سوءاستفاده ناشران از بازار آشفته کتاب

یکشنبه, 14ام اردیبهشت, 1393
اندازه قلم متن

naghed-khosro

با روی کار آمدن دولت جدید، همه امیدوارند تا مشکلات و ممیزی و سانسور در عرصه فرهنگ و هنر به‌تدریج رفع شود و صنعت نشر به‌طور کلی سر و سامان گیرد. اما هم اکنون و در روزهای برپایی نمایشگاه کتاب در تهران، با اظهار نظرهای ضد و نقیض مسئولان، معلوم نیست که آیا مسایل و مشکلات نشر کتاب و به‌خصوص سانسور کتاب‌ها و گرانی وسایل چاپ در ایران، سرانجام حل و رفع می‌شوند؟ آیا دولت جدید آماده است تا از تصدیگری و دخالت در حوزه فرهنگ و هنر دست بردارد؟

بازار نشر کتاب در ایران اگر نخواهیم بگوییم دچار بحرانی عمیق است، دست کم بپذیریم که بازاری آشفته و بی در و پیکر است که هیچ ضابطه‌ و قاعده‌یی بر آن حاکم نیست و هیچ مرجعِ صنفی و حقوقی نیز خود را مؤظف به نظارت بر آن نمی‌بیند؛ نه اتحادیه ناشران و کتابفروشان و نه اداره کتاب ارشاد و نه هیچ مرجع حقیقی و حقوقی دیگری.

در اینجا نمی‌خواهم درباره دشواری‌هایی که وزارت ارشاد بر سر راه نویسندگان و شاعران و مترجمان در انتشار کتاب‌هایشان بوجود می‌آورد چیزی بنویسم که گرفتاری‌ها در این زمینه بسیار است و همه دست‌اندرکاران نشر کتاب، از پدیدآورندگان و ناشران گرفته تا کتابفروشان و خوانندگان و خواستاران کتاب، کم‌وبیش با آن آشنایند. گرچه با روی کار آمدن دولت جدید، همه امیدوارند تا مشکلات و ممیزی و سانسور در عرصه فرهنگ و هنر به‌تدریج رفع شود و صنعت نشر به‌طور کلی سر و سامان گیرد. اما هم اکنون و در روزهای برپایی نمایشگاه کتاب در تهران، با اظهار نظرهای ضد و نقیض مسئولان، معلوم نیست که آیا مسایل و مشکلات نشر کتاب و به‌خصوص سانسور کتاب‌ها و گرانی وسایل چاپ در ایران، سرانجام حل و رفع می‌شود؟ آیا دولت جدید آماده است تا از تصدیگری و دخالت در حوزه فرهنگ و هنر دست بردارد؟

به‌هر حال، در این یادداشتِ کوتاه می‌خواهم به سوءاستفاده‌های برخی از ناشران اشاره کنم که در این بازار آشفته، بدون پایبندی به قراردادهایی که با پدیدآورندگان کتاب بسته‌اند و با زیر پا گذاشته اخلاق حرفه‌ای، رفتاری کاسب‌کارانه و سودجویانه در پیش گرفته‌اند که نه تنها باعث بی‌اعتباری صنف ناشران کتاب می‌شود، بلکه پیش از همه، بی‌‌اعتمادی همین اندک علاقه‌مندان به خرید و خواندن کتاب را در پی دارد.

چندی است که در کتابفروشی‌ها به کتاب‌هایی برمی‌خوریم که با آنکه کم‌وبیش یک سال از انتشار آنها می‌گذرد، اما قیمت پشت جلد آنها تغییر کرده و به بهایی گاه نزدیک به سه برابر قیمت قبلی آنها به فروش می‌رسند. با مشاهده این کار غیرقانونی، در نگاه اول چنین تصور می‌شود که کتابفروش با تغییر قیمت کتاب قصد گرانفروشی و سوءاستفاده از بازار آشفته کتاب را دارد. من نیز در ابتدا همین تصور را داشتم و در همین‌جا از پیش‌داوری خود پوزش می‌طلبم. ولی حال که در مورد یکی از کتاب‌هایم نیز چنین اتفاقی روی داده است مطمئن شدم که چنین نیست و عیب و علت در جای دیگر است.

