پس از درگذشت رفسنجانی عدهای از سینهچاکان وی از جمله مهاجرانی و کرباسچی در بی بی سی کوشیدند چهرهی غیرواقعی از وی ارائه دهند. در این نوشته میکوشم در هفتمین سالگرد درگذشت آیتالله گلزاده غفوری با انتشار چند سند مربوط به ایشان پاسخ درخور را به آنها داده باشم.
همچنین داوری آیتالله گلزاده غفوری در مورد خامنهای و رفسنجانی را به اطلاع عموم برسانم. پیشتر مطالب متعددی در مورد آیتالله گلزاده غفوری نوشتهام:
دکتر گلزاده غفوری مدافع بزرگ حقوق مردم (قسمت اول)
http://www.irajmesdaghi.com/page1.php?id=345
نامهی تیرماه ۱۳۶۶ آیتالله گلزاده غفوری به آیتالله منتظری
http://www.irajmesdaghi.com/maghaleh-428.html
آیتالله گلزاده غفوری و پذیرش وکالت عباس امیرانتظام
http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-54091.html
***
پیش از پیروزی انقلاب و به قدرت رسیدن رفسنجانی، وی یکی از کسانی بود که میکوشید به هر نحو خود را به آیتالله گلزاده غفوری نزدیک کند. نامهی زیر حاکی از چاپلوسی رفسنجانی نزد آیتالله گلزاده غفوری است. به ادبیات به کار گرفته شده از سوی رفسنجانی برای دریافت یک مقاله از ایشان توجه کنید:
«انتشارات مکتب تشیع شماره ۱۵۶۸ تاریخ ۲۸/۱۰/۴۰
دانشمند محترم جناب آقای حاج غفوری
بعد از سلام و احترام، غرض از تصدیع اینکه استدعا شود مقالهای برای سالانه چهارم که در خردادماه ۴۱ منتشر میشود تهیه و لطف فرمایید. استدعای عاجزانه اینست که خیلی زود جواب مرقوم دارید و عنوان مطلب با حدود صفحات آنرا برای ما بنویسید. امید داریم که خواهش پذیرفته شود و یکی از آثار فکری و قلمی سرکار بدینوسیله مورد استفاده خوانندگان مکتب تشیع قرار گیرد.
بدیهی است چون موضوع ترویج و اشاعه معارف است احتیاج به اصرار زیادتر نیست و مواجه با جواب منفی نخواهیم شد.
منتظر جواب با تقدیم احترام
اکبر هاشمی»
در اسفندماه ۱۳۵۸ در اولین دورهی انتخابات مجلس شورای ملی که بعدها برخلاف قانون اساسی آن را به «اسلامی» تبدیل کردند، آیتالله گلزاده غفوری از استان تهران نفر دهم شد و اکبر هاشمی رفسنجانی نفر چهاردهم.
با این حال رفسنجانی به مدد نزدیکی به خمینی و همچنین برخورداری از حمایت نمایندگان راه یافته از سوی حزب جمهوری اسلامی به ریاست مجلس رسید در صورتی که برخلاف آیتالله گلزاده غفوری کوچکترین سواد و یا تجربهی حقوقی نداشت.
در اینجا نگاهی خواهم داشت به ادبیات رفسنجانی در رابطه با دکتر گلزاده غفوری پس از رسیدن به قدرت.
رفسنجانی در خاطرات خود از پنجشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۶۰ مینویسد:
«امروز در جلسه برخورد تندی با آقای عمادالدین کریمی نماینده بوشهر و آقای [علی] گلزاده غفوری داشتم. تقصیر از خود آنها بود، ولی من نمیبایست از جا در می رفتم. خداوند به من کمک کند برخودم مسلط باشم و بتوانم از آنها عذرخواهی رسمی کنم. آقای کریمی اخطار قانونی بیموردی داد و میخواست پنجشنبه را تعطیل کند که در این صورت از کاربرد مجلس خیلی کاسته میشود. آقای غفوری شعاری صحبت کرد که من را ناراحت کرد.»
