گوهردشت، رجایی‌شهر؛ «دفن گذشته» و امر دادخواهی

سه شنبه, 31ام مرداد, 1402
اندازه قلم متن

رادیو زمانه

این پرونده زمانه تلاشی است برای به یادآوردن و انعکاس دیدگاه/ نظر چند تن از زندانیان دهه ۶۰ در این زندان، فعالان جنبش دادخواهی و نسل‌های بعدی که زندان را تجربه کرده‌اند.

زندان گوهردشت/ رجایی شهر را تعطیل کردند. ممکن است در «برنامه‌های توسعه» و «نوسازی شهری» ساختمان‌های چند طبقه، برج‌های تجاری یا یک مرکز تفریحی/ شهر بازی بر ویرانه‌های آن ساخته شود تا سیمای شهری را زیباتر کند. اما آیا نامی جز «خون‌آباد» می‌توان بر آن نهاد؟ می‌توان حس یکی از جان به دربردگان از شکنجه‌گاه‌های این زندان را هنگامی که پا به ساختمان/ مکان جایگزین گوهردشت می‌گذارد، درک کرد؟ او از آنجا چه به خاطر دارد و نسل‌های جوان‌تر که از آن گذشته خونبار بی‌اطلاع مانده‌اند یا در انبوه روایت‌های جعلی حکومت و راست‌گرایان غرق شده‌اند، می‌دانند چند دهه پیشتر در همین مکان چه رنج و ستم‌هایی بر اعضای سازمان‌های چپ و سازمان مجاهدین خلق تحمیل شد و چند جان شیفته در اتاق‌های تخریب شده آن شکنجه شدند و اعدام؟

تعطیلی و تخریب احتمالی گوهردشت/ رجایی‌شهر در سالروز کشتار جمعی زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ «تصادفی» نیست. حکومت می‌تواند ادعا کند که پیش از این در «برنامه‌های توسعه» انتقال زندان‌ها به خارج از شهر را برنامه‌ریزی کرده بود، ادعایی که شاید تا حدودی هم نزدیک به واقعیت باشد، این واقعیت اما همه حقیقت را روایت نمی‌کند. چرا که گوهردشت/ رجایی‌شهر، هرچند که در کنترل حکومتند و جایی برای سرکوب مخالفان، اما به حکومت تعلق ندارد، مکانی است متعلق به حافظه جمعی، تاریخ مبارزه و مقاومت و سرکوب در جغرافیای ایران. «سند جنایت» است.

حاکمان که سالیان درازی است دستگاه تاریخ‌سازی ساخته‌اند تا با جعل و وارونه‌نمایی حافظه جمعی را مخدوش کنند اما نیک می‌دانند نباید اثری از جنایت به جای بگذارند. همتایان حاکمان در ایران پیش از سقوط و از دست دادن قدرت اگر می‌توانستند اردوگاه‌های مرگ نازی‌ها در آلمان، زندان‌های موسولینی و فرانکو در ایتالیا و اسپانیا یا استادیوم سانتیاگو در شیلی و صدها مکان دیگر در جای جای جهان را نابود می‌کردند تا تماشای آنها گذشته را به امروز و فردا پیوند نزند.

جمهوری اسلامی اما می‌خواهد این کار ناتمام مانده همتایان خود را به سرانجام برساند. می‌خواهد نگذارد نشانی از آن دوره خونبار، از شکنجه‌گاه‌هایی که در نظام سلطنتی هم کاربردی مشابه داشتند و گورهای دسته‌جمعی بماند. تعرض به خاوران در تهران، و خاوران و «لعنت‌آباد»ها در شهرهای مختلف، تعطیلی زندان گوهردشت، قزلحصار و حتی برنامه‌ریزی برای تعطیل کردن اوین و تخریب آنها کارکرد و پیامی یکسان دارند: تهاجم به حافظه جمعی و «دفن کردن» گذشته تا هیچ‌کس جنایت را به یاد نیاورد.

از همین رو است که باید تعطیلی/ تخریب و تصمیم حکومت برای «دفن» گذشته جمعی ما را در پیوند با جنایت دهه ۶۰ و در برابر این تعرض، به مقاومتی بزرگتر که جامعه را به امر دادخواهی پیوند خواهد داد، فهمید. این پرونده زمانه تلاشی است برای به یادآوردن و انعکاس دیدگاه/ نظر چند تن از زندانیان دهه ۶۰ در این زندان، فعالان جنبش دادخواهی و نسل‌های بعدی که زندان را تجربه کرده‌اند.

