینمای ایران هستند و یا به نحوی در ارتباط مستقیم با ایران. فیلمها با تنوع کافی انتخاب شدهاند: از فیلمهای بلند داستانی معاصر، به ویژه از سال ۱۹۶۰ به این سو، تا چند فیلم مستند و حتی دو فیلم کارتونی.
در میان کارها دو مستند پراهمیت هست که به دو سیمای حقوق بشری ایران اختصاص دارند: فیلم «نسرین» (۲۰۲۰) به کارگردانی جف کافمن، درباره نسرین ستوده، حقوقدان و کنشگر سرشناس که این روزها به خاطر کارها و تلاشهایش در راه حقوق بشر زندانی است، و فیلمی به عنوان «تا زمانی که آزاد شویم» (۲۰۲۱) محصول انگلستان به کارگردانی داون گیفورد انگل، که به زندگی و کار شیرین عبادی، حقوقدان ایرانی و برنده جایزه صلح نوبل میپردازد.
چنانکه آمد، درباره هر فیلم توضیحی حداقل گنجانده شده درباره اهمیت آن، شرایط تولید آن و پیوند آن با شرایط روز؛ و گاهی نوعی داوری ارزشی، که اغلب سخت احساسی و اغراقآمیز است و خارج از عرف معرفی و نقد سینمایی. به این دو نمونه توجه کنیم:
درباره فیلم «فصل کرگدن» (۲۰۱۲) به کارگردانی بهمن قبادی آمده است: «برای تماشاگران ایرانی این که پس از سالها دوباره بهروز وثوقی هنرمند محبوب تبعیدی را در فیلمی ایرانی میدیدند، دیوانهکننده بود» (۷۲). این نظر درباره فیلمی که میدانیم موفق نشد توجه چندانی برانگیزد، بیگمان گزافهگویی است.
یا درباره فیلم خوشساخت اما بسیار معمولی «رستگاری در شاوشنگ» به کارگردانی فرانک دارابونت میفرمایند که این فیلم «جای خود را در صدر فهرست بهترین فیلمهای تاریخ پیدا کرد و حالا به عنوان محبوبترین اثر سینمایی جهان شناخته میشود» (۹۱)؛ در این دیدگاه نوعی ذوقزدگی کودکانه دیده میشود که لاجرم به یاد خواننده میآورد با ذهنیت چندان عمیق و آزمودهای سروکار ندارد.
و این سطحینگری متأسفانه در تمام کتاب مشهود است. درباره ژانر «فیلم حقوق بشری» توضیح چندانی نیامده اما در لیستی که ارائه شده فیلمهایی چنان رنگارنگ از جنگی و حادثهای تا ثریلر سیاسی گنجانده شده، که میتوان نتیجه گرفت شناخت و معیار خاصی در انتخاب «فیلم حقوق بشری» در میان نبوده است.
در تعریف یا طبقهبندی فیلمهای حقوق بشری میتوان از دو منظر گسترده و محدود، یا عام و خاص، نظر افکند؛ از منظری عام بیشتر فیلمهای رئالیستی، نقد اجتماعی، جنگی و حتی بسیاری از ثریلرهای سیاسی را میتوان کارهای حقوق بشری تلقی کرد، زیرا در هر حال به نحوی با نابسامانیها و نارواییهای جامعه بشری سروکار دارند و از رنجهای انسانی سخن میگویند.
از دیدگاهی اخصتر و اختصاصیتر اما، فیلمشناسان برای آثار حقوق بشری تعریفی ویژه قائل هستند: آثاری هستند که به دور از تنشها و التهابات اجتماعی، مانند جنگ و ناآرامی، موارد هتک موازین حقوق بشر را در دل شرایط آرام و عادی به سان رگهای خونین و سوزان، و چه بسا پوشیده و پنهان، افشا میکنند. از این منظر با این که در رویدادهای سهمگین بحرانی مانند جنگ و کشتار، حقوق بشر در سطحی گسترده و فجیع مورد تعرض قرار میگیرد و انسانها درد و رنجی بیکران تحمل میکنند، اما حاصل کار الزاما یک فیلم حقوق بشری نیست. بنابرین هزاران فیلمی که با پدیده جنگ برخوردی انتقادی و افشاگرانه داشتهاند، الزاما فیلم حقوق بشری نیستند.
