از زمانی که زنان کارگر نیویورک در اعتراض به شرایط غیرانسانی و تبعیضآمیز خود توسط حکومت سرمایه داری سرکوب و کشته شدند، بیش از یک قرن میگذرد. از آن زمان تا کنون زنان بسیاری در جهان هر سال، روز ۸ مارس را به عنوان روز جهانی زن گرامی میدارند و در اعتراض به نابرابری، تبعیض، فشار مضاعف ناعادلانه و بی حقوقی خویش دست به اعتراض میزنند.
ما زنان ایرانی نیز علیرغم سرکوب و فشار گستردهی حکومت اسلامی، در بسیاری از این سالها دوش به دوش هم صدای دادخواهانه و حق طلبانه خود را بلند کرده و خواستههای خود را فریاد زدهایم. خواستههایی که یا به زور یا با تحمیق و انواع روشهای مزورانه از ما ستانده شده است. آغاز این سرکوبها حجاب اجباری بود که به بهانهی محافظت از ما زنان در مقابل نگاههای هرزهی مردان و در واقع به عنوان ابزاری ایدئولوژیک برای سرکوب زنان یعنی نیمی از جمعیت فعال جامعه، همواره به ما تحمیل شده است.
اسفند سال ۱۳۵۷، زنان بسیاری به بهانهی روز جهانی زن و در اعتراض به اجباری کردن حجاب در برخی از ادارات به خیابانها آمدند و یک صدا فریاد زدند «ما انقلاب نکردیم، تا به عقب برگردیم»، اما پاسخ آنان «یا روسری، یا توسری» بود. اوباش حکومتی به بهانه آن که این اعتراض، اعتراض زنان مرفه طرفدار رژیم شاه است، با مشت، پنجه بوکس و … به زنان حمله کردند و خواهان عقب نشینی زنان از خواستههای خود شدند و صد البته این امر با حمایت بخشی از جامعه به ویژه مردان که حجاب اجباری را موضوعی فرعی میدانستند، همراه شد و به زنان توصیه میکردند در حال حاضر مبارزهی اصلی چیز دیگری است و نباید با این خواستههای کوچک، از مبارزهی اصلی به دور افتاد!؟
این خوش باوری و همراهی و سکوت بخشی از جامعه با سرکوب حکومتی، تا آن جا پیش رفت که به مرور قوانین زن ستیزانهی مذهبی؛ قوانینی که جای زنان را در داخل خانه و مطبخ تعریف میکند، تصویب و تثبیت شود. هرچند حکومتیها تلاش زیادی کردند تا زنان را با ساختار تبعیضآمیز، روز به روز به عقب نشینی وادار کنند و اکثریت جامعه از زن و مرد، به قوانین به شدت تبعیضآمیز حکومت اسلامی تن دادند، ولی موفق نشدند زنان را خانه نشین کرده و از حضور موثر در عرصهی فعالیتهای اجتماعی باز دارند.
از آن زمان تا کنون، زنان بسیاری قربانی این ساختار مردسالار و قوانین تبعیضآمیز شدند. قوانینی از جمله؛ حق طلاق، حق نگهداری از فرزند، حجاب اجباری، اخراج زنان تحت عنوان تعدیل ساختاری، نابرابری در دستمزد و خانه نشین کردن اجباری زنان تحت عنوان بازنشستگیهای پیش از موعد با حقوق پایین، نیمه وقت کردن کار زنان و کاهش حقوق آنها، تعطیلی مهدکودکها در ادارات و کارخانجات، دیه و ارث نابرابر، محرومیت از تحصیل و اشتغال در برخی رشتهها و مشاغل، کاهش سن ازدواج، تفکیک جنسیتی در ادارات و مکانهای عمومی، ممنوعیت از حضور زنان در بعضی از رشتهها و مکانهای ورزشی و سایر حوزههایی که زنان میتوانند حضور فعال داشته باشند. این ساختار تبعیضآمیز با تمام قوا تلاش میکند تا زنان را مجبور به ترک محیطهای کاری کرده و خانه نشین کند، سیاستی که به فقر گسترده و بیکاری و وابسته و تحقیر شدن بسیاری از زنان منجر شده تا آن جا که با پیامدهایی تحت عنوان زنانه شدن فقر مواجه شدهایم.
همچنین دیگر موارد فاجعهبار از قبیل سنگسار، قصاص، اسیدپاشی، تیغ زنی، قتلهای ناموسی، ختنه زنان و سایر نابسامانیهای اجتماعی، اقتصادی باعت شده که ما در سالهای اخیر شاهد کاهش سن روسپیگری، افزایش زنان خیابانی و کارتن خواب و معتاد و زندانی، افزایش کودکان کار و پدیدهی تاسفبار و بسیار غم انگیز فروش نوزادان باشیم. امری که باعث شد طرح وقیحانهی عقیم سازی زنان کارتن خواب مطرح شود.