البته رفسنجانی دروغ بزرگی را در خاطراتش میآورد. او هیچگاه از دکتر گلزاده غفوری بابت برخوردش پوزش نخواست اما در خاطراتش به گونهای جلوه میدهد که گویا عذرخواهی کرده است. در مورد «تقصیر» آیتالله گلزاده غفوری بایستی بگویم از آنجایی که ایشان علاوه بر اجتهاد در فقه، مدرک دکترای حقوق خود را از دانشگاه سوربن فرانسه گرفته بود، در مقابل خیرهسریهای رفسنجانی ایستادگی میکرد، به همین خاطر است که رفسنجانی ادعا میکند که ایشان شعاری صحبت کرد. در حالی که ویژگیهای شخصیتی ایشان به دور از اتهاماتی نظیر «شعاری» صحبت کردن و … بود.
رفسنجانی همچنین در خاطرات خود از شنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۶۰مینویسد:
«جلسه آئیننامه داشتیم. حق استعفای نمایندگان را مشروط به تصویب مجلس کردیم. آقایان [مهندس مهدی] بازرگان، دکتر [کاظم] سامی و [علی] گلزاده غفوری ناراحت شدند، زیرا این قانون جلوی کارشکنیهای اقلیت را تا حدودی میگیرد.» پاورقی: «آن روزها افرادی از نمایندگان مخالف، برای استفاده از تریبون پخش مستقیم مجلس، از طریق استعفا موج تبلیغات منفی علیه خط امام راه میانداختند. »
این داوری بیشرمانه رفسنجانی در مورد شریفترین نمایندگان مجلس است که میکوشیدند جلوی خیرهسریهای او و دیگر نمایندگان بایستند. تصورش را بکنید کلیه منابر، مساجد، نمازهای جمعه، رادیو و تلویزیون در دست آنها بود و افرادی همچون مهندس بازرگان و دکتر سامی و آیتالله گلزاده غفوری حتی در مجلس نیز حق بیان نظراتشان و یا استفاده از حقوق قانونیشان را نداشتند.
رفسنجانی در خاطرات خود از پنجشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۶۰مینویسد:
«جلسه علنی داشتیم و بحث طرح بنیاد جنگ زدگان تمام نشد. چون یک فوریتی است و پیشنهاد مجاز است، پیشنهاد زیاد داریم. اظهارات آقای [علی گلزاده] غفوری و خانم [اعظم] طالقانی که شعارگونه و تحریککننده بود، من را عصبانی کرد و به آنها پرخاش کردم. باید این حالت پرخاش را ترک کنم، خوب نیست و مضر است . دوستان هم بعضی تحسین و بعضی انتقاد کردند. حق با منتقدین است ولی شدت علاقه به پیشرفت کار مجلس و علم به موذیانه برخورد کردن بعضیها و انگشت گذاشتن روی نقاط حساس دروغین، آدم را عصبانی می کنند.»
توجه کنید رفسنجانی در دورانی که قدرت نداشت چگونه با عجز و لابه تقاضای دریافت یک مقاله از آیتالله گلزاده غفوری داشت و حالا به اتکای قدرتی که از آن برخوردار است با عصبانیت و «پرخاش» با او برخورد میکند که تنها روی قانون دست گذاشته و از حقوق مردم دفاع میکند. رفسنجانی با خباثتی که داشت دکتر گلزاده غفوری را که به صفای باطن شهره بود به «موذیگری» و «انگشت گذاشتن روی نقاط حساس دروغین» متهم میکند و خود را به «شدت علاقمند به پیشرفت کار مجلس» که در واقع پیشبرد طرحهای توطئهگرانه بود، میخواند. او هیچ توضیحی نمیدهد که «اظهارات شعارگونه و تحریککننده» آیا با مواد قانونی مخالف بوده یا با تمنیات رفسنجانی و شرکای وی در حزب جمهوری اسلامی که میرفتند با کودتا علیه بنیصدر و سرکوب نیروهای سیاسی قدرت را قبضه کرده و کشور را در سیاهی و تباهی فروبرند.