معیار دیگری که باید در نظر داشت این است که فیلم باید نقض حقوق بشر را در میدان رویاروییها و ناهمسازیهای اجتماعی مطرح کند و نه در فضایی مبهم و ناشناخته. فیلم خوب تنها درباره موارد نقض حقوق بشر شعار نمیدهد، بلکه در هر مورد مسئولان را نیز نشان میدهد. به تماشاگر میگوید که پشت هر ستم و تبعیضی چه دستهایی در کارند و چه مقاصد و منافعی پنهان شده است.
نمونههای نابجا
با نگاهی به لیست فیلمها، میتوان بر موارد متعدد سهلانگاری در انتخاب فیلمها انگشت گذاشت:
فیلم گاندی (۱۹۸۲)، دومین فیلم لیست، اثری مؤثر درباره زندگی و مبارزه مهاتما گاندی است. فیلم با دیدی همدلانه به جنبش استقلال هند مینگرد، زیر رهبری سیمایی بانفوذ که امروزه تجسم مبارزه خشونتپرهیز شناخته میشود؛ اما در این فیلم بنمایههای حقوق بشری در غوغای التهابات سیاسی گم شده است. در همین راستا فیلمی درباره نلسون ماندلا «در راه آزادی» (۲۰۱۳) بیگمان بهتر وافی به مقصود بود، با توجه به وجه پررنگ حقوق بشری آن.
فیلم «بیا و بنگر» (۱۹۸۵) یک اثر ضدجنگ بسیار تکاندهنده است، اما به دلایلی که گفته شد، اثری حقوق بشری محسوب نمیشود. یا فیلم «زندگی زیباست» (۱۹۹۷) که حتی یک فیلم جنگی خوب هم نیست، به این دلیل ساده که از رویدادی مهیب، یک بازی کودکانه، هرچند نیکدلانه، ارائه میدهد.
فیلم بسیار معروف «فارنهایت ۴۵۱» (۱۹۶۶) به کارگردانی فرانسوا تروفو، یک نظام کنترل و مراقبت را در فضائی علمی-تخیلی نشان میدهد، و در نتیجه حساسیت و واکنش انتقادی تماشاگر را نابود میکند؛ از دیدگاه حقوق بشر در همین مقوله فیلم «۱۹۴۸» بر پایه رمان نامدار جورج اورول به مراتب مهمتر است. و باید به یاد آوریم که از تروفو فیلم زیبای «کودک وحشی» (۱۹۷۰) را داریم که درونمایه حقوق بشری آن آشکار است.
فیلم «دکتر استرنج لاو» (۱۹۶۴) هجوی نیرومند درباره رقابت هستهای ابرقدرتها در دوران جنگ سرد است. در فیلم هیچ بشر ساده و مشخصی وجود ندارد که بتوان از حقوق او سخن گفت! از استنلی کوبریک «راههای افتخار» (۱۹۵۷) احتمالا بیش از هر فیلم دیگری به مضمون حقوق بشر نزدیک میشود. توجه کنیم به صحنه پایانی بینظیر فیلم که پیروزی همبستگی انسانی را بر وابستگی ملی نشان میدهد.
به سختی بتوان رد و نشان نقض حقوق بشر را لابلای انبوه ماجراهای پرفراز و نشیب و فضای سیاسی پرتنش فیلم «اشباح گویا» (۲۰۰۶)، دنبال کرد. فیلم پیش از هر چیز میکوشد چهره یک هنرمند بزرگ را در تب و تاب روزگاری پراضطراب ترسیم کند. همین کارگردان (میلوش فورمن) اثری پرمایه دارد که ندای حقوق بشری را با بانگی رسا اعلام میکند: «دیوانهای از قفس پرید» (۱۹۷۵).
