سالهای زیادی از زمانی که ۲۵ نوامبر روز جهانی مبارزه علیه خشونت بر زنان تعیین شده، میگذرد. از سال ۱۹۸۱، این روز به عنوان روز جهانی رفع خشونت علیه زنان برگزیده شده که برای یادآوری عزم همگانی جهت این مبارزه ضروری بود. سرانجام پس از سالها تلاش زنان، شورای عمومی سازمان ملل متحد در ۱۷ اکتبر ۱۹۹۹، نامگذاری این روز را به عنوان روزی جهانی تصویب کرد.
از آن زمان تاکنون، همچنان، زنان زیادی در سراسر دنیا و به ویژه در ایران، در معرض ابعاد فاجعه بار انواع خشونت قرار گرفتهاند و برای رفع آن نیز مبارزات زیادی صورت گرفته است و میگیرد. تبعیض علیه زنان، آشکارترین این خشونتها در کشور ما ایران است که در همهی عرصههای زندگی خصوصی و اجتماعی، ضربات جبران ناپذیری به بسیاری از ما زنان وارد کرده و کافی است رادیو و تلویزیون را روشن کنیم، یا صفحات روز نامهها و مجلات را ورق بزنیم، یا سری به فضای مجازی بزنیم تا خشونت گستردهای که به شکلی بسیار ظالمانه و زنستیزانه در جامعهی ما نسبت به زنان روا میدارند را مشاهده کنیم؛ خشونتی که به طور سیستماتیک و گسترده هر روز در شکلهای مختلف به زنان اعمال میشود.
این خشونتها در ایران با حجاب اجباری که بزرگترین نمود تبعیض علیه زنان است، قانونی شد و با فرهنگِ مردسالار نهادینه شده در تار و پود جامعه و حمایت قانونی حکومت اسلامی، این روند تبعیض و نابرابری در سطح کلان و خرد جامعه اجازهی ابراز وجود دو چندان گرفت. از برخورد فیزیکی و کتک و آزار و اذیت جسمی گرفته تا آزار کلامی و جنسی، از تجاوز و اسید پاشی و تیغ زنی به فعالان سیاسی و اجتماعی گرفته تا اسیدپاشی برای ناکامیهای شخصی، از ازدواج اجباری و فحشاء قانونی تحت عنوان صیغه تا قانون ضد انسانی سنگسار، از قانون خشونت بار قصاص تا نابرابری حقوقی و قانونی مانند ارث و دیه و نداشتن حق طلاق و حضانت فرزند از ۷ سالگی به بعد، از خشونت مالی و اقتصادی تا خشونت روحی و روانی، از دستمزدهای پایین و نابرابر با مردان و کارهای پاره وقت تا کار خانگی اجباری بدون مزد و بیمه و بازنشستگی، از محرومیت دختران از تحصیل تا تفکیک جنسیتی در محیطهای شغلی- آموزشی و بهداشتی، از اجازهی خروج از کشور زنان به شرط رضایت محضری پدر و همسر تا ممنوعیت گرفتن شناسنامه برای کودکان حاصل ازدواج زنان ایرانی با مردان غیر ایرانی، از محرومیت برای شرکت در مسابقات جهانی تا ممنوعیت برای ورود به ورزشگاهها و ممنوعیت دوچرخه سواری و غیره.
اینها گوشههایی از ابعاد فاجعه بار خشونتی است که در جامعهی ایرانی بر زنان وارد میشود، خشونتی که در همهی این سا لها ما زنان علیرغم همهی این بی عدالتیها و نداشتن آزادیها و بی حقوقیها، در مقابل آنها به اشکال مختلف ایستاده و کمر خم نکردهایم و گاهی حبس و شلاق و زندان و سنگسار یا اعدام را نیز به جان خریدهایم. وضعیت زنان زندانی نیز گویای همین ابعاد فشار در جامعه و مقاومت زنان در برابر این بی عدالتیهاست و شاهدیم که هم اکنون زنان زیادی به دلایل گوناگون سیاسی و عقیدتی و داشتن باوری دیگر یا برای مقاومت در برابر قوانین شرعی و عرفی و ساختار تبعیض آمیز جمهوری اسلامی، در زندانهای سراسر کشور در حال طی کردن دوران محکومیت خود هستند و گاهی جان خود را نیز از دست میدهند. یا زندانیان عادی زن که در قرچک ورامین یا دیگر زندانهای تهران و شهرستانها به غیرانسانیترین و فاجعه بارترین شکل مجازات میشوند.
بعضی از زنان زندانی دارای فرزند، سالهای زیادی بدون امکان مرخصی در زندان به سر میبرند و مجبور به تحمل فشار مضاعفی از طرف خانواده و جامعهی مرد سالار هستند که به وظایف خود به عنوان مادر عمل نکرده و این فشارها شرایط را برای ما زنان به مراتب دشوارتر میکند. حکومت اسلامی میخواهد با اِعمال فشار بر ما زنان که پیگیرترین نیروهای مقاومت در برابر بی عدالتی هستیم، از حضور در اجتماع دور سازد و به کنج خانهها بفرستد تا از این طریق هر چه بیشتر ما را که نیمی از جمعیت فعال در جامعه هستیم، تحت کنترلِ سیستم مردسالار خود در آورد و به موجوداتی دست و پا بسته بدل کند.
اخراج زنان از محیطهای کاری که به زنانه شدن فقر دامن زده، در کنار قوانین ضد زنی که به دنبال کنترل بدن زن و اعمال حجاب اجباری است، هر روز شرایط را برای ما زنان غیرقابل تحمل تر میکند. ما مادران و زنان و دختران ایرانی در خانواده و محیطهای کاری و تحصیلی و در خیابان و اجتماع مورد انواع تبعیض و خشونت قرار میگیریم، اما در مقابل همهی این نادیده انگاریهای غیر انسانی ایستادهایم و از پای نمینشینیم و هر روز صدای اعتراض خود را رساتر میکنیم.
ما مادران پارک لاله ایران با افتخار میگوییم «ما هر کدام یک زنیم» و در کنار دیگر زنان آزادی خواه و برابری طلب، صدای دادخواهانه خود را بلند میکنیم و میکوشیم تا راه رسیدن به عدالت و برابری و رفع هرگونه تبعیض و خشونت علیه زنان را که از مصادیق آشکار نقض حقوق بشر است، هموار سازیم. ما هم چنین در مبارزه با بی عدالتی و برای رسیدن به سه خواستهی دادخواهانه خود نیز دوشادوش دیگر زنان و مردان آزادیخواه و عدالت طلب ایستادهایم و به جلو میرویم و باور عمیق داریم تا زمانی که نابرابری و تبعیض و خشونت علیه نیمی از جامعه وجود دارد، ما به عدالت و آزادی واقعی نخواهیم رسید.
مادران پارک لاله ایران
۳ آذر ۱۳۹۵/ ۲۳ نوامبر ۲۰۱۶