رفسنجانی در خاطرات خود از سه شنبه ۵ خرداد ۱۳۶۰ مینویسد: «بحث بودجه مذاکراتش نامحدود است. برای مخالفان دولت میدان بازی است که اعتراض سیاسی خود را تعقیب کنند. آقای [علی] گلزاده غفوری تند صحبت کرد و آخر کار هم با مظلوم نمایی کارش را تمام کرد. میخواهند مجلس را تضعیف کنند و هم دولت را.»
یک بار دیگر ادبیات به کار رفته در این اظهار نظر را با ادبیاتی که وی برای راضی کردن آیتالله گلزاده غفوری جهت نگارش یک مقاله مقایسه کنید تا به تأثیرات قدرت در آخوندی که از هیچ به همه چیز رسیده بود پیببرید. او آیتالله گلزاده غفوری را که از حق مردم و موکلانش دفاع میکرد به «مظلومنمایی» متهم میکند.
در حالیکه آیتالله گلزادهی غفوری حتی در نامهی معروف زمستان ۱۳۶۰خود به مجلس شورای اسلامی که رفسنجانی اجازهی خواندن آن در صحن مجلس را نداد، تنها نسبت به زیرپاگذاشتن حقوق مردم و قوانین کشور اعتراض کرد و در مورد اعدام فرزندانش کاظم و محمدصادق و دستگیری دیگر پسرش هادی و ظلمی که در حق خانوادهاش شده بود حرفی به میان نیاورد.
آیتالله گلزاده غفوری در خردادماه ۱۳۶۳ نامهی زیر را خطاب به هاشمی رفسنجانی مینویسند. لحن نامه، گویای نگاه ایشان به نظام جمهوری اسلامی و مهرههای آن است. آیتالله گلزاده غفوری که شناخت عمیقی نسبت به رفسنجانی و «همقطارانش» دارد، آنها را به درستی «خودگمکرده» میخواند و از «پستیها»ی آنها شکوه میکند و «آثار عمیق فاجعهبار» آن را گوشزد میکند.
«اکبر هاشمی رفسنجانی
به تو نامه جداگانهای از باب امر بمعروف و نهی از منکر خواهم نوشت هرچند که احتمال ضعیفی وجود دارد که به خود آیی و به تأمل بنشینی که تو و هم قطاران خود گم کردهات در این دوران آزمایشی که از شما ها شد، چه کردید و چه میکنید و چه پستیها و حداقل سوء مدیریتها انجام شده، و چه آثار عمیق فاجعه باری به دنبال خواهد داشت، چه از نظر مادی و چه از لحاظ معنوی و روحی.
اینک به کسانی که مسئول چاپ و نشر کتاب مربوط به بررسی نهایی تدوین قانون اساسی که حاوی صورت مذاکرات مجلس خبرگان است، با توجه به غلطهای چاپی و تحریفهایی که وجود دارد، یادآور میشود که در چاپ جدید سعی بیشتری کنند و در مورد مذاکرات اینجانب اغلاط زیر را تصحیح کنند.
انسانی که سخت به شما و کارها و مدیریتهایتان اعتراض دارد.