ساختار آزادیکش و تبعیضآمیز جمهوری اسلامی با بهانهی پاسداری از مذهب و عرف جامعه و در حقیقت به دلیل حفظ قدرت خود، عرصه را روز به روز به مردم و فعالان سیاسی و اجتماعی زن و مرد تنگ و تنگتر کرد، ولی زنان همواره جزو پیگیرترین نیروهای مقاومت بودهاند و در طول سالیان به شیوههای گوناگون دربرابر بیدادگری ایستادهاند. از همان سالهای اولیه در دههی ۶۰، زنان مبارز نیز پا به پای مردان مبارز در همهی جریانها و حرکتهای اعتراضی حضور پر رنگ داشتهاند.
حرکت مادران و خانوادههای خاوران در پاسخ به سرکوب و کشتار دههی ۶۰، پاسخ گویا و روشنی علیه حکومتی است که هیچ جای اعتراضی را بر نمی تابد. این جریان مستقل و دادخواهانه که در همهی این سالها راه خود را بی وقفه طی کرده، با حضور پر رنگ مادران، پدران، همسران، خواهران و برادران دادخواه شکل گرفت و در ادامه به جریانی تاثیرگذار در حفظ و پاسداشت خاوران، به عنوان محلی نمادین از بی عدالتی و پایداری تبدیل شد. مکانی که در آن هزاران مبارز سیاسی، بی خبر از خانوادهها ناعادلانه اعدام و در گورهای فردی و جمعی مدفون شدهاند و خانوادهها پیگیرانه برای روشن شدن حقیقت و دادخواهی ایستادهاند.
ما تعدادی از زنان فعال اجتماعی و دادخواه نیز که در سال ۱۳۸۸، در اعتراض به کشتن و مجروح و زندانی کردن مردمی که برای حداقل خواست انسانی خود به خیابان آمده بودند، در پارک لاله تهران جمع شدیم تا صدای مان را به سراسر دنیا برسانیم و رساندیم. ما با سه خواست «آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی، لغو مجازات اعدام و محاکمه و مجازات آمران و عاملان همه جنایاتهای صورت گرفته در جمهوری اسلامی در دادگاهی علنی و عادلانه» به فعالیت خود ادامه داده ایم و تلاش میکنیم صدایی همراه با جنبش دادخواهی مادران و خانوادههای آسیب دیدهی ایرانی باشیم. ما که خود زنیم، اعتقاد داریم برای رسیدن به سه خواست حداقلی خود، باید در جهت رسیدن به آزادی بیان و اندیشه، رفع هر گونه تبعیض و جدایی دین از حکومت نیز تلاش کنیم، زیرا علت اصلی این بیعدالتیها را در ساختار آزادی ستیز و تبعیضآمیز جمهوری اسلامی میدانیم.
ما همراه و همگام با سایر زنان مبارز و آزادیخواه ایران و جهان، وضعیت اسفبار و غیرانسانی موجود در زندانهای ایران را زیر سوال میبریم و خواهان ایجاد شرایط انسانی در زندانها هستیم. ما میخواهیم که زنان و مردان زندانی از همهی حقوق انسانی خود به عنوان یک زندانی سیاسی برخوردار باشند، تا مجبور نشوند برای رسیدن به خواستههای خود با اعتصاب غذاهای فلج کننده به حداقل حقوق خود دست یابند.
ما عمیقا با خانوادههای زندانیان سیاسی و کشته شدگان همدرد و هم پیمان هستیم و از مسئولان میخواهیم که حقوق تمامی زندانیان و به ویژه زندانیان سیاسی که برای دفاع از عقیده و احترام به کرامت انسانی فعالیت میکنند را محترم بشمارند.
ما میخواهیم که همهی زندانیان، به ویژه زندانیانی که همسرانشان در زندان، تبعید و یا در انتظار اجرای احکام اعدام هستند، از شرایط عادلانه برخوردار شود.
ما به تمامی احکام ناعادلانه و بازداشتها و احضارها و محرومیتها، به ویژه فشار بر خانوادههای آسیب دیده به شدت اعتراض داریم و خواهان رفع هر گونه محرومیت و آزادی بدون قید و شرط زندانیان سیاسی هستیم و تلاش میکنیم همگام با آنها، صدای دادخواهی و اعتراضشان را هر چه رساتر کنیم تا بتوانیم همراه با هم، مسیر برقراری عدالت را هموار سازیم.
ما همچنین در آستانهی انتخابات فرمایشی اعلام میداریم که هیچ توهمی در مورد نمایندگان زن مجلس که برخواسته از آرای مستقل مردم نیستند، نداریم و بر خواستهها و مطالبات انسانی خود ایستادهایم و تنها راه رهایی از نظام استبدادی و سراسر تبعیض کنونی را فعال کردن جنبشهای مستقل و مردمی میدانیم.
مادران پارک لاله ایران
۱۶ اسفند ۱۳۹۵