یا فیلم کلاسیک «محاکمه نورنبرگ» (۱۹۶۱) که جریان دادگاه برخی از سران نازی جنگ جهانی دوم است، که ابعاد کلان جنایت جنگی، جایی برای مضامین حقوق بشری باقی نمیگذارد. از کارگردان همین فیلم (استنلی کریمر) فیلم دیگری میشناسیم که به حقوق بشر خیلی نزدیکتر است: «میراث باد» (۱۹۶۰)، که دقیقا بر محور یکی از مبادی اصلی حقوق بشر میگردد: حق آزادی عقیده و بیان.
از استیون اسپیلبرگ فیلم «فهرست شیندلر» (۱۹۹۳) در لیست آمده، که فیلمی نیرومند در دفاع از قربانیان هالاکوست است، و چنانکه توضیح دادیم ربط مستقیمی به حقوق بشر ندارد. اتفاقا اسپیلبرگ هم دستکم دو فیلم دارد که با موازین حقوق بشر پیوند دارند: «رنگ ارغوانی» (۱۹۸۵) و فیلم «پست» (۲۰۱۰) که مضمون آن دفاع از آزادی نشر و بیان است.
فیلم «ژرمینال» (۱۹۹۳) فیلمی از مبارزات کارگری است که بر پایه رمان معروف امیل زولا ساخته شده است. فیلمی انساندوستانه، که به معنای اخص حقوق بشری نیست. نقش اصلی فیلم را ژرار دوپاردیو ایفا کرده که ده سال زودتر در فیلم برجسته «دانتون» (۱۹۸۳) ظاهر شده بود، فیلمی که میتوانست در این لیست بیاید اما نیامده. در آخرین نماهای این فیلم یک پسربچه اصول حقوق بشر را از بر میخواند.
چند کلمه هم درباره فیلمهای ایرانی یا با عوامل ایرانی
فیلمهای «فرستاده»، «فصل کرگدن»، «فریاد بیصدا» و «عصر جمعه»، شاید ارزشهای دیگری داشته باشند، اما قطعا کارهای حقوق بشری به شمار نمیروند.
در ایران، به ویژه درباره رنجهای زنان از دیدگاه حقوق بشری فیلمهای داستانی و مستند بیشماری تولید شده که جای آنها در این لیست خالی است، غیر از البته فیلم «بمانی» (۱۳۸۰) به کارگردانی داریوش مهرجویی. فیلمی که حتما جای ذکر دارد، «مادیان» است (۱۳۶۴) به کارگردانی علی ژکان. رد و نشانی از این اثر در فیلم پاکستانی «دختر» (۲۰۱۴) به چشم میخورد.
موانع و محدودیتهای حاکم بر سینمای ایران، تنها در فرصتهایی اندک به فیلمسازان اجازه داده که به بهرهکشی جنسی از دختران و پسران بپردازند؛ یا زنان بیپناهی که دزدیده یا خریداری میشوند و سرنوشت آنها به بردگی جنسی ختم میشود. جامعه مردسالار در پناه ساختارهای سنتی رنج و اندوه وحشتناکی بر زنان جوان تحمیل میکند، که نمونهای از آن با قدرت تصویری کمنظیری در فیلم هندی «لاکشمی» (۲۰۱۴) ترسیم شده است.
بنیاد شیرین عبادی نخستین کتاب تألیفی خود را به صورت پیدیاِف (PDF) به طور رایگان در اینترنت عرضه نموده است. باید امیدوار بود که کارهای بعدی این بنیاد با درونمایهای مناسبتر، کارشناسی دقیقتر و زبانی ویراستهتر منتشر شود.