علی گل زاده غفوری»
خرداد ۱۳۶۳
آیتالله گلزاده غفوری نامهای دیگری خطاب به خامنهای و رفسنجانی در سا ل۱۳۷۲ مینویسد و القاب آنها را به سخره میگیرد:
«بنام و یاد آن آفریننده جهان
که انسان را «آزاده» می خواهد و نه بنده و برده این و آن شخص ، یا آن و این نظام و حکومت، که به گفته معروف منسوب به شهید … عدالت: «لا تکن عبد غیرک و قد جعلک الله حرا»
آقایانِ این روزها به حکومت و سردمداری کشور پهناور و کهنسال ایران دست یافته و نام و عنوان پر کرده، در رسانهها و وسایل ارتباط جمعی این منطقه، تحت القابی نظیر مقام معظم رهبری یا ولی امر مسلمین جهان و فرمانده کل قوا و نیز مقام ریاست جمهوری و رئیس خیلی از پستها و مقام ها نظیر رئیس شورای انقلاب فرهنگی، امنیت ملی و ده ها تشکیلات و تاسیسات و شورا ها و … ی دیگر،
آری شما آقای علی خامنه ای،
و شما آقای اکبر هاشمی رفسنجانی بهرمانی،
بعد از سالها که از جریان اخیر تغییر اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران گذشت، و میگذرد، با همه نشیب و فراز ها، افت و خیزها، حل و عقدها، نقض وابرام ها و … و عزل و نصب ها و تقلب …ها و …
این روزها ایام ماه رمضان سال ۱۴۱۴ و نزدیکی های دهه آخر آن ، دقیقا در آستانه شب جمعه بیست و یکم ماه که معمولا مجالس احیاء سنتی در جای جای مساجد و منازل و گوشه و کنارهای دیگر طبق عادت و رسم و با نیت ها و اغراض و اهداف گوناگون و در سطح های مختلف برپا میشود، و چه بسا که لیله القدر نیز معرفی میشود. به این امید که تصمیم های سازنده انسانها ، سرنوشت ساز زندگی خود و محیطشان شود. و حسنات و جهت یابیها و توبه ها و توجه به گذشته و تصحیح یا احیانا تغییر و تبدیل و یا اصلاح و تعدیل آنها تاثیری میتواند داشته باشد که اثر اعمال صالحه را «خیر من الف شهر» برابر حد متوسط عمر یک انسان ( حدود ۸۰ سال) قرار دهد.
به ذکر مطالبی و البته در حد حدیث نفس میپردازم، زیرا به اصلاح شماها با آلودگیهای موجود، چندان امیدوار نیستم. تا در شرایط مساعد شاید بتواند بیانگر بسیاری از مسایل موجود و رنجهای انسانهای بیداردل و ساکت غیر خاموش امروز این مرز و بوم باشد.
و برای نسلهای تازه و بعد این آب و خاک و سایر مناطق اسلامی و بطور کلی برای انسانهای جویا و پویای جهان و اهل بررسی و تحقیق، نشان دهنده گوشهای از خیمه شب بازیهای دست اندرکاران دور از کرامت انسانی امروز را ارائه دهد، و تا حدی میزان غفلت عمیق شماها را از تمامی مسایل و حتی آنچه سالهای سال با لفظ و عبارت و بنام آوردههای اسلامی و انسانی از آنها یاد میکردید،( نشان دهد).
ولی امروز، خودتان بر مسندها تکیه زده و با مشتی الفاظ خشک و تکراری، دانسته و ندانسته، با یک سلسله بازی با معنویات و احساسات و برر سوء استفاده از عواطف دینی جامعه تاکید کردنها، فرصتهای ارزنده و حساس این مقطع مهم جهانی و بینالمللی و علمی و اقتصادی و اجتماعی را نه تنها از دست داده و میدهید، که زمینه بسیاری از سقوط ها و محرومیتهای جبران ناپذیر را فراهم ساخته و میسازید، که سراسر مطبوعات و خطبهها و خطابهها و توصیههاتان را همین تاکیدهای بی محتوا توسط شما و … های دیگر پر کرده است.
آری، شما ها همه چیز را از یاد برده و تا حدود زیادی مصداق «احلّوا قومهم دار البوار» (۱) شدهاید.
و اینک گوشهای از آن تذکرات:
متأسفانه تذکرات آیتالله گلزاده غفوری را ندارم و نمیدانم آنچه ایشان در این ارتباط در دل داشتهاند چه بوده است.
ایرج مصداقی
www.irajmesdaghi.com
irajmesdaghi@gmail.com
پانویس:
۱- اشارهی آیتالله گلزاده غفوری به آیه ۲۸ سورهی ابراهیم است
أَلَم تَرَ إِلَى الَّذینَ بَدَّلوا نِعمَتَ اللَّهِ کُفرًا وَأَحَلّوا قَومَهُم دارَ البَوارِ
آیا ندیدی کسانی را که نعمت خدا را به کفران تبدیل کردند، و قوم خود را به سرای نیستی و نابودی کشاندند؟!
از: گویا