سیامک نادری – در روزهای قتل عام ۶۷ در انقباض نفس‌گیر هوا، گویی در زندان هوایی نبود؛ درست مثل یک خلاء. درست مثل خلاء بی‌خبری مردم از کشتار۶۷. زندانیان را به توصیف دادستان دادگاه حمید نوری در «کارخانه کشتار» نابود می‌کردند و زندانیان روی دیوار می‌نوشتند و می‌گفتند: «تاریخ به یاد خویش بسپار.» اینجا بخوانید

آن گوهردشت که ما دیدیم، این رجایی‌شهر که تعطیل شد

حسین ملکی، زندانی سیاسی دهه ۶۰ و از جان‌به‌در‌بردگان اعدام‌های ۶۷ در زندان گوهردشت، به بهانه تعطیل شدن این زندان یادداشتی برای زمانه نوشته و از احساس‌اش پس از شنیدن خبر تعطیلی گفته است. ملکی در دادگاه حمید نوری هم در میان شاهدان بود. اینجا بخوانید

 

 

دو حس متفاوت: از قزل‌حصار تا گوهردشت

رحمان علی کرمی – همیشه آرزویم این بود که ای کاش زمانی فرا رسد که زندان گوهردشت تبدیل به موزه شود و تصاویر تک تک یارانم در همان سلول‌ها و در حسینیه مرگ قرار گیرد و آن موزه یادآور قتل عام آن عزیزان در آن کارخانه کشتار باشد. اینجا بخوانید

به یاد شصت‌و‌هفت: تاملاتی درباره‌­ی مبارزه طبقاتی حول گذشته‌­ی حاضر

مهدی حاجی‌نیا ــ استراتژی اساسی گَزمِگانِ نظمِ مستقر برای حفظ و تداوم نظم مسلط، مبارزه برای به‌گور‌ـ‌‌نسیان‌ـ‌سپردنِ گذشته و در نتیجه خنثی کردن حضور و تاثیر آن در عرصه‌ی اکنون است. اینجا بخوانید

نبردِ ما بر سر حافظه

منیره برادران ــ مهم‌ترین هدف احتمالی در پس تعطیلی گوهردشت و قزل‌حصار این است: از بین بردن آثار جنایت و مکان‌های حافظه. در و دیوار این زندان‌ها بر جنایت­‌های هولناک دهه ۶۰ شهادت می­‌دهند. اینجا بخوانید

گوهردشت تنها عبورگاه مردگان خاموش نیست، یاد است به جای فراموشی

مهدی اصلانی، بازمانده کشتار تابستان ۶۷ در گوهردشت، در پیامی ویدئویی برای «زمانه» می‌گوید که جای‌جای این زندان بوی خون می‌دهد و هدف از تعطیلی آن، زدودن خاطره کشته‌شدگان است. اینجا بخوانید

 

زندان گوهردشت یا رجایی‌شهر: وقتی روزنامه وابسته به بیت رهبری از حمید عباسی نوشت

نوری مدعی شده که زندانی به نام «گوهردشت» در ایران وجود ندارد. قوه قضائیه جمهوری اسلامی نیز همین ادعا را تکرار کرده است. فرزاد صیفی‌کاران در این گزارش با استناد به مدارک مختلف از جمله کتابی که دفتر پژوهش‌های موسسه کیهان منتشر کرده است،‌ این ادعاها را رد می‌کند. اینجا بخوانید

نامه‌های مادرم در سال ۱۳۶۵ درباره وضعیت زندان گوهردشت

لادن بارزگان، خواهر بیژن بازرگان از اعدام‌شدگان سال ۶۷، طی یادداشتی نامه‌های مادرش، معصومه دانشمند درباره وضعیت زندان گوهردشت در سال ۱۳۶۵ را منتشر کرده است. اینجا بخوانید

تلاش برای پاک کردن جنایت از حافظه تاریخی؛ زندان قزل‌حصار را هم تخلیه می‌کنند؟

بعد از زندان رجایی‌شهر (گوهردشت)، حالا می‌خواهند زندان قزل‌حصار را تعطیل کنند. بهانه‌، رفاه شهروندان عنوان می‌شود اما فعالان حقوق بشر معتقدند هدف اصلی پاک کردن اسناد نقض حقوق بشر در زندان‌های ایران است. اینجا بخوانید

به یاد رنج‌های از‌یاد‌رفته

نیما توتکابنی ــ در دو سال و دو ماهی که در قزلحصار بودم، روزی را تصور می‌کردم که در آن زندان بسته شده و هم من و هم جامعه از ستم آزاد شده‌ایم. در خیال خود تصور می‌کردم که روزی به عنوان بازدید‌کننده به اینجا برمی‌گردم. اینجا بخوانید

 

 


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

برچسب‌ها:

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.