با خبر شدم که یکی از کتاب‌های من با عنوان “سیب و سرباز” که انتشارات مروارید آن را منتشر کرده و پشت جلد آن در آغاز انتشار ٢٩٠٠ (دوهزار و نهصد) تومان قیمت خورده بود، اینک در کتابفروشی‌ها به قیمت ٨٠٠٠ (هشت‌هزار) تومان به فروش می‌رسد! در جست‌وجوهای بعدی دیدم که برخی سایت‌هایِ فروش کتاب، با تخفیف هشصد تومان، کتاب را به قیمت ٧٢٠٠ تومان عرضه می‌کنند که باز دو برابر و نیم قیمت اولیه این کتاب است. خواستم با انتشارات مروارید که ناشر این کتاب است تماس بگیرم و ماجرا را در میان بگذارم تا جلو این سوءاستفاده را بگیرند. ولی پیش از آن سری به سایت ناشر زدم و دیدم که ای دل غافل، خود ناشر هم در سایت‌اش کتاب را با قیمت ٨٠٠٠ تومان می‌فروشد. حال زمانش رسیده بود که با ناشر تماس بگیرم و علت این کار غیر قانونی را جویا شوم.

ناشر در گفت‌وگو تلفنی با صراحت اعتراف کرد که قیمت پشت جلد کتاب را تغییر داده است. علت آن را هم گرانی لوازم چاپ و انتشار کتاب عنوان کرد. در کمال تعجب پرسیدم: آیا کتاب تجدید شده و در چاپ جدید و با گرانی قیمت کاغذ و دیگر لوازم چاپ، ناچار به افزایش قیمت کتاب شده‌اید؟ در پاسخ گفت: نه، همان چاپ اول است! گفتم: شما در زمان انتشار کتاب و در چاپ اول با احتساب قیمت کاغذ و غیره، قیمت پشت جلد کتاب، یعنی ٢٩٠٠ تومان را تعیین کرده بودید و کتابی که یک سال و اندی است منتشر شده و در قفسه کتابفروشی‌ها قرار دارد، نه کاغذش‌اش می‌تواند گران شود و نه فیلم زینک و هزینه چاپش. از این که بگذریم، ناشر بر اساس قیمت پشت جلد کتاب حق تألیف یا ترجمه را به پدیدآورنده پرداخت می‌کند. شما هم بر اساس ٢٩٠٠ تومان قیمت پشت جلد، درصدی را که به من تعلق می‌گیرد، پرداخت کردید. ولی حال معلوم شده که چند ماه پس از انتشار کتاب، بدون آنکه به من اطلاع بدهید، قیمت کتاب را سه برابر کرده و آن را با قیمت جدید بفروش می‌رسانید؛ بدون آن که با احتساب قیمت جدید، یعنی ٨٠٠٠ تومان حق مؤلف یا مترجم را بپردازید؟

مطابق معمول در پاسخ فقط آه و ناله‌های مسئول انتشارات مروارید را از وضع بد اقتصادی شنیدم و این که شرکت‌های پخش و کتابفروش‌ها از ما کتاب‌های ارزان قیمت را نمی‌گیرند؛ چون درصدی که به آنها تعلق می‌گیر کم است و ما ناچار قیمت کتاب را سه برابر کردیم! با آنکه این پاسخ را مضحک و غیر منطقی دیدم، با این همه گفتم: بسیار خوب! اما طبق قراردادی که با من دارید، باید درصد مشخصی از قیمت پشت جلد کتاب را به من بپردازید که همین الان به گفته خودتان ٨٠٠٠ تومان است و در بازار کتاب هم به فروش می‌رسد. پاسخ ناشر باز همان آه و ناله از وضع بد اقتصادی و تحریم‌ها و کسادی بازار کتاب بود و تأسف من از بازار آشفته کتاب؛ و آنکه: خانه از پای‌بست ویران است.

از: گویا


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.